🔰 عبرت ها! ✍ در تابستان سال۷۷ با دوستانی به همدان رفتیم تا دو سه روزی در معیت استاد حاج شیخ حسین انصاریان باشیم. قبل از ظهری ما را به سیاحتی در دره گنجنامه بردند، چون تابستان و تعطیلات بود جمعیت زیادی آمده بودند و متوجه شدیم مردم برای قضای حاجت مشکل دارند و به ما هم سرایت کرد چون سه چشمه توالت موجود در گنجنامه گرفته بود و با سنگ و کلوخ و ... کاسه آنها پر و لبریز از کثیفی شده بودند. ما که قصد داشتیم آنجا تا غروب استراحت کنیم با این وضع ممکن نبود، لذا تصمیم گرفتیم کمی در تپه‌ها و باغات پیاده روی کنیم و برگردیم . ساعاتی بعد که به محل پارک ماشین‌ها کنار توالت‌های غیر قابل استفاده برگشتیم متوجه حل مشکل و صف مردم برای قضای حاجت و وضو گرفتن بعضی مردم شدیم. تصور کردیم شهرداری یا سازمان گردشگری که پول ورودی می‌گیرند، بالاخره به وظیفه معطل مانده خود عمل کرده‌اند! اما در میان مردم صحبت از یک شیخ محترم بود که می‌گفتند به اینجا آمده برای دیدن گنجنامه و کار را ایشان درست کرده‌اند. راننده ما که آنجا مانده و شاهد ماجرا بود برایمان نقل کرد که یک روحانی آمد و وضع مستراح‌ها و مشکل مردم را که دیده اول سراغ مسئولین را گرفته و کسی حضور نداشته و به راننده و همراهانش گفته کاری بکنند و آنها هم دیده‌اند پر از تعفن و اشیاء هستند و به ایشان گفتند خیلی بوی بد می‌دهد و ابزاری نداریم و شیرهای آب هم خراب هستند و نمی‌توانیم کاری بکنیم ولی ایشان خودشان رفتند اوضاع را دیدند و لباس روحانی را در آوردند و آستین‌ها را بالا زدند و دست‌هایشان را در کیسه‌های پلاستیک میوه که در ماشین بود قرار دادند و خواستند هرچه کیسه پلاستیک در ماشین‌ها هست بیاورند. وی پارچه‌ای روی دهان و بینی خود بستند و شخصا تمام اشیاء و لجن‌ها و ... را با دست از کاسه توالت‌ها را بیرون کشیده و در کیسه پلاستیک‌ها ریختند و از راننده و محافظ‌ها که حالشان بهم میخورد خواستند که فقط از دره با دبه‌ها آب بیاورند و پس از تخلیه و باز کردن گرفتگی‌ها همه توالت‌ها را شسته و آماده استفاده مردم کردند . خرابی لوله‌ها و شیرهای آب را هم برطرف کردند و بعد خود را طاهر کرده و وضو گرفته و در گوشه باغچه‌ای در آن نزدیکی به نماز ایستادند . مایل شدم بروم و ایشان را ببینم و بدانم کدام روحانی هستند. از دور به ما نشانش دادند و تا آمدیم به ایشان برسیم سوار خودرو شده بودند، ماشین دور زد و از کنار ما رد شد و یک لحظه دیدم که آیت‌الله حائری شیرازی (ره) نماینده ولی فقیه و امام جمعه شیراز است. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به همراهان گفتم ای کاش رسیده بودیم و برای این عمل ایشان دستش را بوسیده بودیم . همراهم به شوخی گفت حالا نذر کن هر وقت دیدی ببوسی تا قضای دست بوسی را بجا بیاوری. من با جدیت گفتم نذر می‌کنم حتما برای بوسیدن هر دو دستش به شیراز بروم . چند ماه بعد استاد حاج شیخ حسین انصاریان را به شیراز دعوت کردند برای منبر و من هم برای دیدن فامیل و دیدار ایشان و میزبانش آیت الله حائری به شیراز رفتم. هم فال بود و هم تماشا! وقتی به منزل آیت الله حائری رفتیم تعدادی از روحانیون و مسئولین نشسته بودند. می‌دانستم آقای حائری به هیج وجه نمی‌گذارند کسی دستش را ببوسد، وسط مجلس ایستاده و اعلام کردم حاج آقا اجازه دست بوسی نمی‌دهند اما من چند ماه پیش در همدان برای کاری که کرده‌اند نذر شرعی کرده‌ام که در اولین دیدار هر دو دست ایشان را ببوسم، و بلافاصله به سمتشان رفتم و با ذکاوت و هوشی که داشت متوجه علت شد، تا آمد دست‌ها را عقب بکشد گرفتم و هر دو را بوسیدم و بر دیده گذاشتم . به مطایبه و نکته پرانی همیشگی گفتند: شما فقط اهل تشویق کار خوب هستید یا اهل عمل به کارهای خوب هم هستید؟ عرض کردم : دعایمان کنید که اهل عمل بشویم چون قبل از جنابعالی ما هم گرفتاری مردم و خودمان را در آن تنگه دیده بودیم و رد شدیم، کمیت عمل ما لنگ است، امیدوارم از شما بیاموزیم . بعد آهسته‌تر فرمود : حالا نمی‌خواهد به این آقایان بگوئید بین خودمان باشد. 📚 منبع : داناب @fanoosemellatha @desfilioon

#تربیت_مطهر ♨️رعایت حالات روحی در تعلیم و تربیت/ اصل تناسب و اعتدال در تعلیم و تربیت 🔸 استاد شهید مطهری🔸 ✅ در نهج البلاغه در کلمات قصار در سه جا جمله‌ای به این معنا آمده که انَّ لِلقُلوبِ شَهوَه و اقبلاً و اِدباراً؛ دل یک میلی دارد و اقبالی و ادباری. فَاتوها مِن قِبَلِ شَهوَتِها و اِقبالِها؛ کوشش کنید دل‌ها را از ناحیه‌ی میل آن‌ها پرورش دهید، به زور وادارشان نکنید، فَاِنَّ القَلبَ اِذا اُکرّهَ عَمِی. قلب اگر مورد اکراه و اجبار قرار گیرد کور می شود، یعنی خودش واپس می زند. در حکمت ۱۸۸ می فرماید: اِنَّ هذِهِ القلوبَ تَمَلَّ کَما تَمَلَّ الاَبدانُ فابتَغوا لَها طَرائِفَ الحِکمه؛ یعنی همین طور که تن انسان خسته می شود و احتیاج به استراحت دارد، دل انسان هم گاهی خسته می شود و احتیاج به استراحت دارد، (مقصود از دل، روح است). در این صورت، دیگر فکرهای سنگین را به او تحمیل نکنید، حکمت‌های طرفه و طریف( اعجاب انگیز وخوشحال کننده) از قبیل ذوقیات و ادبیات را به او عرضه بدارید تا سر نشاط و سر حال بیاید. 📚تربیت و رشد اسلامی، ص۲۰و ۲۱ ✅برداشت‌ها: ۱.هنگامی که دل در حالت ادبار است تنبیه و اکراه بی نتیجه است. ۲.مشاوره و تدریس را برای وقتی بگذاریم که دل خواهان است. ۳.اگر دانش‌آموزان از درس خسته شده‌اند و حوصله ادامه تدریس را ندارند، بهتر است باقی مانده وقت کلاس با داستان‌‌ها، شعرها و فیلم‌های آموزنده و نشاط آور به اتمام برسد. #اصول_تربیتی #اصل_اعتدال •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha

🎥#ببینید ♨️کتاب‌های درسی امارات؛ هر صفحه یک‌ بارکد #مدرسه_مجازی •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha @Lawpol_ut

♨️رنج‌های دنیای معلمی! 🔸استاد علی حق‌شناس🔸 #دانشجو_معلم #رنج_معلمی #مشکلات_معلمی •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha

مخاطبان عزیز فانوس و آموزگاران سربلند سلام! 🌸⚘🌱🌺 💌همان طور که اطلاع دارید چند ماهی از آغاز به کار کانال فانوس می‌گذره و این کانال برای معرفی شدن و انتشار مطالبش نیاز به کمک شما بزرگواران داره. پس یه لطفی بکنید مطالبی رو که خودتون می پسندید برای دوستان و هم کاران فعال در عرصه تعلیم و تربیت ارسال کنید تا اونا هم از تولیدات کانال استفاده کنند و صدای فانوس به‌ گوش تعداد بیشتری برسه. ممنونم_ ادمین کانال فانوس ┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈ فانوس، رهیافتی‌در زیستِ‌معلمانه 💡 eitaa.com/fanoosemellatha 💡 t.me/fanoosemellatha

#تامل ♨️راه‌شناخت ... •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha

🔰محمد حسن راستگو زاده 1332 درگذشته 2آذر1399 #معلمان_بزرگ #اهالی_فرهنگ •┈••✾•🍀🌹☘️•✾•┈• @fanoosemellatha

#معرفی_کتاب ♨️آینه‌ی سادگی‌ها( سیری در زندگی، مبارزات، معلمی و مدیریت شهید رجایی) گردآوری و تالیف: غلامعلی رجایی ناشر: انتشارات مدرسه ✅زندگی‌نامه‌ها و خاطرات زیادی در قالب کتاب چاپ و منتشر شده است اما شاید همه‌ی آن‌ها اصول و روش زندگی در ساحت‌های مختلف زندگی را آن گونه که باید بیان نکنند زیرا این مساله علاوه بر این که وابسته به قدرت گزینش و توانایی چینش مولف‌ است، بستگی به میزان والایی شخصیتی دارد که زندگی و خاطرات او جمع‌آوری شده است. خاطرات منعکس شده در آینه‌ی سادگی‌ها جدا راهگشای زندگی انسان در ساحت‌های زندگی فردی، خانوادگی، مبارزاتی، معلمی و مدیریتی است و فصل پنجم آن برای معلمان و مربیان درس زیست معلمانه است. هر خاطره‌ و زندگی‌نامه‌ای قصه‌ی یک زندگی است اما هر قصه‌ای برای بشر، سرنوشت ساز نیست. ✍رضا‌ نوری‌فر #خاطرات #شهید_رجایی •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha

معلم شهید رجائی: ✅چیزی که من همیشه در زندان انفرادی با خودم می گفتم این بود که: رجائی! همه اش که نباید دیگران سرنوشت باشند و تو سرنوشت آن‌ها را بخوانی، حالا یک بار هم تو سرنوشت درست کن و بگذار دیگران بخوانند. به کسی تکلیف نمی کنم، ولی گمان می کنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب درآورند، برای دانش‌آموزان مفید باشد. 📚آینه‌ی سادگی‌ها، غلامعلی رجائی •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha

#محمدحسن_راستگو ✍محمدرضا کائینی ✒زنده یاد شیخ محمد حسن‌ راستگو برای من و بسا دانش آموزان دهه شصت، تداعی گر خاطرات شیرین دوران کودکی و نوجوانی است. روحانی ای ریزنقش، پرانرژی، نوآور و انقلابی که به شور، حرارت و تسلط، داستان های زندگی پیامبر (ص) و امامان (ع) و بزرگان و شهدای صدر اسلام را، روایت می کرد و در ضمن آن، وقایع روز را هم برای مخاطب، تداعی می ساخت. بارها در خلال سخن و بهتر بگویم اجرای او، غریو خنده نوباوگان حاضر در استودیو و ایضا مخاطبان خانگی اش، به هوا بر می خاست و همین توانایی، از برگ های برنده او بود. (مرحوم فلسفی در دور همی های صبح جمعه خویش در منزلش، به ما تاکید می کرد: اگر در خطابه ها، نمی توانید پس از یک ربع ساعت، جمعیت را بخندانید، سخنان خود را جمع کنید!) کلاس داری اش، شبیه به کاری بود که جناب آقای قرائتی در سطحی تخصصی تر و برای بزرگسالان انجام می داد، هر چند که برنامه های تلویزیونی اش، به اندازه قرائتی دوام نداشت. کمتر کسی را می شناسم که در بازگویی و انتقال مفاهیم دینی به نوجوانان، چون راستگو توفیق داشته باشد. بی تردید اکنون، ما در تربیت مبلغانی که همانند او زمان آگاه و دارای توان ایجاد ارتباط با جوانان بوده باشند، دچار ضعف هستیم، هر چند که در کلان ماجرا، بر این باورم که این عرصه تهی نخواهد ماند! خدایش بر خوان رحمت خویش جای دهد. #روشهای_تربیتی @fanoosemellatha

🔰حسن نراقی زاده 1323 درگذشته 2آذر1399 #معلمان_بزرگ #اهالی_فرهنگ •┈••✾•🍀🌹☘️•✾•┈• @fanoosemellatha

♨️میراث یک‌ معلم! #مدرسه_مجازی #بسته_خبری •┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈• @fanoosemellatha @Farsna