eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ ساواک دنبالم بود. عرصه را چنان تنگ کرده بودند که ناچار، مدتی مخفی شدم. با آن زندگی طلبگی و اوضاع مالی نه‌چندان خوب، مجبور شدم خانواده‌ام را به امان خدا، در قم رها کنم و بروم. بعد از مدتی که برگشتم، همسرم گفت: «زمانی که شما نبودید، همسر آقای بهجت به منزل ما آمدند و یک کیسه برنج و مقداری پول آوردند. وقتی که ‌خواستند بروند، برای احترام چند قدمی بیرون خانه همراهی‌شان کردم، دیدم آقازاده‌شان سر کوچه ایستاده‌اند!» کیسۀ برنج را آورده بود؛ اما داخل نیامده بود. برایم سوال شد: «چرا آقا، خود نیامدند؟ چرا همسر و فرزندشان با هم آمدند؟ چرا فرزندشان تنها نیامدند؟» بعدها در روایاتی دیدم: «وقتی مرد خانواده‌ای در مسافرت است، مکروه است مرد دیگری درب آن منزل برود.» (بر اساس خاطرۀ آیت‌الله مصباح یزدی) 📚 این بهشت، آن بهشت، ص٢۴ 👈 @faghatkhoda1397
❗️ ساواک دنبالم بود. عرصه را چنان تنگ کرده بودند که ناچار، مدتی مخفی شدم. با آن زندگی طلبگی و اوضاع مالی نه‌چندان خوب، مجبور شدم خانواده‌ام را به امان خدا، در قم رها کنم و بروم. بعد از مدتی که برگشتم، همسرم گفت: «زمانی که شما نبودید، همسر آقای بهجت به منزل ما آمدند و یک کیسه برنج و مقداری پول آوردند. وقتی که ‌خواستند بروند، برای احترام چند قدمی بیرون خانه همراهی‌شان کردم، دیدم آقازاده‌شان سر کوچه ایستاده‌اند!» کیسۀ برنج را آورده بود؛ اما داخل نیامده بود. برایم سوال شد: «چرا آقا، خود نیامدند؟ چرا همسر و فرزندشان با هم آمدند؟ چرا فرزندشان تنها نیامدند؟» بعدها در روایاتی دیدم: «وقتی مرد خانواده‌ای در مسافرت است، مکروه است مرد دیگری درب آن منزل برود.» (بر اساس خاطرۀ آیت‌الله مصباح یزدی) 📚 این بهشت، آن بهشت، ص24 @faghatkhoda1397
❗️ ساواک دنبالم بود. عرصه را چنان تنگ کرده بودند که ناچار، مدتی مخفی شدم. با آن زندگی طلبگی و اوضاع مالی نه‌چندان خوب، مجبور شدم خانواده‌ام را به امان خدا، در قم رها کنم و بروم. بعد از مدتی که برگشتم، همسرم گفت: «زمانی که شما نبودید، همسر آقای بهجت به منزل ما آمدند و یک کیسه برنج و مقداری پول آوردند. وقتی که ‌خواستند بروند، برای احترام چند قدمی بیرون خانه همراهی‌شان کردم، دیدم آقازاده‌شان سر کوچه ایستاده‌اند!» کیسۀ برنج را آورده بود؛ اما داخل نیامده بود. برایم سوال شد: «چرا آقا، خود نیامدند؟ چرا همسر و فرزندشان با هم آمدند؟ چرا فرزندشان تنها نیامدند؟» بعدها در روایاتی دیدم: «وقتی مرد خانواده‌ای در مسافرت است، مکروه است مرد دیگری درب آن منزل برود.» (بر اساس خاطرۀ آیت‌الله مصباح یزدی) 📚 این بهشت، آن بهشت، ص24 @faghatkhoda1397