فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون تعارف با خانواده شهید دکتر حیدری
پزشک شهیدی که قید زندگی در کانادا را زد و پزشک جبهه مقاومت شد. دکتر علی حیدری چند روز قبل با جنایت صهیونیستها در لبنان به شهادت رسید.
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
خرازی: دیگر ملاحظهٔ غربیها را نمیکنیم و ممکن است بُرد موشکها را بیشتر کنیم
🔹رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در مصاحبه با المیادین: آنچه اسرائیلیها در برابر حملات موشکی ما انجام دادند، خیلی ناچیز بود. البته پدافند هوایی یکی از عواملی بود که جلوی آنها را گرفت و همین باعث شد که در اسرائیل مخالفتهای زیادی بهوجود بیاید چون انتظارات خیلی بالاتری داشتند.
🔹ایران قطعاً به این اقدام در زمان مناسب و بهشکل مناسب پاسخ خواهد داد. اسرائیلیها از ابتدا محاسباتشان نادرست بوده است.
🔹اگر تهدیدی وجودی بشود، ایران دکترین هستهایِ خود را تغییر خواهد داد؛ ما توانایی لازم را برای ساخت سلاح را داریم و مشکلی از این بابت نداریم؛ تنها فتوای رهبری این موضوع را فعلاً ممنوع کرده است.
🔹همه به قدرت موشکی ایران اذعان کردهاند. تنها مسئله بُرد موشکهاست که تابهحال حساسیت غربیها و اروپاییها لحاظ میشد اما وقتی آنها حساسیتهای ما را لحاظ نمیکنند، دیگر دلیلی ندارد که ما حساسیت آنها را در نظر بگیریم و لذا احتمال اینکه بُرد موشکی ایران بیشتر بشود، هست.
#ایران
#ایران_قوی
#وعده_صادق
هر وقت از زندگی ناامید شدید، به این فکر کنید که «ربع پهلوی» هنوز امیدوار است، شاه ایران شود!😂
#عکسخند
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
اونایی که هی منتظر پاییز بودید
الان خوشحالین تابستون رفت؟
هم درس و دانشگاه داریم
هم سرما خوردیم و صدامون مثل خروس شده
هم باید سه لایه لباس بپوشیم
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
ربع پهلوی:
قرار بود با هماهنگی شما، خلا قدرت در ایران رو پر کنم... با این پدافند ایران و انتقام مجددش از اسراییل، باید بیام خلا قدرت در اسرائیل رو پر کنم!!
نتانیاهو:
فعلا بیا بریم توی یک خلایی قایم بشیم آب از آسیاب بیفته، بعدا برای خلا قدرت شما یه جایی پیدا می کنیم!!
😂😂 https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
آقا امیرالمؤمنینعلیهالسلام:
هروقت #اخلاق ناپسندی از ديگران ديدى؛
همان اخلاق را از خودت دور کن.
غررالحکم،حدیث۴۰۹۸
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
گفتند از تو شعر بخوانم ؛
تعجب است !
توصیف کوهرا به غباری
سپردهاند . .
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋
⚠️ ۷ اثر دردناک کوتاهی در نماز!
🎙حجت الاسلام حسینی قمی
#نماز_اول_وقت
💥 از هم پاشیدگی!
رهبر انقلاب: آن روزی که زنان غربی راه غلط اهمیت ندادن به #خانواده و #فرزند را شروع نمودند، فکر نمی کردند که جامعهی آنها، دچار چنین وضعی شود که نوجوان دوازده ساله، هفتتیر ببندد، یا چاقوی ضامندار در جیب خود بگذارد و در گوشه و کنار خیابان، اگر توانست کسی را بدون هیچ ملاحظهای بکشد! وقتی خانواده از هم پاشید، وضعیت این گونه می شود. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
#بحران_خانواده_در_غرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕🔴 باج افزار و راه های مقابله با آن
باجافزارها گونه شایعی از بدافزارها هستند که با رمز کردن اطلاعات قربانی، از وی درخواست باج برای بازگرداندن اطلاعات مینمایند.
راهکارهای مقابله با باج افزارها:
✅ تهیه نسخه پشتیبان از فایل های مهم و حساس
✅ استفاده از آنتی ویروس با قابلیت ضد باج افزار
#پلیس_فتا
#کلیک_امن
#باج_افزار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شیطان مجسم شد گفت: تو چرا؟😂
#علامه_جعفری
🍂
🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۸
خاطرات محمدعلی نورانی
نوشته: سعید علامیان
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🔸 محمد جهان آرا با من تماس گرفت گفت در اتاق جنگ میگویند بچه ها چه کار میکنند؟ باید جلوی عراقیها را بگیریم، کاری بکن. گفتم، چه کار کنم؟؟ گفت: هرکاری میتوانی بکن، اگر میتوانید ضربه ای به اینها بزنید.
هشت روز بود جلوی ارتش عراق ایستاده بودیم. جهان آرا میخواست حرکتی کنیم تا دشمن احساس کند نیرویی که مقابلشان است فقط تدافعی نیست، تهاجمی هم هست. به بچه ها گفتم: محمد میگوید باید کاری انجام دهیم چه کار کنیم؟
یکی از بچه ها پیشنهاد داد طرف نهر عرایض برویم. گفت: عراقیها تا آنجاها آمده اند. برویم دور بند (از پاسگاهای مرزی شلمچه) پشت خانه های صددستگاه ضربه ای به دشمن بزنیم.
فکر خوبی بود. باید شبیخونی طراحی میکردیم. پانزده نفر در این خانه بودند همه میخواستند در عملیات شرکت کنند. از بین بچه ها تعدادی را انتخاب کردیم. با رسول بحرالعلوم، پرویز عرب، امیر رفیعی، جواد عزیزی(شاعر شعر ممد نبودی)، غلام بوشهری و نادر طبیجی به طرف صددستگاه حرکت کردیم. سن بچه ها بین بیست و بیست و دو سال بیشتر نبود؛ بدون تجربه جنگی.
ماشین را کنار مسجد صددستگاه پارک کردیم. جمعی از تکاوران نیروی دریایی توی مسجد بودند. تعدادی از بچه های آغاجاری هم کنار مسجد سنگر گرفته بودند. آنها جلوی ما را گرفتند که کجا میخواهید بروید. گفتم: «همین اطراف کاری داریم انجام میدهیم و بر میگردیم.» گفتند نمی شود. آن طرف منطقه دشمن است. نمی توانید جلو بروید. پس از کمی جروبحث مسئولشان را کشیدم کنار آهسته گفتم: «ما بچه های سپاه خرمشهر هستیم امشب میخواهیم به عراقی ها شبیخون بزنیم.» گفت: «اجازه بدهید ما هم با چند نفر از بچه ها با شما بیاییم و کمک کنیم.» تشکر کردم. اصرار کرد گفت میخواهم به شما کمک کنم!» گفتم: "اگر فردا صبح برنگشتیم، موضوع را به اطلاع جهان آرا برسان" در تاریکی شب حرکت کردیم. سمت راست، جاده روستای دوربند است. کمی جلوتر به یک نهر رسیدیم. از کنار نهر حرکت کردیم تا به یک پل رسیدیم. پل، تنه یک درخت خرما بود که روی نهر انداخته بودند. عربها به این نوع پل "گنتره" میگویند. از روی این گنتره عبور کردیم. یکی از بچه ها کنار پل ماند که راه را گم نکنیم و اگر حمله کردیم عراقی ها این پل را نگیرند. جلوتر به یک توپ چهار لول برخوردیم که عراقیها در خط مقدمشان گذاشته بودند. یکی از بچه های آرپی چیزن و یک نفر کمک گذاشتم، گفتم: «روبه روی این توپ بنشین، هر وقت درگیر شدیم این را بزن و فرار کن.»
رفتیم جلوتر، به یک نفربر رسیدیم. چند عراقی توی آن بودند. یکی دیگر از بچه ها را گذاشتم گفتم هر وقت درگیر شدیم این را بزن و فرار کن.
خودم و پرویز عرب رفتیم جلو. صدایی شنیدیم. دقت کردیم، شبحی از یک کامیون بزرگ توی جاده خاکی دیده میشد که به طرف ما می آمد. صدای کامیون هر لحظه نزدیک تر می شد. پرویز گفت: «بزنش همین را بزن» گفتم توی تاریکی چیزی نمیبینم، چطور بزنم؟
گفت: «صدایش را که میشنوی، هیکلش هم معلوم است. تا آمدم تصمیم بگیرم پرویز یک گلوله آرپیچی از کوله اش برداشت، گذاشت توی آرپی چیام گفت: «یالله بزن.» روی زانو نشستم بسم الله گفتم و شلیک کردم. یکباره انفجار مهیبی بلند شد. کامیون پر مهمات بود. گلوله ها یکی پس از دیگری منفجر می شد و سرگردان ویژویژکنان این طرف و آن طرف می رفت. تعدادی منور هم داخلش بود. تمام آن منطقه مثل روز روشن شد؛ صحنه ای دیدنی بود. به محض اینکه کامیون را زدم بچه ها هم آن نفربر را زدند و پا به فرار گذاشتیم. عراقی ها انداختند دنبال ما. یک گله سگ ولگرد هم که هار شده بودند به طرف ما حمله ور شدند. در حال فرار، از روی یک دیوار گلی توی یک خانه روستایی پریدیم. خواستیم برویم بیرون، دیدیم در قفل است.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
🍂
🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۹
خاطرات محمدعلی نورانی
نوشته: سعید علامیان
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🔸 سگها عوعو میکردند و عراقی ها هم بی هدف و دیوانه وار زمین و آسمان را به رگبار بسته بودند. غلام هی در را تکان میداد و ضربه میزد. در باز نمیشد. داد زد این در باز نمیشه، این لامصب باز نمیشه. گفتم خب با تیر به قفلش بزنه، همین کار را کرد. از آنجا فرار کردیم و به نهر رسیدیم. پل را گم کردیم. خودمان را تا سینه توی لجن انداختیم و از نهر رد شدیم. در مسیر صددستگاه قرار گرفتیم دیدیم امیر رفیعی نیست. چند دقیقه ایستادیم. خبری نشد. گفتم میروم دنبال امیر. دو نفر از بچه ها گفتند ما هم میآییم. سه نفری برگشتیم، دیدیم امیر با خونسردی قدم زنان می آید، پرسیدم: «کجا بودی؟» گفت: دیدم سروصدا زیاده، قایم شدم تا اوضاع آرام بشه، آمدم بیرون! وقتی به مقر برگشتیم صبح بود. وقایع را به اطلاع محمد رساندم، گفت: با بچه ها بیایید مقر فتح الله افشاری، آنجا توضیح بده.» فتح الله مسئول عملیات بود مقری در زیرزمین بانک رفاه کارگران داشت. به آنجا رفتیم دیدم خیلی دمغ است، پرسیدم: چی شده؟» گفت: «شما که میخواهید کار به این خطرناکی انجام دهید، نباید مرا که مسئول عملیات هستم در جریان بگذارید؟ ناسلامتی ما مسئول
عملیاتیم.» فتح الله آدم دقیق و منضبطی بود؛ دوران شاه آموزش افسری دیده و جزو گارد ویژه بود. گفتم اصلا حواسم نبود، محمد گفت، ما هم انجام دادیم.» دلخوری او تمام نشد؛ اما من آن قدر شارژ و خوشحال بودم که توجه به رنجیدگی او نکردم. در جبهه دیگر، دشمن در جاده اهواز خرمشهر، به پنج کیلومتری خرمشهر رسید و پشت انبارهای عمومی اداره بندر مستقر شد. اداره بندر در حومه ورودی شهر تعدادی خانه با دیوارهای بتنی پیش ساخته برای کارکنانش در دست ساخت داشت. آنجا به پروژه خانه های پیش ساخته مشهور بود. عراقیها از روستای عرایض تا پشت این خانه ها نیز پیشروی کرده بودند. به جاده اهواز خرمشهر رفتیم و در خانه های پیش ساخته مستقر شدیم. باید مراقب دو محور می بودیم؛
یکی پشت همین خانه ها سمت خط راه آهن و دیگری روی جاده آسفالت خرمشهر به اهواز تعدادی از بچه ها و مردم را پشت ریل خط راه آهن چیدم. گروهی دیگر را به دروازه ورودی شهر بردم. این گروه بیشتر از مردمی بودند که روزها می جنگیدند و شبها به خانه هایشان می رفتند، از اموال و اثاثیه خانه شان مراقبت کنند. در همان درگیریها چند مورد سرقت از خانه های تخلیه شده اتفاق افتاده بود. مردم سه نفر از سارقین را دستگیر کرده بودند و از بخت بد سارقین، همان روز آقای خلخالی وارد شهر شد و آنها را در مسجد جامع محاکمه کرد؛ چند سؤال پرسید، آنها اعتراف کردند و همانجا حکم اعدام را صادر کرد. پس از آن، سرقتی از خانه های مردم نشد.
آتش سنگینی از توپخانه و تانکهای عراق روی محور خانه های پیش ساخته ریخته میشد. غروب مردم به خانه هایشان رفتند و بچه های ارتش که دو دستگاه توپ ۱۰۶ آورده بودند، به مقرشان در داخل شهر بازگشتند. بچه ها را پشت خط راه آهن مستقر کردم. تعدادی از هم کلاسی های قدیمی ام آنجا بودند. آنها را کنار جاده خرمشهر به اهواز چیدم. مدام به من غر میزدند که با این تعداد کم نمیتوانیم در مقابل ارتش دشمن بایستیم و مقاومت کنیم. میگفتند باید فکر اساسی کرد. گفتم: «واقعیت این است که الآن کسی به دادمان نمی رسد، چاره ای جز این نداریم، میگویید ما هم رها کنیم و برویم؟
میگفتند این جنگ به نفع امپریالیسم است؛ گرایشهای چپ داشتند. ابتدا فکر میکردم از روی دلسوزی و نگرانی از ورود عراقی ها به شهر این حرفها را میزنند به آنها میگفتم خدا با ماست، تکلیف داریم مقاومت کنیم یا شهید شویم یا جلوی دشمن را بگیریم. آنها دیگر صحبت از امپریالیست نمیکردند میگفتند این خودکشی است. نمی خواهیم این طوری تلف شویم. این بحث و گفت و گوها در حالی می شد که توپخانه دشمن بی وقفه روی ما آتش میریخت. سعی می کردم توجیه شان کنم که در حال حاضر وظیفه ما جنگیدن و مقاومت است و بحث ها را برای بعد بگذاریم در ادامه صحبت ها متوجه شدم آنها می خواهند بروند ولی از من خجالت میکشند. میگفتند ماندن در اینجا خودکشی است. تو دیوانه ای اینجا ایستاده ای بلند شو برویم سعی میکردند مرا هم با خودشان ببرند تا وجدانشان راحت باشد. من هم مقابلشان سفت ایستادم که باید بجنگیم. به آنها گفتم اگر میخواهید بروید بدون خجالت بروید چرا با من رودرواسی میکنید. حرف خانواده هایشان را پیش کشیدند که برویم وضعیت خانواده هایمان را مشخص کنیم و برگردیم. گفتم حالا که میخواهید بروید، سلاح هایتان را تحویل دهید. ناراحت شدند گفتم خودتان میدانید چقدر کمبود اسلحه داریم گفتند ما شناسنامه و رسید دادیم. نپذیرفتم و سلاحشان را گرفتم. خداحافظی کردند و رفتند تا به امروز دیگر آنها را ندیدم.
✅ دریافت روایت های معتبر میدانی از منطقه
💢 کانال سوریه به فارسی با منابع میدانی که داره گزارشات دقیقی از وضعیت منطقه ارسال می کنه.. اگه مایلید مطالب دست اول از سوریه و منطقه دریافت کنید اینجا رو دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/3390111754C13a483a00e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماینرها را گزارش کنید و جایزه بگیرید
🔹شرکت توانیر از همگان دعوت کرد تا استخراج غیرمجاز رمز ارز را صرفا با یک پیامک به شمارۀ ۳۰۰۰۵۱۲۱ گزارش کنند و پاداش بگیرند.
🔸به ازای هر ماینر کشف شده، یک میلیون تومان پاداش پرداخت خواهد شد.
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند نوزاد شهید حمزه جهاندیده هنگام شنیدن صدای آقاش...😍
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨#فوری
🚀رسانه نظامی حزب الله لبنان با انتشار کلیپی تهدید آمیز از عملیاتی شدن موشک عماد ۵ در مقابله با ارتش رژیم صهیونیستی خبر داد
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانههای صهیونیستی: حملات حزبالله ۴ برابر شده است
🔹رسانههای عبری گزارش دادند که در ماه اکتبر ۱۱۵۸ حمله علیه اسرائیل انجام داده که ۴ برابر بیش از میانگین ماههای گذشته بوده است.
🔸حملات حزبالله درحالی ۴ برابر شده که مقامات صهیونیست بارها مدعی شدهاند بیش از ۸۰ درصد از توان موشکی و تسلیحاتی حزبالله را از بین بردهاند.
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دروغی که دربارۀ پدافند ایران گفتند.
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺گفتگوی مقام معظم رهبری با دیپلمات آمریکایی لانه جاسوسی
🔹نکته قابل توجه تسلط فوق العاده دیپلمات آمریکایی به زبان فارسی است
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 خطرات اینترنت برای کودکان
✅اینترنت میتواند فرصتهای زیادی برای یادگیری و سرگرمی فراهم کند، اما همچنین خطراتی نیز به همراه دارد که میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
1⃣ محتوای نامناسب
2⃣ اعتیاد به اینترنت
3⃣ خطرات امنیتی
4⃣ خشونت
#پلیس_فتا
#کودکان_سایبری