eitaa logo
فهام
1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
172 ویدیو
25 فایل
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠 ✅محتوای فاخر و عمیق ✅زبان ساده و قابل فهم ❌شعار ❌حرف بی‌سند ⏱شبی 5 دقیقه رضا بیات: استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی. @DR_Reza_Bayat
مشاهده در ایتا
دانلود
225.8K
185.9K
389.3K
387.4K
‍ 🔸امروز سالگرد درگذشت علامه طباطبایی است. در بخشی از کتاب«سرشت و سرنوشت» (گفتگوی دکتر ابراهیمی دینانی با کریم فیضی) دکتر دینانی از آشنایی و ارادت دو طرفه هانری کُربن (اسلام شناس و شیعه شناس فرانسوی) و علامه می‌گوید. دکتر دینانی در این کتاب، از روزی می‌گوید که هانری کربن، علامه طباطبایی را به تنهایی به منزل خود دعوت کرد: «من نمی دانم برخورد کربن و همسرش و نحوه پذیرایی آنها یا سخنانی که رد و بدل شد، چگونه بود اما علامه به دفعات از آن جلسه یاد می‌کرد و تحت تاثیر آن بود. من ندیده بودم ایشان درباره یک زن صحبت کند و از یک خانم تعریف کند ولی بارها از بزرگواری خانم کربن و فرهیختگی او سخن به میان می‌آورد». بی تردید این تابوی سخن نگفتن از یک زن و تعریف از او که حتی علامه طباطبایی با آن دید باز عرفانی و اشراقی از آن احتراز داشته، سنت  علما و حوزه‌هاست و تنها زمانی توسط علامه شکسته شده که وی برخلاف آن پیش فرض های معمول از نزدیک دیده است که زن برخلاف آن تفسیر و تعبیر ضیق فقهی، هم می تواند فرهیخته باشد و هم موانست و مجالست با اهل علم داشته باشد و هم چنان نفوذ خالی از شائبه ابتذال و وسوسه ای که عالمی چون او را تا مدتها به تحسین در جلوت و خلوت وادارد. بنابراین می توان گفت که حظ وافر در رابطه کربن و طباطبایی یک طرفه نبوده و علامه نیز بهره و فتح باب آفاقی فکری خود را نیز داشته است. نکته مهم‌تر در این دیدارها آن بوده که به جز مباحث سنگین و خاص فلسفی و کلامی، علامه طباطبایی به شدت جویای درک خصایص و عادات فردی و اجتماعی شخصیت هانری کربن به عنوان  یک غربی بوده است و «غرب» و «زندگی و فکر غربی» چون امروز کراهت شدیده نداشته است. دینانی در این مورد می‌گوید: «کربن اشراقی و معنوی بود اما به شکل تیپیکال غربی بود و کاراکتر غربی داشت. می‌دانستم سوال خصوصی از یک غربی زشت است اما گاهی این کار را می‌کردم و وقتی سوالی می‌پرسیدم، علامه گوشش را تیز می‌کرد تا ببیند من چه سوالی می‌کنم و پرفسور کربن چه جوابی می‌دهد!»   اینگونه ارتباطات و تاثیر آن بر علامه طباطبایی آنقدر مثبت بوده است که هنوز، طیف آزاد اندیشی از علما مفتخر به این رابطه و متنعم از بهره‌های مکتوب این رابطه‌اند و طیف دیگر هم اگرچه جوهره اصلی بروز چنین برکاتی را درک نمی‌کنند اما دست کم در مقام تفاخر، روزی خور آنند و از حقانیت شیعه و اشراف علامه و نیز نقش کربن در گسترش شیعه و معرفی آن در محافل علمی سخن می گویند، با این حال همزمان با وقوع انقلاب، بخش سنتی حوزه خیلی زود نگران این رابطه شد و دینانی در این کتاب شرح می‌دهد که چگونه از او خواستند علامه طباطبابی را از ادامه آن منع کند. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی آن فشارها و نیز لحظه ای که پیام تلخ قشریون و دلواپسان نفوذ غرب را به علامه طباطبایی داد، اینگونه توصیف می کند: «به من گفتند، بعضی دوستان جلسات شما اینطور و آنطورند و هانری کربن را هم نمی‌دانیم کیست؟! تشکیل این جلسات از اول هم درست نبود و ما تا حالا تحمل کردیم ولی الان که چیزی به انقلاب نمانده صلاح نیست این جلسات ادامه پیدا کند و شما این را به ایشان منتقل کنید...هروقت یاد آن صحنه می‌افتم گریه‌ام می‌گیرد . وقتی به علامه گفتم،  ایشان یک دفعه حالش بد شد و رعشه‌ای که معمولا در دست داشت شدت گرفت. لب‌هایش می‌لرزید و صورتش قرمز شد. ۵ دقیقه ای سکوت کرد و چند بار گفت: عجب عجب عجب! و بعد از کمی تامل گفت: من شخصی هستم که گوشه ای نشسته‌ام و چیز می‌نویسم تنها راه من به جهان و تفکر جهانی و اینکه چه می‌گذرد این جلسات است، این راهم نمی‌توانند به من ببینند؟». @sahandiranmehr
آیا مولوی شیعه شد؟ چرا نشد؟
آیا مولوی شیعه شده؟ چرا شیعه نشده؟ یکی از سؤالات شایع که در این یکی دو روز هم دوستان پرسیده‌اند، این است که‌اگر مولوی اینقدر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را دوست دارد، پس چرا شیعه نشده‌است؟ بعضی در جواب گفته‌اند که شیعه شده؛ ولی مخفی کرده. می‌گویم: این جواب، قرینه و نشانه‌ای ندارد و ذوقی است. اما عرض بنده: 1. می‌گویند تا با کفش کسی راه نرفته‌ای، حق نداری راه رفتنش را قضاوت کنی. می‌گویم: اول باید دستگاه فکری کسی را بشناسیم و بفهمیم، بعد راجع به بقیه‌اش نظر بدهیم. (فهمیدن با پذیرفتن فرق دارد. نمی‌گویم بپذیریم؛ فقط درست و دقیق بفهمیم.) 2. مفهوم تسنن و تشیع در طول تاریخ خیلی بالا و پایین شده‌است. حد معارف ضروری برای شیعه بودن در ادوار مختلف تعاریف گوناگونی داشته‌است؛ تسنن هم همین‌طور. زمانی بوده که به کسانی که قائل به خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده‌اند، «شیعۀ علی» و «بر دین علی» می‌گفته‌اند! اگر سیر تحولات تاریخی فرقه‌ها و عقاید را بخوانیم، جزم‌اندیشی در ما رنگ می‌بازد. 3. آنچه که در نکتۀ قبلی گفتم، به معنای بددینی من نیست. من می‌فهمم و اعتقاد قلبی دارم که معارف راستین شیعی از ابتدا وجود داشته ولی فقط به‌ اصحاب خاصی مثل سلمان و ابوذر ارائه می‌شده نه همۀ مردمان. اعلام و تبیین معارف بسته به شرایط زمانه و ظرفیت مردم، آرام آرام و تدریجی صورت پذیرفته، ولی اصل این معارف، از آغاز وجود داشته‌است. 4. ما در تاریخ، دربارۀ اصحاب سِرّ (امثال سلمان) صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه حال عمومی‌جامعه را گزارش می‌کنیم. 5. تسنن در روزگار بنی امیه با دشمنی امیرالمؤمنین (ع) درآمیخته بود. اما بعد از رفتن امویان، کم‌کم دشمنی با امیرالمؤمنین (ع) رنگ باخت؛ چنان که در قرن 3، احمد بن حنبل، حدیث غدیر را در کتب خود نقل کرد و نَسائی، از مؤلفان صحاح سته، کتابی در فضایل و اختصاصات امیرالمؤمنین (ع) نوشت و البته به خاطر نگارش این کتاب به دست متعصابان کشته شد. در نسل‌های بعد، علی‌دوستی در بین اهل سنت، کاملا رواج یافت؛ تا جایی که در حدود قرن 7 در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی، مکان‌هایی برای زیارت امیرالمؤمنین (ع) ساخته بودند و همه جا فضایل و معجزات ایشان را بازگو می‌کردند و نام «علی» را بر فرزندان خود می‌نهادند. خاطرۀ شخصی: در کلاس داشتم همین مباحث را می‌گفتم. وقتی گفتم در قرن 6 و 7 علاقۀ اهل سنت به‌اهل بیت علیهم‌السلام بیشتر شد، یک دانشجوی کرد سنی، برآشفت و اعتراض کرد که «چرا می‌گویی یک زمانی ارادت ما به‌اهل بیت کم بوده؟! ما همیشه‌اهل بیت را دوست داشته‌ایم!» 6. یکی از اصلی‌ترین جریاناتی که دوستی اهل بیت علیهم‌السلام را در جوامع سنی رایج کرد، عرفان بود. در بحث تاریخ عرفان، این مسائل را به طور دقیق و موردی نشان خواهم داد. عرفا گاهی در دوستی اهل بیت، از حال حاضر ما هم جلوتر می‌رفتند و به غلو دچار می‌شدند. به عنوان نمونه همین ابیات مشهور را که منسوب به مولوی است و قطعا مربوط به قرن 7 است، ببینید: تا صورت پیوند جهان بود، علی بود تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود آیا شمای شیعه، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را ازلی می‌دانید؟ هم آدم و شیث هم ایوب و هم ادریس هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم الیاس هم صالح پیغمبر و داود علی بود آیا شمای شیعه قائل به چیزی از جنس حلول و تناسخ هستید؟ 7. فهم عمومی‌علمای سنی قرن 7 چنین است که خلفا انسان‌های صالحی هستند که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام هیچ مشکلی ندارند و روابطشان کاملا دوستانه ‌است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم خلافت آنها را پذیرفته و مشاور و یار آنهاست. عایشه در جمل خطا کرده ولی به خاطر توبه‌اش بخشیده و پذیرفته شده‌است. معاویه و اصحابش گمراه و ستمگرند. تمامی‌امامان شیعه، برجسته‌ترین و صالح‌ترین مردمان روزگار خویشند. امیرالمؤمنین و حسنین علیهم‌السلام معصومند و مهدی علیه‌السلام در آخر الزمان متولد خواهد شد و ظهور خواهد کرد. آنها با این فهم عمومی ‌به نقطه‌ای می‌رسند که «سنی دوازده‌امامی» نامیده می‌شوند. در شعر فارسی، بسیاری از مدایح اهل بیت (ع) را همین شاعران سنی سروده‌اند و جالب آنکه ‌این شاعران برای خلفای اهل سنت، شعر مستقلی نگفته‌اند و حداکثر در اول منظومه‌ها نام آنها را برشمرده‌اند. ادامه در پست بعدی
8. حال بیایید لحظاتی با کفش مولوی راه برویم: او اهل بیت را دوست دارد؛ قبول دارد و چون عارف است، در سطح بالایی از معرفت هم قبول دارد. مولوی شیعیان را گروهی می‌داند که نه در شناخت اهل بیت علیهم‌السلام به بلندای فهم او رسیده‌اند و نه در شناخت و محبت خلفا گامی ‌برداشته‌اند. بنابراین مذهب خودش را بیشتر می‌پسندد. نگاه مولوی به ما شیعیان، شبیه ‌است به نگاهی که ما نسبت به جماعت «علی اللهی» داریم. ما آنان را اهل غلو می‌دانیم که تازه با همان غلو هم نتوانسته‌اند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به ‌اندازۀ ما بشناسند. در یک مباحثه، یکی از این جماعت حرف جالبی به یک عالم شیعه زده بود. گفته بود: «آن علی که شما می‌گویید بنده‌ است، از آن علی که ما خدا می‌دانیم، بزرگتر است!». شما تا حالا وسوسه شده‌اید علی اللهی شوید؟ مولوی هم به همین دلیل فکر نمی‌کرده باید شیعه شود. 9. یادآوری: من شیعه هستم و معتقدم که مولوی اشتباه کرده. فهمیدن فکر یک نفر به معنای پذیرفتن آن فکر نیست. @DR_Reza_Bayat
با سلام قبل از فرارسیدن ایام فاطمیه، بعضی‌ به‌دنبال مطالعه جهت نوشتن مقاله هستند، بعضی‌ برای آمادگی‌پیداکردن جهت سخنرانی و منبر درحال مطالعه هستند، عده‌ای برای شناخت و درک بیشتر از شخصیت حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» کتب مختلفی را مطالعه می‌کنند و بعضی‌ هم به‌دنبال مطالعه جهت بحث و مناظره در شبکه‌های اجتماعی هستند. بعضی‌ها به‌دنبال ... و همه، به‌دنبال منبعی غنی و پربار از اطلاعاتی مستند در این زمینه هستند. سایت قائمیه، بحق، یکی از منابع سرشار از معارف حقۀ اهل‌بیت «علیهم‌السلام» است. به‌خصوص در زمینۀ "فاطمیه" می‌تواند یاریگر روح و فکرتان باشد. از جمله مزایای این سایت، می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد : 1. جلوگیری از اتلاف وقت ارزشمند محققین ؛ 2.دسترسی سریع به منابع غنی؛ 3.جستجوی پیشرفته در متن تمامی کتب و مقالات ؛ 4. جستجوی پیشرفته در فهرست کتب؛ 5.جستجو همراه با فیلترکردن موضوعات ؛ 6.امکان استفاده از کامپیوتر و لب‌تاب از برنامۀ ویندوز و سایت مرکز؛ 7.امکان استفاده برروی تمامی گوشی‌های تلفن همراه؛ 8.امکان استفاده در تبلت و آی‌پد؛ 9.استفاده آنلاین و آفلاین در تمامی دستگاه‌ها و... از شما دعوت می‌کنیم همراه ما باشید و دوستان خود را نیز مطلع سازید. http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=5078&Itemid=214&lang=fa 1- دانستنی‌ها و کلیات http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1994&Itemid=214&lang=fa 2- ولادت و نسب http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1606&Itemid=214&lang=fa 3- زندگینامه http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=2262&Itemid=214&lang=fa 4- ازدواج با حضرت علی (علیه السلام) http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1614&Itemid=214&lang=fa 5- سیره فاطمی http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1590&Itemid=214&lang=fa 6- فضایل و مناقب فاطمی http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1594&Itemid=214&lang=fa 7- مصحف حضرت زهرا (سلام الله علیها) http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1006&Itemid=214&lang=fa 8- سخنان http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=2266&Itemid=214&lang=fa 9- معجزات http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1598&Itemid=214&lang=fa 10- فدک http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=662&Itemid=214&lang=fa 11- شهادت و مظلومیت http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=666&Itemid=214&lang=fa 12- شعر و مرثیه http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_mtree&task=listcats&cat_id=1622&Itemid=214&lang=fa
سلام جمعه شبتان به خیر 3 تا خبر خوب: 1. چهارشنبه دورۀ سی و هفتم عشق به پایان رسید. این دوره حضوری برگزار شد. 2. طراحی سایت فهام به همت دوست گرامی، آقای مهندس روان‌شاد به اتمام رسید. در روزهای آینده باید محتوا را بارگذاری کنم و به زودی دوستان گرامی را به بازدید سایت دعوت کنم. 3. دیشب تا صبح بیدار ماندم و تدوین دورۀ «مکاتب ادبی هنری غرب» را کلی پیش بردم. ان شاء الله امشب کار تمام است. به نظر خودم که خیلی خوب شده. به قول شاعر: قبول کن که زمانه، زمانۀ خوبی است شب خوش یاعلی
هدایت شده از موزه شیعه
میلاد حضرت زینب(س) مبارک نگاره " فرود ملائک " ، مهدی فرخی، معاصر
عرضۀ دورۀ از جمعه 3 آذر
هدف این دوره چیست؟ قرار است با ایسم‌های متنوع و پرزرق و برق مکاتب ادبی هنری غرب آشنا شویم. تاریخچه را مرور می‌کنیم؛ اما نه با رمان‌های تاریخی. مفاهیم کلی هر مکتب را با نمونه‌های زنده و امروزی یاد می‌گیریم؛ با فیلم و انیمیشن و عکس و نقاشی و گاهی رمان و شعر. می‌خواهیم جهان امروز خودمان را بشناسیم نه 200 سال پیش فرانسه را. همچنین می‌خواهیم نشانه‌های مکاتب را بشناسیم که بفهمیم هر اثر را باید چطور دید و چطور خواند.
امروز همه پست و پوستر تبریک می گذارند که البته کار خوبی است. اما بنده پیشنهاد می کنم به پاس محبت و ارادتی که به حضرت زینب کبری (س) دارید، 10 دقیقه وقت بگذارید و یک مطلب شسته رفته و علمی درباره این بزرگوار بخوانید. ویکی شیعه یک دایره المعارف قابل احترام و دقیق اینترنتی است. ظاهر و ساختارش مثل ویکی پدیا است، اما چون نوشتن و ویرایشش در اختیار همگان نیست و به قلم پژوهشگران کارآزموده نوشته شده است، به مراتب معتبرتر از ویکی پدیا است.
مخاطب دورۀ کیست؟ این دوره فهم کلی و عمومی‌ایجاد می‌کند. پس مخاطبش هر کسی است که فهمیدن برایش ارزش است. اگر دانشجوی هنر باشید، با این دوره نمی‌توانید واحد پاس کنید؛ چون تمرکزش بر اسم‌های خاص و تاریخ‌ها نیست؛ به مکاتب فرمی ‌مثل کوبیسم هم نمی‌پردازد. در این دوره زیرساخت‌های فکری مکاتب معرفی می‌شود. اگر دغدغۀ فرهنگ و فهم 360 درجه دارید، این دوره مال شماست.
ساختارهای تکرار شونده چرایی‌اش را نمی‌دانم؛ ولی همیشه بعد از یک دورۀ خردگرایی، بلافاصله یک عکس‌العمل تند و ضد علمی‌داریم که از درون آن جریان سربرمی‌آورد؛از دل یونان باستان و ارسطو و افلاطون و سقراط، اسکندر متولد می‌شود. از حکومت پیامبر (ص) به خلفا می‌رسیم و از حکومت امیرالمؤمنین (ع) به بنی‌امیه! سامانیان خردمند، غزنویان وحشی را در دل خود می‌پرورند. عصر روشنگری و انقلاب صنعتی، به جنگ جهانی ختم می‌شود؛ بعد از خردگرایانی مثل خاتمی‌ و اوباما، امثال احمدی نژاد و ترامپ رأی می‌آورند و ... . نکته: روشن است که داوری ارزشی نمی‌کنم. فارغ از نوع اندیشه و عملکرد، یک نفر اهل فکر است و یک نفر اهل هیجان. وگر نه هیچ عاقلی اندیشۀ پیامبر (ص) و اوباما را در یک کفه قرار نمی‌دهد.
توضیح ضروری: حواسم هست و می دانم که آوردن اسم احمدی نژاد و خاتمی هزینه دارد؛ چون اینها موافقان و مخالفانی دارند. می خواهم مخاطبان فهام، دقیق و درست بدانند که این دوره به کارشان می آید یا نه. اینجا قرار است علمی و بدون تعصب حرف بزنیم. خاتمی، خوب یا بد، اهل فکر است و احمدی نژاد خوب یا بد، اهل هیجان. فکر خوب داریم و فکر بد. هیجان خوب داریم و هیجان بد. من در پست بالا گفته ام که خاتمی اهل فکر است؛ بدون ارزش گذاری. همچنین دربارۀ احمدی نژاد و دیگران. اگر بزرگواری این مقدار را نمی تواند تحمل کند و بر اساس ذهنیات خودش چنین می فهمد که «مثلا فکر خوب است؛ بیات اوباما را اهل فکر می داند. پس بیات می گوید اوباما خوب است»، به قطع و یقین این دوست گرامی، مخاطب این مباحث نیست. من بنا ندارم بیهوده وقت شریف کسی را تلف کنم. لذا بازیگری نمی کنم و به هر قیمتی مخاطب را پای حرفهایی که به دردش نمی خورد نگه نمی دارم. مخاطب من با مفهوم ریاضی قدر مطلق آشناست. در حساب عادی، (2) از (1) بیشتر است و (0) از (1-) و (100-) بیشتر است. اما قدر مطلق می گوید بزرگی یک عدد را بدون ارزش گذاری ببین و بفهم. قدر مطلق (100-) از (1+) بیشتر است. در حالی که در حساب عادی، ارزش اعداد لحاظ می شود و (1+) از (100-) بیشتر است. اگر قدر مطلقی نگاه کنیم، معاویه آدم بزرگی است. واقعا تأثیرگذار بوده و یک مکتب فکری بزرگ (تفکر عثمانی) را رشد و گسترش داده است. اولین سلسلۀ حکومتی را در جهان اسلام پایه گذاری کرده و ... . در حالی که شما مرا این قدر می شناسید که معاویه را دوست نمی دارم و لعن می کنم. امیدوارم بحث نگاه قدر مطلقی و بدون ارزش گذاری و دور از تعصب جا افتاده باشد. آمین
نشست علمی در آستانه شروع جغرافیای تاریخی تعزیه
فهام
شروع شد
اسب تروا وقتی فیلم می‌بینید، فراتر از قصه و تصویر و موسیقی، یک سبک فکری وجود دارد که همۀ این عناصر را سامان می‌دهد. وقتی ترانه گوش می‌دهید، یک ساختار فکری را به درون خود راه می‌دهید. وقتی یک تابلوی نقاشی می‌خرید، یک فرهنگ را بر دیوار اتاقتان نصب می‌کنید. دوره ، به شما کمک می‌کند که آگاهانه انتخاب کنید؛ که بدانید چه چیزهایی را به روح و روانتان راه می‌دهید. مدرس این دوره، نه منتقدی است که با همه چیز سر ناسازگاری داشته باشد و نه توهم توطئه دارد و همه چیز را کار انگلیسی‌ها و تشکیلات فراماسونری می‌داند. توصیف می‌کند و شرایط اجتماعی به وجود آمدن یک فکر را بررسی می‌کند. حتی تاریخ 300 سالۀ مکاتب غربی را با تاریخ 1000 سالۀ مکاتب ادبی ایرانی تطبیق می‌دهد و مدعی است یک سری از ساختارهای فکری و فرهنگی در همه جای جهان مدام تکرار می‌شوند.
تصاویر برهنه در کلیسا اگر دغدغۀ سازندگان شهوانی بود، بر اندام‌های جنسی تأکید ویژه می‌کردند که می‌بینیم چنین نیست. اگر مقصودشان دین‌گریزی بود، چرا این تصاویر را در کلیسا‌ها کشیدند؟ چرا مجسمۀ پیامبرانی مثل حضرت داوود (ع) را به شکل برهنه ساختند؟ به گمان من، این مسائل ریشه در اومانیسم دارد؛ یعنی انسان‌گرایی. آنها دین دارند؛ اما دینی که محورش انسان است نه خدا. قدیم می‌گفتند ایمان بیاورید تا خدا خشنود شود و در این دوره گفتند ایمان بیاورید تا خودتان رستگار شوید. هدف غایی آنان انسان بود نه خدا. شاخص‌ترین نکته در تصاویر و مجسمه‌های برهنه، دقت عجیب هنرمندان در نمایش عضلات است. گویی با این نمایش، می‌خواهند بعد زمینی انسان و محوریت و اصالت انسان را به رخ بکشند.
فهام
توضیح ضروری: حواسم هست و می دانم که آوردن اسم احمدی نژاد و خاتمی هزینه دارد؛ چون اینها موافقان و مخا
1. وقتی این متن را می نوشتم، خودم را آماده کرده بودم که کلی ریزش مخاطب داشته باشم. اما فقط یک نفر رفت. 2. بازدید این پست از قبل و بعدش بیشتر است. 3. دیروز و امروز چند نفر از عزیزان که تا حالا پیامی نداده بودند، با مشورت و بحث و... به جمع دوستان نزدیکتر اضافه شدند. 👋👋👋👋👋👋 این مقدمات نشان می دهد که مخاطبان فهام، فرهیخته و فهمیده و احترام برانگیزند. به هم کلامی با شما افتخار می کنم.
سازمان تبلیغات جمعی از فرهیختگان و فعالان فرهنگی را در گروهی گرد آورده بود. آنقدر سطح تحمل و فهم حرف دیگری پایین بود که مدام کار به درگیری و مشاجره می کشید! مسؤولان گروه عذرخواهی کردند که برخی کم ظرفیت بوده اند، این رویکرد عمومی ما نیست و ما خیلی باز و روشنیم و... برای نشریه شان مطلب خواستند، فرستادم. مرور تاریخ فرهنگی معاصر بود. گفته بودم در دوره هر رئیس جمهور چه فیلم‌های مهمی تولید شده و حرفهایی از این دست. باورتان نمی شود، اسم رفسنجانی و خاتمی را نتوانسته بودند تحمل کنند و متن را این طور تغییر داده بودند که در دوره یکی از روسای جمهور فلان فیلم تولید شد! همین قدر باز و روشن!