📜| #همای_رحمت
🎬| قسمت 7⃣1⃣
📌📍| لینک قسمت شانزدهم:
https://eitaa.com/fanose_shab/3475
نمیدانم چقدر مشغول بودم که صدای اذان بلند شد. حاج آقا بود که داشت توی حیاط اذان میگفت. صدای خوبی دارد. چقدر صوتش دلنواز است. 🔊
دوباره مجبور بودم نماز بخوانم. اما این بار هم برایم لذت بخش بود. چه حس و حالی دارد، این نماز که من خودم را سالها از آن محروم کرده بودم.
نمیدانم شاید هم حس و حال حاج آقا نماز را برایم لذت بخش میکرد. 😇
بعد از نماز خواستم بروم بقیه گونی نخود و لوبیا را تقسیم کنم که حاج آقا صدایم کرد.
آقا حمید کجا؟
-دارم میرم بقیه کار را انجام بدهم.
حاج آقا: خداقوت بیا یه کم استراحت کن بعد از ظهر دوباره شروع میکنیم. 😉
من را به همراه خودش به طبقه بالای خانه برد. اتاقهای تو در تویی که نور رنگارنگ شیشههای رنگی آن را زیباتر کرده بود. این قدیمیها برای خودشان چه زندگیهایی داشتهاند! زندگی را اینها داشتن نه ما. 😕
حاج آقا: آقا حمید چیزی گفتی؟
-ببخشید بلند فکر کردم.
و زدم زیر خنده. متوجه شدم تکه آخر حرفم را بلند گفتهام 😊
وارد یکی از اتاقها شدیم. تعدادی از مردانی که در آنجا همکاری میکردند هم در حال استراحت بودند. 😴
در گوشه اتاق تعدادی بالشت و ملحفه و پتو بود. حاج آقا رفت و از همان گوشه اتاق دو تا بالشت آورد و کنار سایر کسانی که خوابیده بودند دراز کشیدیم.
-حاج آقا یه سوال
حاج آقا: انقدر منو حاج آقا صدا نکن بگو مسعود. شما ده تا بپرس. 😉
-الان شما این همه مواد غذایی و مواد اولیه برای ماسک و چیزای اینجوری رو از کجا میارید؟ خودتون تمام مخارج رو میدید❓
حاج آقا لبخندی زد و گفت:
کاش میتونستم همشو خودم تقبل کنم اما خب این ها هم کمک مردمی هست، هم خیرین، هم امامزادهها و مراکز نظامی مثل سپاه، هم بعضی شرکتها. 💶
-چجوری؟ میشه بیشتر توضیح بدید؟
حاج آقا: از روز اول که شروع کردیم یه مبلغ کم از صندوق مسجد بود و کمکهای مردمی؛ چند تا از خانمهای محل چرخ خیاطی خودشونو آوردن و اینجا مشغول شدن به تولید ماسک. تعدادی از ماسکها رو بعد از ضدعفونی و بستهبندی، به مراکزی که نیاز داشتند مثل خانه سالمندان، بیمارستان، مراکز بچههای بیسرپرست، که خب نیاز بود ماسک داشته باشن و در معرض آسیب هستند، دادیم. 🎁
بعد یکی از جوونای خوش فکر گفت میتونیم بازاریابی کنیم برای شرکتهای بزرگ هم تولید کنیم و حتی کارآفرینی کنیم. 👌
منم پیشنهادش رو به یکی از خیرین دادم و قبول کرد که هزینههای مواد اولیه رو بده و تعدادی از خانمهای بدسرپرست یا بیسرپرست رو هم آوردیم و اینجا مشغول به کار شدن 🙂
و اینجوری یه بخش از ماسکها تولیدی برای کسانی بود که تهیه ماسک براشون سخت هست و رایگان بهشون میدادیم و یک بخش دیگه رو براش بازار فروش پیدا کردیم و بعد از فروش حقوق این خانمهایی که اینجا مشغول هستند رو میدیم و شاید اگر اینجا مشغول به کار نمیشدن الان نیازمند دریافت بستههای حمایتی بودند؛ ولی خداروشکر الان خودشون کار میکنن و دست بقیه رو هم میگیرند. 👌
📍این داستان جذاب ...
♨️#ادامه_دارد....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
۵.mp3
8.11M
🎙| #کتاب_صوتی
📕|کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد
🎬| قسمت7⃣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═
💠#ضیافت_آیه_ها
💐| راهکار های
زندگی موفق
در #جزء_دوم قرآن کریم
🌙حلول ماه نزول رحمت، ماه رمضان بر شما مبارک ...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
═✧❁﷽❁✧═
🖌|#قلم_مطهر 5⃣
💢 موعظهای نافذ از شهید مطهری درباره استفاده از فرصت استثنایی ماه مبارک رمضان همراه با ابیات زیبایی از سعدی شیرازی
🎙|استاد#شهید_مطهری (ره)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═
📜| #همای_رحمت
🎬| قسمت 8⃣1⃣
📌📍| لینک قسمت هفدهم:
https://eitaa.com/fanose_shab/3481
در حالی که حاج آقا داشت در مورد ایده میگفت منم به این فکر میکردم چه چقدر زیرکانه کار کردند!
-آفرین عجب فکری کردین شما!!! عالیه. 👌 خب اون بخش مواد غذایی چی؟
حاج آقا: اون بخش رو هم کمک هایی که گفتم از اشخاص و مراکز هست که بدست ما میرسه؛ ماهم بسته بندی می کنیم و بدست خانواده هایی که نیازمند هستند میدیم.
اینجوری ما اینجا هم کارآفرینی کردیم هم کمک به قشر آسیب دیده جامعه.
راستی مادر شما هم خیاطی میکنن؟ 👕
-بله مادرم خیاطه.
حاج آقا: این خانمهایی که اینجا هستند دوخت لباس مخصوص پرستارها رو بلد نیستن. اگر مادر شما لطف کنن اینجا یک آموزش خیاطی بذارن و به خانمهای اینجا آموزش بدن و این قلم رو هم اضافه کنیم به دوخت هامون، ممنون میشم. 🙂
-باشه مشکلی نیست باهاشون صحبت میکنم
حاج آقا: پس اینم بپرسید هزینه آموزش خیاطی چقدر میشه که ان شاءالله از خجالتشون در بیایم 💳
-نه حاج آقا این چه حرفیه
حاج آقا: بقول معروف، حساب حسابه کاکا برادر 😉
-چی⁉️
حاج آقا: یعنی هرچیزی جای خودش، مادر گرامی شما زحمت میکشند و قطعاً باید مزد کارشون رو بگیرند. ✅
بعد از ظهر یک مقدار دیگر کمک کردم و با وجود اینکه حاج آقا اصرار کرد برای افطار بمانم، به خانه رفتم. 🚶🏻♂
مادر: حمید جان مامان کجا بودی؟ ناهار خوردی؟ برات بیارم؟ دیگه دم افطاره صبحم که صبحانه نخورده رفتی بیرون❗️
تازه یادم آمد امروز اصلا از صبح چیزی نخوردم. پیش خودم گفتم بذار این چند ساعت باقی مانده هم بگذره با مامانم اینا افطار میکنم. 🤔
-نه مامان گرسنه نیستم
مادر: نمیخوای برام تعریف کنی چیکار میکنی کجا میری؟
-میگم؛ بذار یه مقدار کارامو انجام بدم بعد از افطار میگم برات 👌
افطار که خوردیم یواشکی وضو گرفتم و رفتم به اتاقم و نماز خواندم. چقدر نماز خواندن برایم لذت بخش بود انگار آغوش گرم پدرم را دوباره پیدا کرده بودم امنترین جای دنیا. اما دوست نداشتم مادرم وآبجی سمیرا متوجه بشوند که من نماز میخوانم. 😶
#اسلام
#رمضان
📍این داستان جذاب ...
♨️#ادامه_دارد....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
۶.mp3
11.28M
🎙| #کتاب_صوتی
📕|کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد
🎬| قسمت8⃣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═
💠#ضیافت_آیه_ها
💐| راهکار های
زندگی موفق
در #جزء_چهارم قرآن کریم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
═✧❁﷽❁✧═
🖌|#قلم_مطهر 6⃣
💢 وقتی کریم بودن خداوند بهانهای برای بیپروایی نسبت به ارتکاب گناه میشود.
🎙|استاد#شهید_مطهری (ره)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
📜| #همای_رحمت
🎬| قسمت 9⃣1⃣
📌📍| لینک قسمت هیجدهم:
https://eitaa.com/fanose_shab/3486
بعد از نماز، پیش مادرم رفتم و ماجرای این چند روز را تعریف کردم. از مادرم خواستم اگر میتواند دوخت لباس بیمارستانی را به خانمها یاد دهد. 🙂
مادرم هم که از خدایش بود سریع قبول کرد و گفت:
خدا خیرت بده مادر، منم دق کردم تو خونه، از بس در و دیوار رو دیدم اینجوری میرم بیرون با این خانمها هم کلام میشیم حرف میزنیم دلمون باز میشه😌
فردای آن روز با مادرم و آبجی به خانه ننهسلطان رفتیم و بعد از احوالپرسی مادرم و آبجیم با خانم حاج آقا به داخل ساختمان رفتند و من هم با حاج آقا رفتیم برای بسته بندی مواد غذایی و جابجا کردن کارتنهای ماسک.😷
-حاج آقا! من قبلاً کارای بازاریابی انجام دادم و میتونم توی این کار کمکتون کنم. 🙂
حاج آقا: واقعاً⁉️ چقدر خوب! اتفاقاً نیاز داشتیم که یکی توی این زمینه کمک کنه تا ما کارهامون رو بفروش برسونیم.👌
پس شما ان شاءالله از فردا زحمت پخش و بازاریابی را انجام بدید. خدا خیرت بده.😊
مشغول به کار شدیم و چقدر کار کردن کنار حاج آقا برایم لذت بخش بود. چقدر خوش اخلاق و شوخ طبع! اصلاً احساس خستگی نمیکردم. بدو بدو کردنهای او، من را هم سر شوق میآورد. بعد از ظهرها بهترین زمان بود برای پرسیدن سوالاتم.🤔 برای استراحت به اتاق رفتیم ولی من باید جوابهایم را میگرفتم. 😌
- حاج آقا! یه سؤال
حاج آقا: بفرمایید شما ده تا بپرس😉
- مگه نمیگن امامها و امامزادهها شفا میدن...
⁉️ پس چی شد....
⁉️ چرا انقدر آدم داره میمیره....
⁉️ چرا دین بداد ما نرسید و الان محتاج علم شدیم...
⁉️ مگه نمیگفتن الکل حرامه پس چی شد الکل آزاد شد و الان باید همش بدستمون الکل بزنیم و بقول یکی از دوستام همین ماده حرام الان تو تمام امزادهها داره استفاده میشه😏
در حالی که لبخند روی لبهایش بود گفت:
من گفتم ده تا بپرس، شما چرا جدی گرفتی...😅
خودم هم خندهام گرفت که این قدر پشت سر هم سؤال کردم.😁
حاج آقا: خب از کدوم سوالت شروع کنم⁉️
-هرکدوم شروع کردید خوبه
#اسلام
#رمضان
📍این داستان جذاب ...
♨️#ادامه_دارد....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
۷.mp3
10.45M
🎙| #کتاب_صوتی
📕|کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد
🎬| قسمت9⃣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯