✳️نکتہ ادبی:
سؤال: وجوه افتراق " حال و تمییز " را تبیین کنید؟
جواب : وجوه افتراق این دو ، هفت مورد است ، که فعلا به چهار مورد آن اشاره می شود ؛
💠💠 حال ، باید مشتق باشد ولی تمییز ، باید جامد باشد ، البته مصدر را با وجود جامد بودن آن تأویل به مشتق برده می شود ، مثل : لا تمش فی الارض مرحاً ( ای: مارحاً = حال ) .
💠💠 حال ، علاوه بر مفرد ، به صورت جمله و شبه جمله می آید ، ولی تمییز ، فقط به صورت مفرد ( در مقابل جمله ) می آید .
💠💠 گاهی اوقات معنای کلام متوقف بر حال است ، ولی تمییز اینچنین نیست ، مثال برای حال : لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری ( حال جمله ) ، لا تمش فی الارض مرحا ( حال مفرد ) .
💠💠 حال ، مُبیِّنِ هیئت و حالت ذات است ، ولی تمییز مبیِّن نفس ذات است .
✳️نکتہ ادبی :
سؤال: در کلام حکیمانہ ۴۳۴ امیر المؤمنین علی علیه السلام ( أُخبُر تَقلِهِ : اختبار کن شخص را که اگر اختبار کنی دشمنش می داری ، چرا که باطنش را رو می کند ) کلمہ " تَقلِهِ " چه نوع کلمه ای است ؟
جواب : این کلمه ناقص یائی است ( قَلَی یَقلِی : عداوت و دشمنی ) البته به صورت ناقص واوی هم آمده ( قَلا یَقلُو : طرد کردن ) .
🔸🔹اما این که در کلام مبارک " یاء " این کلمه افتاده به خاطر آن است که در جواب شرط محذوف واقع شده است ( اُخبُر إِن تَخبُر تَقلِهِ ) .
💠💠 در مورد " ها " این کلمه ، اکثر شارحین نهج البلاغه می فرماید ، هاء سکت است ، ولی دلیلی بر آن اقامه نکرده اند ، ولی بعضی آن را ضمیر می دانند و اعراب کسره به آن داده اند چرا که هاء سکت ساکن است .
✳️نکتہ ادبی :
❇️ ادامہ تفریق " حال با تمییز " ؛
💠💠 حال ، می تواند متعدد باشد ( جاء زید راکباً ضاحکاً ) ولی تمییز ، خیر .
💠💠 حال، می تواند بر عاملش مقدم شود ( خُشّعاً ابصارُهم یَخرجون ...) ، ولی تمییز ، خیر .
💠💠 حال ، می تواند مُؤکِّده باشد ( وَلّی مُدبِراً ) ، ولی تمییز ، خیر .
✳️نکتہ ادبی :
سؤال: در آیہ شریفہ " خُشَّعاً أَبصارُهُم یَخرجونَ " کلمہ "خُشّعاً" چه نوع کلمه ای است ؟
جواب : این کلمه ، جمع مکسّر از "خاشع " می باشد ، و نقشش "حال " است برای ضمیر " یَخرجون " .
✅ دلیل این که این کلمه " خُشَّعاً " ، به صورت جمع آمده ، به این خاطر است که مطابق با ذوالحالش " یخرجون " از این حیث ، واجب است .
✳️نکتہ ادبی :
سؤال : منظور از تمییز مُحَوَّل چیست ؟
جواب : منظور از تمییز مُحَوَّل( به طوری که همہ تمییزها مُحوَّل هستند غیر از باب اَعداد ) تمییزی است که از آن جایگاه اصلیش دگرگون و تغییر یافته است .
❇️ تمییز مُحَوَّل ، بر چهار قسم است :
💠💠 تمییز محوّل از فاعل : واِشتَعَلَ الرَّأسُ شَیباً ( در اصل : اشتعل شیبُ الرأسِ ، بوده ).
💠💠 تمییز محوّل از مفعول به طوری که شامل نائب فاعل هم می شود : غرستُ الارضَ شَجراً ( در اصل ؛ غرستُ شجرَ الارضِ ، بوده ) .
💠💠 تمییز محوّل از مجرور : عِندی مَنوانِ تَمراً ( در اصل : عندی منوانِ مِن تَمرٍ ، بوده ) .
💠💠 تمییز محوّل از مبتدأ : أخی هارونُ هو افصحُ منّی لِساناً ( در اصل : لسانُه افصحُ منّی ، بوده ).
✳️نکتہ ادبی :
سؤال : اسم منصوب بعد از " افعل تفضیل " چه نقشی دارد؟
جواب : معمولاً اسم منصوب بعد از افعل تفضیل از دو حال خارج نیست :
🔸🔹جامد است : هو اَفصحُ منّی لساناً = تمییز .
🔸🔹مشتق است : فالله خیرٌ حافظاً = حال .
✳️نکتہ ادبی:
سؤال : در آیہ شریفه " .... یرفعِ الله الذین آمنوا منکم و اللذین اوتواالعلم دَرجاتٍ ... " کلمہ " دَرجاتٍ " چه نقشی دارد ؟
جواب : نقشِ این کلمه که جمع مؤنث سالم است( در حالت نصبی کسره نیابت از فتحه کرده ) تمییز مُحَوَّل از مفعول است به طوری که اصل آیه شریفه اینچنین بوده ( یرفع الله درجاتِ الذین .....) .
✳️نکتہ ادبی:
سؤال : عامل در تمییز چه چیزی است ؟
جواب : طبق فرمودہ اُدباء در کتب ادبی ، عامل در تمییزِ :
💠💠 رافع ابهام از ذات ، خود ذات است ( در مثال : عِندی شیءٌ قلماً ، خود شیء ، عامل است ) .
💠💠 رافع ابهام از نسبت ، فعل و یا شبه فعل ، عامل است ( در مثال : حَسُنَ زیدٌ وَجهاً ، فعل حَسُنَ ، عامل است ) .
✅ نظر مبارک استاد یوسف زادہ گیلانی زید عزه الشریف ، بر خلاف نظر جُمهور ادباء بر این است که :
🔸🔹در تمییز رافع ابهام از ذات ، خود ذات که اصلا عامل نمی تواند باشد ، و عمل نمی کند .
🔸🔹در تمییز رافع ابهام از نسبت نیز ، فعل و یا شبه فعل ، عامل نیست ، چرا که تمییز ( غیر از اَعداد ) مُحَوَّل است و جایگاه اصلیش این نبوده .
*⃣*⃣ بنابراین : تمییز ، صُوری و شَکلی است و اعرابش سَماعی است نه قِیاسی .
✳️ نکتہ ادبی :
سؤال : اقسام " لَمّا " را تحریر کنید ؟
جواب : لَمّا مجموعا بر سه قسم است ؛
💠💠 أ ) : نافیه : داخل بر فعل مضارع می شود ، مانند : لَمّا یَدخُلِ الایمانُ فی قُلوبِکُم ( البته این لمّا عمل جزم و قلب معنا به ماضی را هم انجام می دهد ).
💠💠 ب): شرطیه : داخل بر فعل ماضی می شود ، مانند : لَمّا جاءَ مُوسی اِلی مِیقاتِنا ( محل این لمّا منصوب علی الظرفیه می باشد ).
💠💠 ج): استثنائیه : داخل بر غیر این دو می شود ، مانند : إِن کلُّ نفسٍ لَمّا علیها حافظٌ .
✳️نکتہ ادبی :
سؤال : وجوه " مَن " را تبیین کنید ؟
جواب : " مَن " مجموعا بر چهار وجه می باشد :
💠💠 الف) : الشرطیّه : نحو قولی تعالی : (مَن یُعمَل سُوءاً یُجزَ بِهِ) .
💠💠 ب): الاستفهامیّه: نحو قولی تعالی : ( وَمَن یَغفِرُ الذُّنُوبَ الّا اللهُ ).
💠💠 ج): الموصولة : نحو قوله تعالی : ( أَ لَم تَرَ أَنَّ اللهَ یَسجُدُ لَهُ مَن فِی السَّماواتِ وَ مَن فِی الارضِ ).
💠💠 د): النکرة الموصوفة : نحو قول حسّان : ( مَرَرتُ بِمَن مُعجِبٍ لَکَ ).
*⃣*⃣ البته در کتاب مغنی اللبیب جَناب ابن هشام دو وجه دیگر ( النکرة التامّة ،، التوکید ) را زیاد کرده اند که ممکن است به این وجوه برگردند .
✳️نکتہ ادبی :
سؤال : کلمہ " إِذا " بر چند وجه می باشد ؟
جواب : مجموعا " إِذا " بر دو وجه می باشد ؛
💠💠 الف) : المُفاجَأَة : نحو قوله تعالی : ( فَأَلقاها فَإِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسعَی ).
✅✅ این " إِذا " ؛ اختصاص به جملہ اسمیه دارد ،، در ابتدا واقع نمی شود ، احتیاج به جواب ندارد و معنای حالی دارد .
💠💠 ب): لغیر المُفاجَأَة { غالبا ظرف برای زمان مستقبل است و متضمن معنای شرط } نحو قول فَرزدَق : ( إِذا رَأَتهُ قُریشٌ قال قائلها ....) .
✅✅ این " إِذا " ؛ دخولش بر جملہ فعلیه است و کثیرا بر ماضی داخل می شود.
🔸🔹 هر دو وجه " إِذا " ؛ در آیہ شریفه سورہ مبارکہ روم ذکر شده ( ثُمَّ إِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الارضِ إِذا أَنتُم تَخرُجُونَ ) .
✳️نکتہ ادبی :
سؤال : وجوه " إِذ " را تبیین کنید؟
جواب : این کلمه ، بر چهار وجه می باشد ؛
💠💠 الف): اسمِ برای زمان ماضی ( البته این وجه، چهار نوع استعمال دارد ، اما استعمال غالبی آن ظرفیت است ) : نحو قوله تعالی : فَقد نَصَرَهُ اللهُ إِِذ أَخرَجَهُ الّذِینَ کَفَروا ....
💠💠 ب): اسمِ برای زمان مستقبل : نحو قوله تعالی: یَؤمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبارَها .
💠💠 ج): حرفِ به منزلہ لام علّت : نحو قوله تعالی : وَلَن یَنفَعَکُمُ الیَومَ إِذ ظَلَمتُم أَنَّکُم فِی العَذابِ مُشترکونَ .
💠💠 د): حرف به معنای مُفاجَأَة ( به طوری که بعد از بَینا و یا بَینَما واقع می شود) : کقول امیر المؤمنین علی علیه السلام : إِنَّ اهلَ الدنیاءِ کَرَکبٍ بَینا هُم حَلُّوا إِذ صَاح بِهِم سائِقُهُم فَارتَحَلُوا .