•فَ٘ہاٰمِ٘ہ↻•|fahame|
.._
مَا زِلتُ أکتبُ لكَ
و یَقرأهَا الآخَرونْ...
هنوز هم برای تو مینویسم
ولی دیگران میخوانندش...
- ما ز چشم مستِ تو مستیم و این دیوانهها،
لاف مستی میزنند از بادهی انگورشان:))
مثل ابتهاج براش بنویسید:
'بمان که عشق به حالِ من و تو غبطه خورَد
بمان که یارِ توام
عشق کن که یارِ منى' :)
@fahamejann
به مرگم راضیم اما فقط یک آرزو دارم
سرم را لحظه ی آخر به زانوی تو بگذارم:)💔🚶🏼♂️
پناه میبرم از شرِّ شهرِ بیتو به غربت
به گوشهای که غمم را به گوشِ جاده بگویم
شبی نَبوده که من یادِ روی او نکنم
وَ با خیالِ رُخَش باز گفت و گو نکنم
آفتاب، صورتش را گلکون کرده بود؛ امّا ستیهنده روی [همان] نیمکت، سوگوار نیامدنش بود.