#احکام_الشیطون
#قسمت_اول
چگونه حسودی کنیم؟
حسادت از واجبات موکد است و در روایت آمده که هرکس به آن مبادرت ورزد، قلبش از لوث وجود ایمان پاک گردد همچنان که آتش، هیزم را بخورد.
در حسادت نیت لازم نیست بلکه اگر مکلف با دیدن خوشی دیگران غضبناک شود کفایت میکند.
واجب است شخص حسود حرص بخورد و بر دیگران نفرین فرستد و طلب بدبختی کند تا خفه شود. ای که حرومش باشه عین سگ.
حسود اگر استطاعت دارد باید در راه محسود سنگ اندازد و اگر ندارد احتیاط واجب آن است نیش و متلک زند و چنانچه این نیز مقدور نباشد باید تا مرز سکته زدن در دل کینه بگیرد. الهی جز جگر بزنه بحق این برکت.
اگر حسود از نسوان باشد واجب است بر جاری و زن برادر و دختر خاله رشک برد و ذکر "ایششش ایکبیری" را در این موضع مجرب شمردهاند. والا به خدا همهاش آرایشه.
ادامه دارد.....
🔸محمد کورهپز🔸
📌به کانال #فانوس بپیوندید👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فانوس خمینی شهر
#_قصهدلبری رمان جدیدمون از امروز شروع میشه😌 یه رمان شهیدانه و عاشقانه😍 رمان"قصه دلبری"داستان زندگی
#قصه_دلبری
#قسمت_اول
حسابی کلافه شده بودم.
نمیفهمیدم که جذب چه چیز این آدم شدن.
از طرف خانمها چند تا خواستگار داشت، مستقیم بهش گفته بودن.
اون هم وسط دانشگاه😐
وقتی شنیدم گفتم چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه باهام ازدواج کن.😑
اونم با چه کسی!
اصلاً باورم نمیشد.
عجیبتر اینکه بعضی از آنها حتی مذهبی هم نبودند..☹️
به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمیشد..!
براش حرف و حدیث درست کرده بودند!
مسئول بسیج خواهران ، تأکید کرد وقتی زنگ زد کسی حق نداره جواب تلفن رو بده😬
برام اتفاق افتاده بود که زنگ بزنه و جواب بدم باورم نمیشد این صدا صدای اون باشه بر خلاف ظاهر خشک و خشنش با آرامش حرف میزد تن صداش موج خاصی داشت.
از تیپش خوشم نمیومد دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود.😒
شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید و پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ، که مینداخت روی شلوار.
توی فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود😑
یه کیف برزنتی کوله مانند یه وری مینداخت روی شونش ، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ میشد😂
راه که میرفت کفشش رو روی زمین میکشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
#رمان_شهید_محمدحسین_محمدخانی ✨