فهام
اینها سؤالهای مهمی هستند که این روزها از من پرسیده میشود. از امروز میخواهم آرامآرام به این سؤال
این تصویر ذهن من است. تمرکز اصلی ام بر نگارش تاریخ ادبیات و فرهنگ دینی است.
برای این کار چهار حوزۀ اصلی و چهار حوزۀ بین رشته ای را باید بشناسم؛ البته در حد توان!
یکی از وجوه نقد ادبی، نقد اجتماعی یا جامعه شناسی ادبیات است. به زبان ساده، یعنی ببینیم چه عواملی در جامعه باعث شده که یک شخص یا جریان ادبی بالا برود یا پایین بیاید.
یک فصل از #نشا به این مسأله پرداخته است.
الان می خواهم یک نظرسنجی جمع و جور برگزار کنم. می دانیم که برخی از هنرمندان و شعرا به دلایلی غیر هنری مشهور می شوند؛ مثلا قیافۀ خاص، اسم غیر معمول، وابستگی به شخص یا نهاد خاص و ...
من در #نشا 16 مدل مهم این گونه را پیدا کرده ام و برای هر مدل چند مثال هم ذکر کرده ام.
شما چه مدلهایی به ذهنتان می آید؟
اگر بگویید شاید به کتب هم راه پیدا کند. چون هنوز کتاب زیر چاپ نرفته.
سه مدل اول # نشا را ببینید:
1️⃣اجرای خاص
شاعری که مداح هم هست، شعرش را با قدرت صدا و مجلسگردانی خود عرضه میکند. لذا مخاطب در مجلس احساس میکند که با بهترین شاعر جهان مواجه است؛ حتی اگر همان شعر را در کتاب بخواند، به سبب خاطرهای که از مجلس دارد، آن را برتر از آنچه هست مییابد؛ اما اگر شعر همان شاعر را بدون ذکر نام شاعر در کتابی ببیند، متوجه سطح واقعی آن کلام خواهد شد. علی انسانی مصداق بارز چنین حالتی است. نمونۀ دیگر محمدرضا آقاسی است که مداح نبود، ولی نوع دکلمۀ خاصی داشت.
2️⃣رانت تبلیغی
مقصود از رانت، استفاده از امکانات مالی و تبلیغی ویژه (اغلب دولتی) است. به عنوان مثال، کتاب «دا» کتاب خوبی است؛ اما نه اینقدر که ظرف پنج سال به چاپ 149 برسد. آنچه این فروش خیره کننده را برای آن ثبت میکند، نوع تبلیغ دستگاههای دولتی است؛ به عنوان مثال ایسنا مینویسد: «به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در مصاحبه تلویزیونی حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی که شامگاه سهشنبه، پنجم آذرماه [1392]، پخش شد، کتاب دفاع مقدسی «دا» در تصویر پشت سر رییسجمهور در زیر کتابی که ظاهراً «قرآن مجید» بود، قرار داشت» . مثال بارز حوزۀ سینما، اخراجیهاست. در جشنوارۀ فیلم فجر سال 86 این فیلم هیچ جایزهای نگرفت. کارگردان فیلم، مسعود ده نمکی، از میان جمعیت حاضر در سالن برخاست در قالب اعتراض، یک یک هنرپیشهها و عوامل نامدار فیلم را برشمرد و از آنها عذر خواست که «چون نام من روی این فیلم بوده، شما از سیمرغ محروم شدهاید». اخبار شبانگاهی سیما از کل جشنواره همین دقیقه و جملات تبلیغی دهنمکی را پخش کرد و از آنجا بود که مردم متوجه شدند اخراجیها لشکری از ستارههای سینمایی را به خدمت گرفته و تیتراژش با صدای محمد اصفهانی است و ... . در مورد ساخت قسمت 2 و 3 این فیلم هم داستان همین بود و مثلاً در اخبار سیما عنوان میشد که به خاطر فیلمبرداری یک سکانس از اخراجیهای 3 در فلان خیابان ترافیک شد . در حالی که ترافیک در تهران، یک مسألۀ روزمره است و اصلا ارزش خبری ندارد. به طور کلی حضور در تلویزیون یا حتی چاپ کتاب در نشرهای مشهور دولتی نوعی رانت تبلیغی به حساب میآید که معمولا فقط به دلیل کیفیت نیست و روابط خاص در آن بسیار مؤثر است.
3️⃣اسم خاص
برخی اسمها غیر متعارفتر و خاصتر از بقیۀ اسامی است و راحتتر در ذهن مینشیند و به عکس بعضی اسمها بیش از حد معمولی و متعارف است. سید حسن حسینی و قیصر امینپور از جهات بسیار زیادی به هم شبیهند و باید با هم سنجیده شوند؛ اما میزان محبوبیت قیصر چندین برابر حسینی است و بخشی از این تفاوت به واژۀ «قیصر» بر میگردد؛ چنانکه عمدۀ دوست دارانش او را با نام «قیصر» میشناسند نه «امینپور». شعرایی که تخلص یا نام هنری برای خود انتخاب میکنند نیز همین قاعده را دریافتهاند؛ مثل ابوالفضل نظری که امروزه همه جا با نام فاضل نظری شناخته میشود.
شما چه دلایل غیر فنیای را میشناسید که باعث شهرت هنرمند و شاعر میشود؟
@DR_Reza_Bayat
نبود فرد مطرح در یک دوره ی مشخص
در قرن نهم شاعر طراز اولی وجود نداشت و فردی مانند جامی که مبتکر نبوده است و شاعری مقلد محسوب می شود به خاتم الشعرایی شناخته می شود.
دلیل دیگر شاید تغییر سلیقه و ذائقه ی جامعه باشد که شاعری را با وجودی که سرآمد است به رسمیت نمی شناسد و شاعری را با وجود عیوب زیاد در کار شاعری زبانزد می کند.
مورد آخر(محض مزاح):بخت با شاعر همراه بوده است:شاعری که در وصف معشوق از ساربان گله می کند و هر لحظه بت عیار را به یک شکل درمی آورد و همین شعرش ورد زبان ها می گردد.
یک پیشنهاد:همون طور که فرمودید نامکتاب"نشا"(نقد شعر آیینی)است و در آن بطور تخصصی به شعر آیینی می پردازید احساس می کنم مسئله ی هنرمند و فیلم و حتی ادبیات به شکل منثور آن بهتر است در جای دیگری مطرح و بازگو شود.
سلام. از دلایل غیرفنی که موجب شهرت شعرا میشود، میتوان به دلایل سیاسی اشاره کرد.
مثلا زندانی شدن و مخالفت با حکومت وقت میتواند برای مخاطبان انگیزهای باشد که بروند و با افکار و هنر آن هنرمند، اشنا شوند تا ببینند چه گفته است و چه در سر دارد.
مثلا هوشنگ ابتهاج
دلیل دیگر معروف شدن میتواند تابو شکنی در هنر و شعر و بکار بردن کلمات "دور از نزاکت همیشگیِ ایرانیها" را نام برد. مثل ایرج میرزا
دلایل شهرت هنرمند یا هنرمند نما
.
۱_ استعداد و قابلیت شهرت
۲_ اقبال تاریخی ( شروین حاجی پور)
۳_ عضویت یا ربط داشتن به طبقه ی حاکم _ تیم بستن هدفمند
۴_ رسانه داشتن مستمر و تبلیغات اثرش در اشکال گوناگون اجتماعی
۵_ استمرار حضور در امر هنری هرچند در جامعه ی هنری وجاهت قانونی پیدا نکند اما اقامت قانونی پیدا می کند
۶_ استعداد مصرفی شدن آثارش در جامعه ی انسانی ( علمی _ کاربردی_ هنری)
۷_ ادعای سبکی ( هر چند مهملات باشد)
۸_ نوآوری سبکی
۹_ زد و بندهای کاسب کارانه برای رزومه هنری .. به تبع آن اشتهار
سلام آقای دکتر
وقت بخیر
به نظرم یکی دیگه از این عوامل، فعالیتهای غیر شعری اون شاعر هست
به عنوان مثال یکی از دوستان شاعر ما آقای شایان مصلح که فوتبالیست خوبی هم هست، با این که قبل از ورود به تیمهای مطرح لیگ برتری شاعر بود و اشعارش هم در هیئات مورد استقبال قرار میگرفت، اما با حضورش در تیم پرسپولیس به یکباره باب جدیدی حتی از لحاظ ادبی براش باز شد.
از جمله چیزایی که با چشم خودم دیدم دو مورد بود
یکی این که کتاب شعرش که چاپ شد صف طولانی از هواداران پرسپولیس تشکیل شد که (البته نه همهی جمعیت) به بهانهی خرید کتاب شعر اومده بودن بازیکن تیم پرسپولیس رو ببینن و ازش امضا بگیرن و باهاش سلفی بندازن و این باعث بالا رفتن تعداد چاپهای کتاب هم شد
یکی دیگه هم این که در شب شعر جشنواره شعر فجر خیلی از اساتید و شاعران مطرح کشور شعرخوانی داشتن
اما اسم یکنفر بیشتر از همهی اونا جذب مخاطب داشت اونم اسم شایان مصلح بود که دست بر قضا در بنرهای تبلیغاتی هم به بازیکن تیم پرسپولیس بودنش اشاره شده بود و دقیقا تا قبل از شعرخوانی شایان(که یادمه اونجا یه قصیدهواره خوب مهدوی خوند) سالن در مرز انفجار بود و بعد از اتمام شعرخوانی ایشون تعداد شاعران حاضر در مجلس از تعداد مخاطبان بیشتر بود!
و البته نمونههای بسیار دیگر از مجریها و بازیگرا و ... هست که چون از اول شاعر نبودن، کتابهاشون ارزش پرداختن ادبی نداره به نظرم
ولی شایان هم از دوستانمه
هم خدایی قبل از این حرفها هم شاعر بود و فعال.
ارادت🌹❤️
نکته هایی که دوستان طرح کردند، واقعا ارزشمند بود. ممنونم
وقتی می گویم تخصصم ادبیات است، خیلی ها فکر می کنند یعنی فقط معنی لغت و آرایه باید کار کنم!
ادبیات خیلی گسترده تر از آن است که مردم فکرش را می کنند. هیچ کس هم نمی تواند بگوید در همۀ شاخه های ادبیات متخصص است. یک دانشمند نهایتا در دو سه زمینه تخصص دارد و در چند زمینۀ دیگر آشنایی اجمالی.
من تخصصم ادبیات شیعی است. لازمۀ این تخصص آشنایی با چند حوزه است که بعضی هایش را تا حدودی دیده اید.
1️⃣اسلام/ تشیع
باید با تشیع و مفاهیم محتوایی تشیع آشنا باشم. شما آیات الولایه را دیدید که آن هم با ادبیات آمیخته شده بود: #سبک_شناسی_آیات_الولایه
2️⃣تاریخ/ تاریخ فرهنگ/ تاریخ ادبیات
یکی دو چشمۀ مختصر را در فهام دیده اید؛ آنجا که شعر ادوار مختلف را معرفی می کنم و البته تا حالا فقط یکی دو فایلش را گذاشته ام.
3️⃣نقد ادبی
خودش کلی زیرشاخه دارد و در پستهای اخیر چند نمونۀ کوچکش را دیده اید.
4️⃣عرفان/ تاریخ عرفان
به عنوان مهمترین گونۀ شناخته شدۀ ادبیات معنوی و محمل بسیاری از اندیشه های شیعی در دورۀ غلبۀ تسنن. #اپرای_مولوی در همین زمینه بود.
منتظر نظرهای ارزشمند شما هستم.
ممکن است اسم فنی یک شاخۀ نقد یا نظریه را ندانید؛ ممکن است یک عنوان به چند شکل مختلف ترجمه یا استعمال شده باشد؛ مهم نیست. با کمی توضیح منظورتان را واضح برسانید.
منتظرم
@DR_Reza_Bayat
09120319234
نکته: تا حالا نظر دوستان را بدون ذکر نام منتشر کرده ام. اگر کسی تمایل داشت نامش منتشر شود، در پایان پست اسم شریفش را بنویسد.
به نظر من مهم ترین بخش نقد همان نقد فرمالیستی است. باید ببینیم اصلا این نوشته ها شعر هست یا نه؟ ارزش ادبی دارد یا نه؟
اتفاقا من فکر می کنم فرق ادبیات شیعی با مدلهای دیگۀ ادبیات، در محتواشه. پس نقد محتوا مهمتره