سلام. از دلایل غیرفنی که موجب شهرت شعرا میشود، میتوان به دلایل سیاسی اشاره کرد.
مثلا زندانی شدن و مخالفت با حکومت وقت میتواند برای مخاطبان انگیزهای باشد که بروند و با افکار و هنر آن هنرمند، اشنا شوند تا ببینند چه گفته است و چه در سر دارد.
مثلا هوشنگ ابتهاج
دلیل دیگر معروف شدن میتواند تابو شکنی در هنر و شعر و بکار بردن کلمات "دور از نزاکت همیشگیِ ایرانیها" را نام برد. مثل ایرج میرزا
دلایل شهرت هنرمند یا هنرمند نما
.
۱_ استعداد و قابلیت شهرت
۲_ اقبال تاریخی ( شروین حاجی پور)
۳_ عضویت یا ربط داشتن به طبقه ی حاکم _ تیم بستن هدفمند
۴_ رسانه داشتن مستمر و تبلیغات اثرش در اشکال گوناگون اجتماعی
۵_ استمرار حضور در امر هنری هرچند در جامعه ی هنری وجاهت قانونی پیدا نکند اما اقامت قانونی پیدا می کند
۶_ استعداد مصرفی شدن آثارش در جامعه ی انسانی ( علمی _ کاربردی_ هنری)
۷_ ادعای سبکی ( هر چند مهملات باشد)
۸_ نوآوری سبکی
۹_ زد و بندهای کاسب کارانه برای رزومه هنری .. به تبع آن اشتهار
سلام آقای دکتر
وقت بخیر
به نظرم یکی دیگه از این عوامل، فعالیتهای غیر شعری اون شاعر هست
به عنوان مثال یکی از دوستان شاعر ما آقای شایان مصلح که فوتبالیست خوبی هم هست، با این که قبل از ورود به تیمهای مطرح لیگ برتری شاعر بود و اشعارش هم در هیئات مورد استقبال قرار میگرفت، اما با حضورش در تیم پرسپولیس به یکباره باب جدیدی حتی از لحاظ ادبی براش باز شد.
از جمله چیزایی که با چشم خودم دیدم دو مورد بود
یکی این که کتاب شعرش که چاپ شد صف طولانی از هواداران پرسپولیس تشکیل شد که (البته نه همهی جمعیت) به بهانهی خرید کتاب شعر اومده بودن بازیکن تیم پرسپولیس رو ببینن و ازش امضا بگیرن و باهاش سلفی بندازن و این باعث بالا رفتن تعداد چاپهای کتاب هم شد
یکی دیگه هم این که در شب شعر جشنواره شعر فجر خیلی از اساتید و شاعران مطرح کشور شعرخوانی داشتن
اما اسم یکنفر بیشتر از همهی اونا جذب مخاطب داشت اونم اسم شایان مصلح بود که دست بر قضا در بنرهای تبلیغاتی هم به بازیکن تیم پرسپولیس بودنش اشاره شده بود و دقیقا تا قبل از شعرخوانی شایان(که یادمه اونجا یه قصیدهواره خوب مهدوی خوند) سالن در مرز انفجار بود و بعد از اتمام شعرخوانی ایشون تعداد شاعران حاضر در مجلس از تعداد مخاطبان بیشتر بود!
و البته نمونههای بسیار دیگر از مجریها و بازیگرا و ... هست که چون از اول شاعر نبودن، کتابهاشون ارزش پرداختن ادبی نداره به نظرم
ولی شایان هم از دوستانمه
هم خدایی قبل از این حرفها هم شاعر بود و فعال.
ارادت🌹❤️
نکته هایی که دوستان طرح کردند، واقعا ارزشمند بود. ممنونم
وقتی می گویم تخصصم ادبیات است، خیلی ها فکر می کنند یعنی فقط معنی لغت و آرایه باید کار کنم!
ادبیات خیلی گسترده تر از آن است که مردم فکرش را می کنند. هیچ کس هم نمی تواند بگوید در همۀ شاخه های ادبیات متخصص است. یک دانشمند نهایتا در دو سه زمینه تخصص دارد و در چند زمینۀ دیگر آشنایی اجمالی.
من تخصصم ادبیات شیعی است. لازمۀ این تخصص آشنایی با چند حوزه است که بعضی هایش را تا حدودی دیده اید.
1️⃣اسلام/ تشیع
باید با تشیع و مفاهیم محتوایی تشیع آشنا باشم. شما آیات الولایه را دیدید که آن هم با ادبیات آمیخته شده بود: #سبک_شناسی_آیات_الولایه
2️⃣تاریخ/ تاریخ فرهنگ/ تاریخ ادبیات
یکی دو چشمۀ مختصر را در فهام دیده اید؛ آنجا که شعر ادوار مختلف را معرفی می کنم و البته تا حالا فقط یکی دو فایلش را گذاشته ام.
3️⃣نقد ادبی
خودش کلی زیرشاخه دارد و در پستهای اخیر چند نمونۀ کوچکش را دیده اید.
4️⃣عرفان/ تاریخ عرفان
به عنوان مهمترین گونۀ شناخته شدۀ ادبیات معنوی و محمل بسیاری از اندیشه های شیعی در دورۀ غلبۀ تسنن. #اپرای_مولوی در همین زمینه بود.
منتظر نظرهای ارزشمند شما هستم.
ممکن است اسم فنی یک شاخۀ نقد یا نظریه را ندانید؛ ممکن است یک عنوان به چند شکل مختلف ترجمه یا استعمال شده باشد؛ مهم نیست. با کمی توضیح منظورتان را واضح برسانید.
منتظرم
@DR_Reza_Bayat
09120319234
نکته: تا حالا نظر دوستان را بدون ذکر نام منتشر کرده ام. اگر کسی تمایل داشت نامش منتشر شود، در پایان پست اسم شریفش را بنویسد.
به نظر من مهم ترین بخش نقد همان نقد فرمالیستی است. باید ببینیم اصلا این نوشته ها شعر هست یا نه؟ ارزش ادبی دارد یا نه؟
اتفاقا من فکر می کنم فرق ادبیات شیعی با مدلهای دیگۀ ادبیات، در محتواشه. پس نقد محتوا مهمتره
در رابطه با سوال نظر سنجی:
بستگی به نوع متن ادبیات شیعی دارد و همه ی متون ادبیات شیعی از یک نوع خاص نیستتد.
به طور مثال شعر آقای برقعی که بیشتر با مکتب سورئال سروکار دارد را شاید بتوان با نقد نو بررسی کرد.
در کل نقد فرمالیستی،نقد نو،نقد روانشناسانه،نقد تاریخی و نقد جامعه شناسی جزء پر بسامدترین شاخه های نقد در ادبیات شیعی هستند.
و نقدهای مارکسیتی و فمنیستی و اساطیری نیز جزء کم بسامدترین شاخه های نقد در ادبیات شیعی به شمار می آیند.
با تشکر از شما
🔴جامعهشناسی ادبیات چیست؟
نگاه عوامانه چنین است که قهرمانها کاملا فارغ از شرایط محیطی، به ناگاه برمیخیزند و کاری بزرگ را رقم میزنند. جامعهشناسی میگوید: قهرمان حتما برخاسته از جامعه است. در اغلب موارد یک جریان به مرور شکل گرفته و افرادی تلاشهای نصفه و نیمهای انجام دادهاند تا نوبت به قهرمان رسیده و او کار نیمهتمام پیشینیان را تکمیل کرده است. فردوسی و شاهنامه از همین جنس هستند. بیشتر مردم نمیدانند که در روزگار سامانیان جریان احیای ایران باستان جدی شد؛ حاکمان از فرهیختگان خواستند که اخبار و آثار ایران قبل اسلام را از پهلوی به فارسی دری ترجمه کنند؛ شاهنامۀ منثور ابومنصوری شکل گرفت و ...
حتی نشنیدهاند که همین شاهنامۀ فعلی را دقیقی طوسی شروع کرد و از ظهور زرتشت هم شروع کرد؛ اما خیلی زود از دنیا رفت و دوست و همشهریاش فردوسی طوسی، کار او را ادامه داد و برای حفظ نام و یاد دوستش، هزار بیت دقیقی را هم در شاهنامه آورد.
ببینید چقدر فرق است بین فردوسیِ ابرقهرمان که بیزمان و بیمکان فقط به احیای ایران میاندیشد و فردوسیِ تاریخی که در امتداد یک جریان فرهنگی، شاهنامه را میآفریند. البته که در بزرگی فردوسی و شاهنامه هیچ تردیدی نیست.
جامعهشناسی ادبیات میگوید ادبیات عرفانی یک چیز است و رشد سریع و عجیب آن پس از حملۀ مغول، چیزی دیگر. علت عرفاندوستی مردمی که غارت مغول را دیدهاند، آن است که دنیایشان نابود شده و جز ترک دنیا چارهای ندارند.
یکی از نقدهای جذاب و کارآمد برای ادبیات شیعی، نقد اجتماعی یا جامعهشناسی ادبیات است. یک مثال کوچک:
اوایل انقلاب امیرالمؤمنینی که در آثار ادبی مطرح میشد ذوالفقار به دست به دنبال عدالت بود و در سالهای اخیر که وضع معیشتی مردم خراب است، امیرالمؤمنینِ اشعار و داستانها، کیسۀ نان و خرما به دوش دارد!
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با لمس این لینک به فهام بپیوند:
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
https://b2n.ir/s86478
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠
معیارهای نقد شعر شیعی
سه کلمه کلید واژه ما هستند
🔴معیار _ نقد _ شیعی
بهترین شیوه نقد در گام اول توجه به رعایت معیارها در نوشتار است
🟡معیارهای عام_ معیارهای خاص
🟢معیارهای عام
۱_ سلامت دستوری
۲_ عدم کراهت لفظ و کژتابی ..
۳_ شیوایی
۴ _ مطلوب انسانی ( ترکیب_ تناسب _ تعادل )
توضیح مطلوب انسانی
👇
ترکیب ؛ تعابیر و توصیفات در ترکیب بندی شعر چگونه اند چه تعداد هستتد و چه میزان همپوشانی معنایی دارند ...نوشتار چه پاسخی به ما می دهد؟
تناسب ؛آیا تعابیر و توصیفات، تناسب با موضوع شعر دارند مثلا موضوع صبر حضرت زینب است آیا مضامین ما درباره کلمه صبر هستند تناسب هنری دارند...
تعادل ؛ بپرسیم آیا زبان شعر در کلمات عینی و ذهنی دارای تعادل است.. مثلا عبارت ؛صبر غمگین بی الهام از تبرک باران .. یک کلمه عینی دارد که باران است .. و این برای مخاطب مطلوب نیست ..
🟢معیارهای خاص
۱_ شانیت اهل بیت ،مساوی با یک شهروند عادی در شعر نباشد
مثال ؛
مهدی ام یک تُک پا تا سر این کوچه بیا
می دهم قول شرف اهل محل یار تواند
۲_استفاده از الفاظ رکیک علیه دشمنان آل الله .. پذیرفته نیست (مخالفت با مکارم اخلاق )
۳_تناقض ادعا با سیره پذیرفته نیست
مثال ؛
با اشک من امامِ زمان آه می کشد
دیگر حسین گریه برایت نمی کنم !
(گریه بر معصوم مستحب است )
۴_ تناقض ادعا با حدیث پذیرفته نیست
مثال ؛
ابلیس در شمایل معصوم بوده است
هر جا که دست رد زده بر سینه ای حسین
(ابلیس اجازه تجلی در شمایل معصوم ندارد)
۵_ تقلیل شان معصوم _ منسوبان _ اماکن و... با مضمون جذاب اما ناشایست پذیرفته نیست
مثال ؛
نعل بیرون آمده از کوره زینب را ببین
شکل لبخند است اما آه سوزان می کشد
( نعل_ زینب )
مثال ۲
افسوس که هیئت عزاداری ما
تالار عروسی مگس ها شده است
(هیئت _ تالار عروسی مگس ها)
۶_ تعابیر موهن ( شک بر انگیز باشد و کژتابی داشته باشد ) پذیرفته نیست
مثال؛
شیره ی جان مرا عشقت کشید
نشئه ی عشق توام مولا علی
(شیره ..کشید_ نشئه ) ..
۷_ جعل ،جرح و تعدیل و تحریف تاریخ ، عبارت ها ، احادیث ، نام ها، اخبار ...مربوط به آل الله مطلقا خطا و مردود است
مجید افشاری
🔴هفت دیدگاه اشتباه دربارۀ ادبیات شیعی
1️⃣ادبیات شیعی چیزی است که شیعیان تولید کردهاند.
به عنوان دقت کنید: «ادبیات شیعی» نه «ادیب شیعی». ممکن است یک نفر در شناسنامه شیعه باشد و در واقع نه؛ مثل صادق هدایت. برعکسش هم ممکن است. ابن ابی الحدید که نهجالبلاغه را شرح کرده و کلی شعر در مدح مولا سروده، سنی است. جرج جرداق که یکی از مهمترین کتابهای قرن اخیر دربارۀ امیرالمؤمنین (ع) را نوشته، مسیحی است. کلی شاعر هندو و زرتشتی برای امام حسین (ع) شعر گفتهاند ... . مولای ما فرمود: انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال: ببین چه می گوید؛ نه اینکه که میگوید.
2️⃣ادبیات شیعی فقط ادبیاتی است که به طور مستقیم تبلیغات مذهبی میکند.
دین و مذهب نوعی سبک زندگی است. آداب ازدواج، تحصیل، اشتغال و ... همه و همه بخشهای مختلف زندگی است؛ حالا هر چیزی که نشان بدهد این عروس و داماد شیعه هستند، این شالیکار که هنگام کار کردنش شعر میخواند شیعه است، این رانندۀ کامیون که خلاصۀ فلسفۀ زندگیاش را پشت ماشینش نوشته شیعه است، این مرحوم که روی سنگ قبرش دو بیت شعر نقش بسته است شیعه بوده و ... میشود ادبیات شیعی.
غالب دهلوی وسط یک شعر عاشقانه خطاب به معشوق میگوید:
جز به چشم و دل والاگهران جا نکنی
جلوۀ نقش کف پای علی را مانی
3️⃣ادبیات شیعی همان ادبیات هیئتی است.
در بخش قبلی اقسامی از ادبیات شیعی را دیدیم. به اینها اضافه کنید ادبیات فاخر رسمی را؛ چاووشیها را؛ رجزهای حماسی و ... را. هیئت یکی از جلوههای دینداری است و ادبیات هیئت هم یکی از اقسام ادبیات شیعی است.
میدانستید حدود 260 حماسۀ شیعی داریم؟ یعنی منظومههایی شبیه شاهنامۀ فردوسی که به داستان جنگهای پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، امام حسین (ع) و ... پرداختهاند.
میدانستید چندین شاعر عارف شیعه داریم که عرفان شیعی را در شعرشان مطرح کردهاند؟
میدانستید کلی شاعر زبانآور در ادوار مختلف تاریخی داریم که در مدح اهلبیت (ع) قصیده و غزل و ترکیببند و رباعی گفتهاند؟
میدانستید چند کتاب شعر نو و سپید مذهبی داریم؟
ادبیات هیئتی ویترینی از شعرهای دم دستی و اغلب یکبار مصرف مذهبی است نه همۀ گنجینۀ شعر شیعی.
4️⃣ادبیات شیعی اصلا وجود ندارد. ادبیات ادبیات است؛ بدون هیچ گونه پیشوند و پسوندی.
ادبیات دو بعد دارد: فرم و محتوا. چندین فرم شناخته شده داریم؛ مثل ادبیات داستانی. اصلا تقسیمبندی اشعار اغلب بر اساس فرم یا قالب است: غزل، مثنوی، مسمط و ... . چندین گونۀ محتوایی هم داریم؛ مثل ادبیات عاشقانه، عرفانی و ... . در اینجا محتواست که باعث تفکیک است نه فرم. ادبیات عرفانی میتواند قصیده باشد یا غزل یا مثنوی یا داستان کوتاه یا ... . بر همین اساس، وقتی یک محتوا آنقدر پرکاربرد و پردامنه است که در قالبهای متعدد تولید شده و زیرشاخههای بسیار پیدا کرده، به طور طبیعی وجود دارد و قابل انکار هم نیست.
سؤال: اگر ادبیات شیعی داریم، یعنی ادبیات سنی و مسیحی و یهودی و زرتشتی و ... هم داریم؟
جواب: امکانش وجود دارد؛ محال عقلی نیست؛ اما این که در عالم واقع افراد زیادی در ادوار مختلف تاریخی و مکانهای متعدد دربارۀ بزرگان یا آموزههای دینی آن مذاهب شعر گفته باشند و داستان نوشته باشند، جای تحقیق دارد. آنقدری که من گشتهام و دیدهام، حجم میراث ادبی دیگر مذاهب با ادبیات شیعی مطلقا قابل قیاس نیست.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با لمس این لینک به فهام بپیوند:
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
https://b2n.ir/s86478
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠