معرفی کتاب فرمانده نجیب 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-مثلاً نمیتوانستند درک کنند که مهدی و حمید آنقدر ظرفیت دارند که میتوانند در دانشگاه با گروههای منحرف تماس داشته باشند و از آنها هم تأثیر نگیرند. مهدی اصلاً نظرش این بود که برود روی آنها تأثیر بگذارد، آن هم فقط به خاطر اعتماد به نفسی که به خودش و نظرش داشت، کما اینکه تأثیری هم روی عدهای گذاشت. برایش مسألهای نبود که کسی که مسئلهدار است با او تماس بگیرد. احساس مسئولیت میکرد.
۲-تعبیری که شهید بزرگوار محلاتی بعد از شهادت ایشان کردند، دقیقاً همین نکته را تاکید کردند که آقامهدی مظهر غضب الهی بود بر دشمنان خدا.»
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_مهدی_باکری 🕊🌱
🌑زنـده مانـدن اصـل نیسـت.
🌕به تـکلیف عملکـردن،اصـل است..!
#کلام_شهدا
#شهید_مهدی_باکری
#با_ولایت_تا_ظهور
معرفی کتاب آقای شهردار 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-دوست دارم وقتی شهید می شوم، جسدم پیدا نشود تا یکوجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم.
۲-هنوز که هنوز است، بسیجیان سوختهدل لشکر عاشورا، چشم به آب های جنوب دارند که چه زمانی آقامهدی بازمی گردد؛ اما این آرزوی مهدی بود که پیکرش زمین را اشغال نکند. مهدی به دریا پیوست!
۳-گفت: «راستی، من هنوز اسمت را نمیدانم.» مهدی گفت: «اسم من به چه درد تو می خورد؟ من کوچک شما هستم: الله بنده سی.»
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_مهدی_باکری 🕊🌱