eitaa logo
فهام
1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
172 ویدیو
27 فایل
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠 ✅محتوای فاخر و عمیق ✅زبان ساده و قابل فهم ❌شعار ❌حرف بی‌سند ⏱شبی 5 دقیقه رضا بیات: استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی. @DR_Reza_Bayat
مشاهده در ایتا
دانلود
215.5K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
225.9K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
۲۳ آبان ۱۴۰۲
242K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
492.2K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
225.8K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
185.9K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
389.3K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
387.4K
۲۳ آبان ۱۴۰۲
‍ 🔸امروز سالگرد درگذشت علامه طباطبایی است. در بخشی از کتاب«سرشت و سرنوشت» (گفتگوی دکتر ابراهیمی دینانی با کریم فیضی) دکتر دینانی از آشنایی و ارادت دو طرفه هانری کُربن (اسلام شناس و شیعه شناس فرانسوی) و علامه می‌گوید. دکتر دینانی در این کتاب، از روزی می‌گوید که هانری کربن، علامه طباطبایی را به تنهایی به منزل خود دعوت کرد: «من نمی دانم برخورد کربن و همسرش و نحوه پذیرایی آنها یا سخنانی که رد و بدل شد، چگونه بود اما علامه به دفعات از آن جلسه یاد می‌کرد و تحت تاثیر آن بود. من ندیده بودم ایشان درباره یک زن صحبت کند و از یک خانم تعریف کند ولی بارها از بزرگواری خانم کربن و فرهیختگی او سخن به میان می‌آورد». بی تردید این تابوی سخن نگفتن از یک زن و تعریف از او که حتی علامه طباطبایی با آن دید باز عرفانی و اشراقی از آن احتراز داشته، سنت  علما و حوزه‌هاست و تنها زمانی توسط علامه شکسته شده که وی برخلاف آن پیش فرض های معمول از نزدیک دیده است که زن برخلاف آن تفسیر و تعبیر ضیق فقهی، هم می تواند فرهیخته باشد و هم موانست و مجالست با اهل علم داشته باشد و هم چنان نفوذ خالی از شائبه ابتذال و وسوسه ای که عالمی چون او را تا مدتها به تحسین در جلوت و خلوت وادارد. بنابراین می توان گفت که حظ وافر در رابطه کربن و طباطبایی یک طرفه نبوده و علامه نیز بهره و فتح باب آفاقی فکری خود را نیز داشته است. نکته مهم‌تر در این دیدارها آن بوده که به جز مباحث سنگین و خاص فلسفی و کلامی، علامه طباطبایی به شدت جویای درک خصایص و عادات فردی و اجتماعی شخصیت هانری کربن به عنوان  یک غربی بوده است و «غرب» و «زندگی و فکر غربی» چون امروز کراهت شدیده نداشته است. دینانی در این مورد می‌گوید: «کربن اشراقی و معنوی بود اما به شکل تیپیکال غربی بود و کاراکتر غربی داشت. می‌دانستم سوال خصوصی از یک غربی زشت است اما گاهی این کار را می‌کردم و وقتی سوالی می‌پرسیدم، علامه گوشش را تیز می‌کرد تا ببیند من چه سوالی می‌کنم و پرفسور کربن چه جوابی می‌دهد!»   اینگونه ارتباطات و تاثیر آن بر علامه طباطبایی آنقدر مثبت بوده است که هنوز، طیف آزاد اندیشی از علما مفتخر به این رابطه و متنعم از بهره‌های مکتوب این رابطه‌اند و طیف دیگر هم اگرچه جوهره اصلی بروز چنین برکاتی را درک نمی‌کنند اما دست کم در مقام تفاخر، روزی خور آنند و از حقانیت شیعه و اشراف علامه و نیز نقش کربن در گسترش شیعه و معرفی آن در محافل علمی سخن می گویند، با این حال همزمان با وقوع انقلاب، بخش سنتی حوزه خیلی زود نگران این رابطه شد و دینانی در این کتاب شرح می‌دهد که چگونه از او خواستند علامه طباطبابی را از ادامه آن منع کند. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی آن فشارها و نیز لحظه ای که پیام تلخ قشریون و دلواپسان نفوذ غرب را به علامه طباطبایی داد، اینگونه توصیف می کند: «به من گفتند، بعضی دوستان جلسات شما اینطور و آنطورند و هانری کربن را هم نمی‌دانیم کیست؟! تشکیل این جلسات از اول هم درست نبود و ما تا حالا تحمل کردیم ولی الان که چیزی به انقلاب نمانده صلاح نیست این جلسات ادامه پیدا کند و شما این را به ایشان منتقل کنید...هروقت یاد آن صحنه می‌افتم گریه‌ام می‌گیرد . وقتی به علامه گفتم،  ایشان یک دفعه حالش بد شد و رعشه‌ای که معمولا در دست داشت شدت گرفت. لب‌هایش می‌لرزید و صورتش قرمز شد. ۵ دقیقه ای سکوت کرد و چند بار گفت: عجب عجب عجب! و بعد از کمی تامل گفت: من شخصی هستم که گوشه ای نشسته‌ام و چیز می‌نویسم تنها راه من به جهان و تفکر جهانی و اینکه چه می‌گذرد این جلسات است، این راهم نمی‌توانند به من ببینند؟». @sahandiranmehr
۲۴ آبان ۱۴۰۲
آیا مولوی شیعه شد؟ چرا نشد؟
۲۵ آبان ۱۴۰۲
آیا مولوی شیعه شده؟ چرا شیعه نشده؟ یکی از سؤالات شایع که در این یکی دو روز هم دوستان پرسیده‌اند، این است که‌اگر مولوی اینقدر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را دوست دارد، پس چرا شیعه نشده‌است؟ بعضی در جواب گفته‌اند که شیعه شده؛ ولی مخفی کرده. می‌گویم: این جواب، قرینه و نشانه‌ای ندارد و ذوقی است. اما عرض بنده: 1. می‌گویند تا با کفش کسی راه نرفته‌ای، حق نداری راه رفتنش را قضاوت کنی. می‌گویم: اول باید دستگاه فکری کسی را بشناسیم و بفهمیم، بعد راجع به بقیه‌اش نظر بدهیم. (فهمیدن با پذیرفتن فرق دارد. نمی‌گویم بپذیریم؛ فقط درست و دقیق بفهمیم.) 2. مفهوم تسنن و تشیع در طول تاریخ خیلی بالا و پایین شده‌است. حد معارف ضروری برای شیعه بودن در ادوار مختلف تعاریف گوناگونی داشته‌است؛ تسنن هم همین‌طور. زمانی بوده که به کسانی که قائل به خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده‌اند، «شیعۀ علی» و «بر دین علی» می‌گفته‌اند! اگر سیر تحولات تاریخی فرقه‌ها و عقاید را بخوانیم، جزم‌اندیشی در ما رنگ می‌بازد. 3. آنچه که در نکتۀ قبلی گفتم، به معنای بددینی من نیست. من می‌فهمم و اعتقاد قلبی دارم که معارف راستین شیعی از ابتدا وجود داشته ولی فقط به‌ اصحاب خاصی مثل سلمان و ابوذر ارائه می‌شده نه همۀ مردمان. اعلام و تبیین معارف بسته به شرایط زمانه و ظرفیت مردم، آرام آرام و تدریجی صورت پذیرفته، ولی اصل این معارف، از آغاز وجود داشته‌است. 4. ما در تاریخ، دربارۀ اصحاب سِرّ (امثال سلمان) صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه حال عمومی‌جامعه را گزارش می‌کنیم. 5. تسنن در روزگار بنی امیه با دشمنی امیرالمؤمنین (ع) درآمیخته بود. اما بعد از رفتن امویان، کم‌کم دشمنی با امیرالمؤمنین (ع) رنگ باخت؛ چنان که در قرن 3، احمد بن حنبل، حدیث غدیر را در کتب خود نقل کرد و نَسائی، از مؤلفان صحاح سته، کتابی در فضایل و اختصاصات امیرالمؤمنین (ع) نوشت و البته به خاطر نگارش این کتاب به دست متعصابان کشته شد. در نسل‌های بعد، علی‌دوستی در بین اهل سنت، کاملا رواج یافت؛ تا جایی که در حدود قرن 7 در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی، مکان‌هایی برای زیارت امیرالمؤمنین (ع) ساخته بودند و همه جا فضایل و معجزات ایشان را بازگو می‌کردند و نام «علی» را بر فرزندان خود می‌نهادند. خاطرۀ شخصی: در کلاس داشتم همین مباحث را می‌گفتم. وقتی گفتم در قرن 6 و 7 علاقۀ اهل سنت به‌اهل بیت علیهم‌السلام بیشتر شد، یک دانشجوی کرد سنی، برآشفت و اعتراض کرد که «چرا می‌گویی یک زمانی ارادت ما به‌اهل بیت کم بوده؟! ما همیشه‌اهل بیت را دوست داشته‌ایم!» 6. یکی از اصلی‌ترین جریاناتی که دوستی اهل بیت علیهم‌السلام را در جوامع سنی رایج کرد، عرفان بود. در بحث تاریخ عرفان، این مسائل را به طور دقیق و موردی نشان خواهم داد. عرفا گاهی در دوستی اهل بیت، از حال حاضر ما هم جلوتر می‌رفتند و به غلو دچار می‌شدند. به عنوان نمونه همین ابیات مشهور را که منسوب به مولوی است و قطعا مربوط به قرن 7 است، ببینید: تا صورت پیوند جهان بود، علی بود تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود آیا شمای شیعه، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را ازلی می‌دانید؟ هم آدم و شیث هم ایوب و هم ادریس هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم الیاس هم صالح پیغمبر و داود علی بود آیا شمای شیعه قائل به چیزی از جنس حلول و تناسخ هستید؟ 7. فهم عمومی‌علمای سنی قرن 7 چنین است که خلفا انسان‌های صالحی هستند که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام هیچ مشکلی ندارند و روابطشان کاملا دوستانه ‌است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم خلافت آنها را پذیرفته و مشاور و یار آنهاست. عایشه در جمل خطا کرده ولی به خاطر توبه‌اش بخشیده و پذیرفته شده‌است. معاویه و اصحابش گمراه و ستمگرند. تمامی‌امامان شیعه، برجسته‌ترین و صالح‌ترین مردمان روزگار خویشند. امیرالمؤمنین و حسنین علیهم‌السلام معصومند و مهدی علیه‌السلام در آخر الزمان متولد خواهد شد و ظهور خواهد کرد. آنها با این فهم عمومی ‌به نقطه‌ای می‌رسند که «سنی دوازده‌امامی» نامیده می‌شوند. در شعر فارسی، بسیاری از مدایح اهل بیت (ع) را همین شاعران سنی سروده‌اند و جالب آنکه ‌این شاعران برای خلفای اهل سنت، شعر مستقلی نگفته‌اند و حداکثر در اول منظومه‌ها نام آنها را برشمرده‌اند. ادامه در پست بعدی
۲۵ آبان ۱۴۰۲