eitaa logo
فانوس
300 دنبال‌کننده
333 عکس
174 ویدیو
122 فایل
🔷می گویند ملت ها یک فانوس دارند و این فانوس معلم است. 🔶#فانوس پاتوقی است برای همه ی کسانی که دلشان برای تعلیم و تربیت نسل جدید می تپد. ⚡کانون فرهنگی_ تربیتی فانوس⚡ ارتباط با ما: @A_fanoos
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تاملات
📮 ..‌‌‌.به حرفهای امام فکر می‌کنم و به تصویری که از چشمهای آرامَش در ذهن و جانم نگه داشته‌ام. آن‌چنان آرام که گویی نوبت فرا رسیدن همه چیز را از پیش می‌دانست و برای رخ دادن هیچ رخدادی نگران نبود. این پرسش برای بسیاری همچنان باقی است که او چگونه در متن بحرانی‌ترین حوادث آنچنان آرام بود که گویی مسافری بعد از سفر طولانی در کویر، پایش را در نهر آب خنکی فرو برده و خستگی در می‌کند! ✍️ وحید یامین‌پور 📚 رمان ارتداد ⚜️ @Taammolat74
🔷 رنگ و بوی هیأت علمی به رتبه‌بندی معلمان می‌دهیم 🔻رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: تلاشمان این است که رنگ و روی هیأت علمی به رتبه‌بندی معلمان بدهیم؛ یعنی مثل اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها که جایگاه علمی دارند، درباره معلمان هم، استادمعلم، مربی معلم و دانشیار معلم مطرح شود و همچنین تلاش می‌کنیم حقوق معلمان هم به همان نسبت دیده شود. 🔻منادی با بیان اینکه کلیات لایحه رتبه‌بندی معلمان در کمیسیون آموزش مجلس تصویب شده است، افزود: یکی از اقداماتی که انجام دادیم این بود که کار رتبه‌بندی دو ماه جلوتر افتاد یعنی دو شوری کردیم که با سرعت در هیأت رئیسه مطرح شود. 🔗http://fna.ir/1u1c8 •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha @Nezammabahes  
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که "قال الامام صادق" داشت ◼️شهات امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد◼️ ___________ 🌸فانوس رهیافتی در زیست معلمانه... 🌸با فانوس همراه شوید: 👇👇👇 🍃 ایتا: eitaa.com/fanoosemellatha 🍃 تلگرام: t.me/fanoosemellatha 🍃 واتساپ: https://chat.whatsapp.com/Gu3McRV2zseCMDxHeB3qRG
▪️در ادامه ی دو پرسش قبلی و پاسخ هایی که منتشر گردید، سوال اول: https://eitaa.com/fanoosemellatha/1490 سوال دوم: https://eitaa.com/fanoosemellatha/1520 سوال سومی که از پرسیدیم به شرح زیر است: ♨️برای گسترش فضای مطالعه، پژوهش و گفت و گوی علمی در بین معلمان با توجه به عوامل مخل انگیزه معلم چه راهکارهایی وجود دارد؟ ✅اما پاسخ تفصیلی ایشان به این سوال: 👇👇
فانوس
✍ فانوس 🔰هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست(1) 🔺محمود روح الامینی متولد 1307 و درگذشته ی سال 1389، ا
✍فانوس ✳️در این قسمت: 🔸استادِ تحمیلی برای دانشجویان 🔸پرسش های شعارگونه و اعتراضی 🔸خواهشمند است ورقه ی مرا بخوانید 🔸نمره ی «وجبی» 🔸تصحیح اوراق عربی به جای انگلیسی 👇👇👇
🔰هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست (2) ✔️1 از 2 🔺از این نوشته و نوشته های بعدی، که به موضوعات مورد اشاره ی دکتر روح الامینی می پردازیم، به این نکته هم توجه کنیم که چه مقدار از این موضوعات که در سال 1365 مطرح شده اند، هنوز بعد از گذشت 35 سال، برای ما نیز وجود دارند و مسئله ی ما هم هستند؟ پاسخ به این سوال، تبیین کننده ی خیلی چیزها خواهد بود. (در نوشته های بعد، این نکته را مجددا یادآوری خواهیم کرد) ⭕️الف) رابطه ی استاد و دانشجو اولین نکته ای که دکتر روح الامینی در این قسمت به آن اشاره می کنند، مسئله ای بسیار مهم و تعیین کننده است. «بحث جایگاه و حرمت معلم» در ساحت های مختلف علمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... ، و نوع نگاهی که اعضای جامعه به طور عام و متعلمان به طور خاص به «معلم» دارند، برای هر نظام تعلیم و تربیت موضوعی اساسی و جدی است. هرچند ممکن است در نگاه اول چیز مهمی به نظر نیاید، اما با کمی ژرف نگری، متوجه جایگاه این مسئله خواهیم شد. ⭕️دکتر روح الامینی به تضعیف اعتبار و حرمت علمی و منزلت اجتماعی استاد اشاره می کنند که باتحولات مختلف اجتماعی و بهره برداری های منزلتی، اقتصادی و سیاسی در سالیان متمادی از مقام «استادی» دانشگاه صورت گرفته است و «به همین دلیل، دانشجو، به ندرت به درس و استاد اعتماد علمی و اخلاقی دارد و غالباً درس و استاد را قسمتی از برنامه ی دانشگاهی می داند که به او «تحمیل» شده است و خواه نا خواه باید «واحدش را پاس کرد». «تعداد زیاد دانشجو در هر کلاس، پراکندگی و تراکم ساعات درسی و واحد های زیاد، روابط استاد و دانشجو را به کمترین مقدار و به حد رفع تکلیف تنزل داده است و شاید تعداد دانشجویانی که یک استاد می شناسد و با کار و درسشان آشناست از شمار انگشتان دست تجاوز نمی کند». ⭕️در مورد فضای علمی کلاس ها و نوع گفتگو و پرسش و پاسخ ها به این جملات توجه بفرمایید: «در کلاس درس نیز، گفتگوها و پرسش و پاسخها غالباً از آرامش و تفاهم لازم فضای تحصیلی تهی است. گاهی به حالت اعتراضی پرسشی شعارگونه عنوان می شود و پرسش کننده، کمتر پیش می آید از پاسخ داده شده قانع شود(در مواردی هم حق دارد که قانع نشود)». ⭕️در مورد روش نمره دهی استادان و تصحیح امتحانات، چنین می نویسند: «معمولاً دانشجو معتقد نیست که استاد ورقه اش را می خواند. گاهی بالای ورقه ی امتحانی با خط قرمز می نویسد: (خواهشمند است ورقه ی مرا بخوانید) یا اینکه (این قسمت را حتما بخوانید) و یا در مواردی، مطالب پراکنده و سرسری نشان می دهد که نویسنده خواسته است که ورقه اش از نظر کمیت«چشمگیر» جلوه نماید و به قول معروف ورقه اش را «پُر» کند که اگر نمره ی «وجبی» داده شد، سرش بی کلاه نماند». ⭕️ایشان در ادامه، مخاطب را به لطیفه ها و شوخی های دانشجویان توجه می دهند؛ چیزی که آن را قسمتی از «فولکلور دانشجویی» می دانند. به طورکلی، با دقت در مضامین شوخی ها و لطیفه های هر صنف و گروهی، می توان مطالب زیادی را متوجه شد: «در لطیفه ها و ریزبینی ها و شوخی های دانشجویان ... داستان های فراوانی درباره ی نحوه ی نمره دادن استادان گفته می شود. مثلاً اینکه فلان استاد زبان انگلیسی یا فرانسوی اشتباهاً اوراق امتحانی زبان عربی را به خانه برده و نمره داده است، بدون توجه به اینکه این اوراق مربوط به درس خودش نیست. یا اینکه فلان استاد بیست سال است که یک جزوه ی سی صفحه ای را بدون کم و زیاد کردن کلمه ای درس می دهد و از این قبیل». در پاورقی هم به این اشاره ای صادقانه داشته اند به اینکه «متاسفانه این داستانها بی اساس نیست و به قول معروف تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها». ⬇️⬇️⬇️
✔️2 از 2 ⭕️در ادامه، نتیجه ی تلفیق «درس های اجباری» و «جزوه» را ببینید: «در هر حال، تصور اینکه گذراندن درس ها اجباری است، دانشجو را وا می دارد که مواظب باشد، مبادا خاطره ی ناخوشایندی از او در ذهن استاد باقی بماند و باعث کم کردن نمره گردد، و سعی می کند «جزوه»ی هر درس را حتی اگر مغایر با جزوه ی درس استاد دیگر باشد برای همان درس یاد بگیرد و بعد از جلسه ی امتحان آن را دور بیاندازد. (بعد از یکی از جلسه های امتحانی، جزوه هایی که دانشجویان دور انداخته بودند، جمع آوری گردید، معلوم شد که قریب نیمی از دانشجویان علاقه ای به نگهداری «جزوه ی درسی» خود نداشته اند)». ⭕️من هنوز تصاویر پیاده رو ها و خیابان های اطراف مدرسه مان بعد از امتحان های پایانی جلو چشمم است. بُهت زده از کنار کتاب های شرحه شرحه در پیاده رو ها و داخل جوی آب و سطل آشغال ها می گذشتم. البته تعدادی هم بودند که این کار را نمی کردند. تئوریشان بعد از امتحان ها این بود که می خواهند طی یک مراسم باشکوه، همه ی کتاب ها را در آتشِ پاک و پاک کننده بسوزانند. البته همان طور که می دانید صفحه ی اولِ کتاب که بسم الله داشت، با احترام جدا می شد. ⭕️هنوز تصویر کریدور سالن امتحانات دانشگاه در خاطرم هست. میزهایی سرریز شده از جزوات اساتید وکتاب های درب و داغان و یا جزوه های کپی شده ی فصل هایی از کتاب ها که برای نخریدن اصل کتاب انجام شده بود. هر بار قبل از هر امتحان با خودم می گفتم حتما صاحبانشان آن ها را با خود خواهند بُرد و هربار موقع امتحان بعدی، سطل های تفکیک زباله ی پر شده از پاره کتاب ها و جزواتِ امتحانِ قبلی، خط بطلانی بود بر خیالاتم. ✅آیا شما هم در ذهنتان چنین صحنه هایی هست؟ و هنوز هم بعد از چند دهه، این داستان ادامه دارد؟... 🌸با فانوس همراه شوید: 🍃 *ایتا:* https://eitaa.com/joinchat/1301086245C667b7e0321 🍃 *تلگرام:* t.me/fanoosemellatha 🍃 *واتساپ:* https://chat.whatsapp.com/Gu3McRV2zseCMDxHeB3qRG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰معلمی فراتر از انتقال دانش 🔹دکتر سمیه صمیمی🔹 _______________ 🌸فانوس رهیافتی در زیست معلمانه... 🌸با فانوس همراه شوید: 👇👇👇 🍃 ایتا: eitaa.com/fanoosemellatha 🍃 تلگرام: t.me/fanoosemellatha 🍃 واتساپ: https://chat.whatsapp.com/Gu3McRV2zseCMDxHeB3qRG
🔰نگاهی به کتاب آموزش و پرورش در خدمت امپریالیسم فرهنگی ✍احمدرضا مرادی 🌱🌱🌱 @fanoosemellatha 👇👇👇
فانوس
💡قسمت اول آموزش و پرورش یعنی مدرسه و مدرسه آن نهادی ست که متولی امر تربیت در یک کشور است. شاکله ی ت
💡قسمت 2 مدرسه سرمایه داری، به عنوان یک راه، و به عنوان یک ساختار، ما را موظف به انجام کارهایی می کند که دیگران از ما می خواهند. مدرسه ی سرمایه داری، در حال آماده سازی ما برای جاگذاری در یک ساخت اجتماعی است. این ساخت اجتماعی، نیاز به افرادی دارد که مطیع باشند و گوششان بدهکار صحبت های ما باشد. هر گاه که تصمیمی می گیرند با نظارت ما باشد و زندگی آنها بدون یک آقا بالاسر، غیر ممکن نماید. در اصل مدرسه، مفهومی را می سازد و تقویت می کند به نام وابستگی. ی مدرسه ی ما، انسان ساز نیست و رهایی بخش نیست. بلکه برده ساز است و آموزش سلطه پذیری می دهد. این مدرسه است که افراد را در نقش های اجتماعی مدرن و به قول معروف متمدنانه جای می دهد و آنها را از توحش( زندگی بدون سرمایه داری) به اوج تمدن بشری می رساند. در این زندگی متمدنانه، فرد برده است. برده ی کارفرمای خویش، معلم خویش، جامعه ی خویش و ساعت کاری خویش. فرد مورد نظر ما، با آموزش های مدرسه ای، در ساختی جا می افتد که او را بیشتر درگیر با شرایط می کند و هرچه می گذرد، زنجیرهای متصل به او را افزایش می دهد تا مبادا از این ساختار خارج شود و مشغول نباشد. این است آرمان مدرسه ی مدرن. ساخت برده در خدمت کارخانجات بزرگ و در خدمت اقتصاد سرمایه داری. پس می توان نتیجه گرفت که آموزش سرمایه داری برای نجات نیامده. برای سلطه آمده است. پس تاکنون دو نقش مدرسه ی سرمایه داری را فهمیده ایم. 1 - توجیه ناعدالتی ها و انداختن طوق بی لیاقتی به گردن خود فرد 2- ایجاد نقش پذیری افراد در ساخت اقتصادی سرمایه داری و ایجاد یک برده ی بی قید و شرط برای این ساختار اما مدرسه چه کارکرد های دیگری برای نظام سرمایه داری خواهد داشت؟ همگی ما با مفهوم غرب گرایی آشنایی کامل داریم. در این حالت، فرد فرهنگ خود را بسیار پائین تر از فرهنگ غربی می داند و در جستجوی اروپایی شدن است. در لباس ها، آداب و رسوم، زبان، نوع زندگی، و حتی دین و اعتقادات. به نوعی فرد آنقدر درگیر فرهنگ غربی می شود که به کلی از فرهنگ خود جدا شده و به سمتی می رود که فرهنگ بیگانه را، فرهنگ خود می داند و از فرهنگ مردم خود بیگانه می شود. این عمل در غرب گرایی را از خود بیگانگی ( Alienation ) می نامند. یکی از کارکرد مدارس سرمایه داری در جوامع کمتر صنعتی و یا در حال صنعتی شدن، ایجاد این کشش و خیزش به سمت فرهنگ غربی ست. این فرهنگ هرچه هم که باشد، باز آمال و آرزوهای بسیاری از افراد رسیدن به همین فرهنگ است. و مدارس نقش به سزایی در ایجاد این حس در افراد دارند تا آنها غرب را همیشه بالاتر از خود ببینند و آنها را خدایان بی بدیل عرصه ی زندگی بدانند و رسیدن به این مقام خدایی را تنها و تنها با مثل آنها شدن و یکی شدن با آنها می جوید. اگر حوصله ای باشد، یادداشت دیگر و توضیحات بعدی در کار خواهد بود تا به عمق نظر این کتاب بیشتر احاطه یابیم. ان شاء الله •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha
🔰نکته تربیتی 🔸دکتر سعید رستمی🔸 ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ @fanoosemellatha ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯