eitaa logo
طهارت نفس
2.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
ابراهیم ادهم گفت: من معرفت را از یک راهب به نام «سمعان» فرا گرفتم. روزی وارد صومعه ی او شدم و گفتم: ای سمعان! چند وقت است که در این صومعه هستی؟ گفت: هفتاد سال. گفتم: در این مدت غذای تو چه بود؟ گفت: چرا چنین سؤالی میکنی؟ گفتم: دوست دارم بدانم. راهب گفت: شبی یک دانه ی فندق میخورم! گفتم: چه چیزی قلب تو را مشغول کرده بود که این یک دانه ی فندق تو را کافی بود؟ گفت: عده ای از پیروانم هر سال در روز معینی به این جا می‌آیند و صومعه‌ام را تزئین می‌کنند و مرا گرامی میدارند و در صومعه‌ام طواف میکنند و می‌روند. هر زمان که نفسم از عبادت و تنهایی و گرسنگی خسته و سنگین می‌شود، به یاد آن روز می‌افتم که چه عزتی می‌یابم! پس کوشش یک ساله ی من برای عزت آن روز است. 📙یکصد موضوع، پانصد داستان 288/1 ؛ به نقل از: المحجة البیضاء @faghatkhoda1397
ابراهیم ادهم گفت: من معرفت را از یک راهب به نام «سمعان» فرا گرفتم. روزی وارد صومعه ی او شدم و گفتم: ای سمعان! چند وقت است که در این صومعه هستی؟ گفت: هفتاد سال. گفتم: در این مدت غذای تو چه بود؟ گفت: چرا چنین سؤالی میکنی؟ گفتم: دوست دارم بدانم. راهب گفت: شبی یک دانه ی فندق میخورم! گفتم: چه چیزی قلب تو را مشغول کرده بود که این یک دانه ی فندق تو را کافی بود؟ گفت: عده ای از پیروانم هر سال در روز معینی به این جا می‌آیند و صومعه‌ام را تزئین می‌کنند و مرا گرامی میدارند و در صومعه‌ام طواف میکنند و می‌روند. هر زمان که نفسم از عبادت و تنهایی و گرسنگی خسته و سنگین می‌شود، به یاد آن روز می‌افتم که چه عزتی می‌یابم! پس کوشش یک ساله ی من برای عزت آن روز است. 📙یکصد موضوع، پانصد داستان 288/1 ؛ به نقل از: المحجة البیضاء 207/6. @faghatkhoda1397