مرحله اول عملیات که تمام شد، آزاد باش دادند و یک جعبه کمپوت گیلاس؛ خنک، عین یک تکه یخ. انگار گنج پیدا کرده باشیم توی این گرما. از راه نرسیده، میگوید«میخواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟»
گفتم «چشمت به این کمپوتا افتاده؟ اینا صاحاب دارن. نداشته باشن هم خودمون بلدیم چی کارشون کنیم.» چند دقیقه مینشیند تحویلش نمیگیریم، میرود.
علی که آمد تو، عرق از سر و رویش میبارید. یک کمپوت دادم بهش.
گفتم «یه نفر اومده بود، لاغر مردنی. کمپوت میخواست بهش ندادیم. خیلی پر رو بود.»
پرسید «همین که الان از این جا رفت بیرون؟ یه دست هم نداشت؟»
گفتم « آره. همین»
گفت « خاک! حاج حسین بود.»
#شهید_حسین_خرازی
#درس_اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشتهها اومدن روح منرو ببرن، من گفتم فعلا میخوام برای خدا بجنگم...
🔸مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیلالله به کجا رسیده که به ملکالموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟
👤راوی: حجتالاسلام مهدوی بیات
👤شهید آوینی درباره حاج حسین گفته بود: آن آستین خالی که با باد این سو و آن سو میشود، نشان مردانگیست. گاهی باد باید فقط به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند.
🗓به مناسبت ۸ اسفند، سالروز شهادت #شهید_حسین_خرازی