فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_پنجم 🔹 به یادم باش؛ ما در روز واپسین یکدیگر را نزد پیامبر (صلی الله علیه و
#خاطرات_مستر_همفر
#قسمت_ششم
🔹 هنگامی که به بصره رسیدم با شخصی به نام عمر طایی آشنا شدم؛
اما این مرد به من شک کرد ومن به مسافرخانه ای رفته و از آنجا پس از یک ماه با نجاری قرارداد بستم که در مقابل غذا، خواب و دستمزد کمی، برای او کار کنم.
او مرد شریفی بود و با من چون فرزندش رفتار می کرد نامش عبدالرضا بود؛
یک #شیعه_ی_ایرانی از مردم خراسان. فرصت راغنیمت شمردم تا از او #فارسی بیاموزم.
🔹 شیعیان ایرانی عصر هر روز پیش او گرد هم می آمدند و از هر دری سخن می گفتند بسیار به حکومتشان می تاختند... در آن مغازه بود که با جوانی آشنا شدم که سه زبان ترکی، عربی و فارسی را می دانست و نامش #محمدبن_عبدالوهاب بود او جوان بسیار تندخو و بلندپرواز بود سنی بود و دوست عبدالرضا.
🔹 در بصره شیعه وسنی همچون برادران برخورد دارند.
🔹 این جوان بلند پرواز فهم خود را از قرآن و سنت تقلید می کرد و نظرات بزرگان و مذاهب چهارگانه بلکه عمر و ابوبکر را نیز به نقد می کشید.
می گفت پیروی از کتاب وسنت واجب است؛
مذاهب و صحابه هر نظری می خواهند داشته باشند.
[بخوانید مباحثه ی شیخ جواد قمی و محمد بن عبدالوهاب پیرامون ضرورت پیروی از ائمه اطهار ص 34 کتاب دستهای نا پیدا]
🔹 #محمدجوان دربرابر قمی این #شیخ سالخورده، همچون #گنجشکی در دست صیاد توان حرکت نداشت.
🔹 من اما گمشده ای را که درجستجویش بودم یافتم محمد بن عبدالوهاب.
#بلندپروازی، آزاد اندیشی، #ناخشنودی از #عالمان زمان و #استقلال_رأی مهمترین نقطه های ضعف او بودند که می شد از آن سود جست و وی را دراختیار گرفت.
🔹 حتی نظریات خلفای چهار گانه هم در برابر فهم خودش از کتاب وسنت ارزشی نداشت.
این جوان سرکش کجا وآن شیخ ترک که در ترکیه از او دانش آموختم کجا.
🔹 قوی ترین روابط و پیوندها را با محمد ایجاد کردم و همواره در او می دمیدم و می گفتم تو #موهبتی بزرگتر از #علی و عمر هستی و اگر پیامبر اکنون زنده بود تو را به جانشینی خود بر می گزید؛ امیدوارم اسلام به دست تو احیا شود و...
🔹 تصمیم گرفتم که تفسیر قرآن را با محمد در پرتو اندیشه های خودمان مورد گفتگو قرار دهیم. ( من می خواستم او را در دام بیاندازم)
🔹 یک بار به او گفتم مگر جهاد واجب نیست چرا پیامبر با منافقان جهاد نکرد؟
پس از بحثی طولانی او به نشانه ی موافقت سر تکان داد....
یک بار به او گفتم بهره مندی از #زنان جایز است واو گفت هرگز!!!
من گفتم:.....چرا من وتو #آزاد نباشیم که از زنان بهره مند شویم.
سرانجام او به نشانه ی موافقت سر تکان داد....
🔹 من این موافقت را بزرگترین #فرصت یافتم و زمانی را مشخص کردم....
#ادامه_دارد
#نشردهید
#بی_بی_سی_سخنگوی_استعمار_پیر
#تفرقه #دروغ #جهل
Join👇
🆔 @farajenahi
❣کانال سیاسی، اعتقادی #فراجناحی👆