🔳 قسمت من بود تا لباس آخرت را به تن کنم
حالی برای نوشتن نیست اما یک بند از من برای تو به اصرار ...
▪️ خیلی سخت است که آخرین دیدار با #استاد را در غسالخانه داشته باشی، آخرین تصویر از پیکرت را نگویم، بوی خونت را چه کنم؟ روی سربند علی رضا یا زهرا نوشتم و روی سربند محمدرضا یاحسین
▪️ خودت گفته بودی که فرزندانت را برای شهادت در راه اسلام و انقلاب تربیت میکنی، چگونه این تصویر را فراموش کنم که روی کفنات با ماژیک مشکی یادگاری بنویسم و امروز وصیت میکنم که همان یادگاری را روی کفنم بنویسند تا شاید نشانهای باشد تا در سرای دیگر پیدایت کنم و یک بار دیگر بگویی حاج اصغر آقا مرد شو تا جانم آرام گیرد که دیگر میلی به ماندن ندارد.
▪️ مشهد که بودیم، بعد از افطار به اتاقم آمدی و وقتی دیدی برای افطار و سحری به توصیهات عمل نکردم و هندوانه نگرفتم، چه پس گردنی زدی که خودت گفتی، به هیچ کسی نزدی، آخرش برای اینکه از دلم دربیاوری تا صبح برایم از ضرورت انقلابی بودن گفتی و ازم خواستی حلالت کنم، حلالت نمیکنم تا شاید بهانهای شد تا دم پل صراط دیدمت و دستانت را بوسیدم.
▪️روزی که اولین سیاهه را به نام یادداشت به تو دادم، #مسجد_اهل_بیت بود، چقدر از نوشتهام تعریف کردی، اما جلسه بعد با دو صفحه پاورقی و اشکال، نوشتهام را تحویل دادی و گفتی که میتوانم.
▪️ چقدر برای ازدواجم تلاش کردی، برای همسرم تو از سختیهای زندگی با من گفتی و همین جمعه بود که وسط مراسم عروسی، تو به امیررضا گفتی که کِل بکشد و بچهها را تشویق کردی که دست بزنند، حالا چگونه دوباره این فیلمها را ببینم.
▪️ خستهام استاد! چرا که دیگر پناهی ندارم.
شاید بنده خدا، علی اصغر سیاحت هویدا
#ایستاده_در_خط_مقدم
#استاد_صبر
#انقلابي
#بی_ادعا
@farajnezhad110
🔻ماجرا از یک کتاب شروع شد.
🔹«اسطوره های صهیونیستی سینما» یک شاهکار به تمام معنا اما مظلوم و مهجور!
🔸سالها زحمت طاقت فرسا و شبانه روزی اش بالاخره نتیجه داد شد این کتاب ارزشمند. تابو شکنی کرده بود. در این کتاب ارزشمند رازهایی را فاش کرده بود که نباید می کرد. وارد حیطه ای شد که نباید میشد. در گوشی به او گفته بودند: نباید این کار می کردی و تهدیدها شروع شد. از همان ابتدا حتی پیش از چاپ با تیغ سانسور بخش های مهم و قابل توجهی از کتابش را سلاخی کردند! ناراحت بود نه فقط به خاطر زخم زدن بر پیکر اثرش بلکه به خاطر درک نادرست و سطحیشان از دشمن و دشمن شناسی. هر چه آنها بیشتر با او به تقابل ایستادند او عزمش را جزم تر کرد برای تلاش بیشتر. فهمیده بود کجا را بزند. تا کتابش چاپ شد تحریم ها و تهدیدهای داخلی و خارجی هم آغاز شد. گفتند حداقل اسمت را روی کتاب نمی گذاشتی تا شناسایی ات نکنند ولی کار از کار گذشته بود. اولین و ارزشمندترین کتابی بود که مرا با دنیای سینما آن هم آن روی سینما آشنا کرد. نگاهم را نه فقط به سینما که به دنیای اطرافم تغییر داد. دیگر عاشق و دلداده سینما نبودم. باید اعتراف کنم با کتاب او نقطه آغازی بر جهت گیری مسیر زندگی علمی و فرهنگی ام آغاز شد. همیشه می گفت سعی کن اولین اثرت بهترین اثرت باشد. چون تا پایان عمر تورا با آن خواهند شناخت. و همین هم شده بود می گفت هنوز هم که هنوزه آثار دیگر و بهتری به چاپ رسانده ام بازهم مرا با همان اولین کتابم می شناسند.
🔸راست می گفت چه خوب شناختند تو را هم دوستان هم دشمنان. دوستان بهره ها بردند و اندکی قدرشناسی اما دشمنان فهمیدند که را بزنند ابتدا با تحریم و تهدید و دست آخر ...نمی خواهم به تئوری توطئه دامن بزنم اما معتقدم با تنگناها، تحریم ها، تهدیدها، کارشکنی، محرومیت ها و...که در مسیر زندگی اش ایجاد کردند زمینه حادثه تلخ تصادف را برایش فراهم آوردند. قرار نیست که تیمی تروریستی برای ترورش اجیر شوند ترور نرم او را سالها پیش کلید زدند و تا توانستند عرصه را بر او تنگ کردند هم دوستان نمک نشناس، بعضاً معرض، فرصت لب و بعضاً نادان و هم دشمنان دانا ...
🔸با ما چه کردی ای استاد تمام انقلابی انقلاب؟چه پایان غم انگیزی برایت رقم خورد غم انگیزتر البته برای ما! پایانی که ای کاش دیرتر اتفاق می افتاد ما هنوز به تو و تفکر ناب انقلابی ات نیاز داشتیم. آرزو داشتی دولت انقلابی تازه را ببینی بعد از ۸ سال حصر تحمیلی دولت نکبت روحانی.
🔸 چه زود بود پایانت
ارادتمند همیشگی و شاگرد مکتب انقلابی ات:
مهدی ابراهیمی
#فرجنژاد
#استاد
#ایستاده_در_خط_مقدم
#استاد_صبر
#انقلابي
#بی_ادعا
@farajnezhad110