بعضی شب ها به منزل برادر بزرگش حسین می رفت ، چیزی را بهانه میکرد و خودش را به خواب میزد تا برادرش حسین او را در آغوش گرفته و به خانه برساند ...
تمام راه صورتش را روی سینه ی حسین (ع) میگذاشت و به صدای قلب او گوش میداد :) ..
_ برشی از کتاب برادر من تویی
هدایت شده از ماوی
مقصود تیرها شدهای احتیاط کن!
- #محمود_داوودی
#غریق
به تعداد نیس که!!
به معرفته ...
یوسف 11 تا برادر داشت
حسین یه عباس...
•••