انقلابِ اسلامی، محصولِ انقلاب درونی
بعثت به معنای برانگیختگیست. برانگیختگی یعنی چه؟ یعنی تحرك، حرکت بعد از رخوت و سستی و رکود. مردهای که سالیانی در گورستانی خوابیده و اجزای بدن او خاك شده، وقتی با قدرت پروردگار، در قیامت برمیخیزد، میگویند برانگیخته شد. «هذا يَومُ البَعثِ» روز برانگیختگیست. انسانی که در خانه خوابیده بود، یا در جریان عادی زندگی اجتماع حرکت میکرد؛ شوری، تلاشی، فعالیتی، بر خلاف حالت معمولی جامعه در او نبود؛ در حقیقت مثل تخته چوبی، مثل گیاه بیجانی، مثل پَر کاهی، روی سیل معمولی جامعه افتاده بود و جامعه او را به هر سو میبرد؛ يك چنین آدمی وقتی که به خود آمد، وقتی که از این حال بیتفاوتی بیرون آمد، وقتی احساس کرد که این مسیر، این جریان طبیعی، این جریان معمولی، لازم نیست صد درصد برای او اطمینانبخش و قانعکننده باشد، ای بسا جریان دیگری بتوان سراغ کرد که آن انسان را به سر منزل سعادت برساند، وقتی بر اثر این فکرها انسان بیدار شد، هوشیار شد، تلاش پیدا کرد، حرکت پیدا کرد، این انسان را میگویند برانگیخته شد. در مثالهای کوچکتر و جزئیتر، از خواب که بیدار شدید و بلند شدید، میگویید برانگیخته شد. از سستی و تنبلی و بیحالی و رخوت وقتی که خارج شدید و مشغول حرکت شدید، میگویند برانگیخته شد؛ این معنای برانگیختگی است؛ بعث یعنی این.
روز قیامت را همان طور که میدانید، میگویند «یوم البعث»، روز برانگیختگی، یا به تعبیر دیگر، روز رستاخیز. رستاخیز؛ آن روز برخاستن، آن روز از سستی و بیحالی برون آمدن، آن روز حرکت، آن روزی که انسانها از لحظهای که از گور بیرون میآیند تا لحظهای که سرنوشت نهایی آنها معین میشود، دائماً در تلاش، در سراسیمگی، در حرکت هستند؛ این را میگویند «يومالبعث»، رستاخیز؛ در نبوت يك چنین حالتی وجود دارد
در پیغمبر دو تحول و دگرگونی وجود دارد؛ اول در وجود خود پیغمبر. بعثت، رستاخيز، انقلاب، تحول، اول در درون و ذات خود پیغمبر، در باطن خود نبی به وجود میآید. اول او عوض میشود، اول او از حال رکود و رخوت خارج میشود، بعد از آنی که در روح او، در باطن او قیامتی بر پا شد، بعد از آنی که رستاخیزی در درون ذات نبی و روان او به وجود آمد، بعد از آنی که همه مایههای بسیار سرشار ودیعه نهاده از طرف خدا، در نبی بیدار شد، مثل سرچشمهای که در هر لحظهای میلیاردها جریان آب از او استخراج میشود و میریزد - که تا قبل از این لحظه، همه این آبها در باطن او مخفی یا پنهان بود - بعد از آنی که خلاصه خودِ نبی مسلمان شد، وقتی که خودِ او تحت تأثیرِ تحول وحی الهی قرار گرفت؛ بعد همین سرچشمه، همین تحول، همین شور، همین انقلاب، همین رستاخیز، از این چشـمه فیاض جوشـان، که روح نبی و باطن نبیست، میریزد به اجتماع، منتقل میشود به متن جامعه بشری، بعد از آنی که در او تحول به وجود آمد، در جامعه تحول به وجود میآید. بعد از آنی که در باطن او رستاخیز عظیمی به پا شد، رستاخیز عظیمتری در متن جامعه برپا میشود. بعد از آنی که در دل او انقلاب به وجود آمد، به دست او، در جامعه انقلاب به وجود میآید و بعثت به معنای واقعی تحقق پیدا میکند. پس میبینید که در نبوت هرچه که هست، شور و تحول و دگرگونی و بعث و انبعاث است.
استاد سیدعلی خامنهای ۱۳۵۳٫۰۷٫۱۱
#بعثت
@fakhrian_ir