eitaa logo
استاد محمدحسین فرج‌نژاد
18.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
70 فایل
👈مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد با موضوعات: دشمن شناسی - جنگ رسانه‌ای - جنگ شناختی - نقد فیلم و انیمیشن مدیر کانال: @admin_eeita معاونت آموزش: @Amoozesh_resaneh فروش کتاب: @tabib_14 شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/farajnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
شعری ناچیز در رثای انسانی که تجسم انقلاب روح‌الله بود؛ عاطفه صادقی "موتور" را از هر طرف که بنویسیم، شاعرانه نیست. تو ولی قربانیِ عید اضحی بودی و چگونگی رفتنت خروشید... گیاه بیابان بودی و از هرم آفتاب گفتی وقتی آن‌ها در گلخانه، ضدآفتابشان را تجدید می‌کردند. موتور را از هر طرف که نگاه کنی، شاعرانه نیست حتی وقتی به خون دخترکت آغشته باشد جهانِ بعد از تو ترسناک است ترسناک است که دعوا کنیم بر سر زیست انتخابی یا تحمیلی تو؟! آن‌ها که همراهت نبودند حالا مرثیه‌خوانت شده‌اند پاکبازانه جهان را به اخلاص قمار کردی و چه ترسناک برایمان وانهادی‌اش تو "نام" نیستی تو گمنامی‌ات را حتی بدون نیم‌فاصله متصل کردی به آن گمنامی مطهره تا مرگت بخروشد و کاخهای پر از کاغذشان را فرو بریزد موتور را هر گونه زیور کنیم باز هم شاعرانه نیست... تو می‌دانستی جهان در چنبره کتاب‌ها‌یشان "انسان" را خفه می‌کند تو هوا بودی در خفگی دنیایمان، بخت بودی در غلظت روزگارمان، خواب بودی در خستگی‌ پاهایمان، آب بودی در تشنگی اراده‌مان برای تو نمی‌توان دلیل آورد، نمی‌توان توصیفت کرد، نمی‌توان فریادت زد، نمی‌توان اشاره‌ات کرد تو خودِ گمنامی بودی در جهان نامه‌داران و نابکاران تو آن قطره اشکی که در تنهایی و غربت چکیدی و در عید قربان منتشر شدی و مرگت خروشید... چرا نمی‌توان "موتور" را شاعرانه به نظم درآورد؟! رفیقت راست می‌گفت: حالمان مثل روزهای رفتن حاج‌قاسم است؛ بی‌قرار، بلاتکلیف، داغدار و هی مدام لب می‌گزیم که چگونه آن خانواده‌ی مقطعه در خیابان تلاوت شدند؟ ته این قصه را از حفظیم شنبه آفتاب نزده، دستورالعمل جدید روی میزها ردیف می‌شود؛ اساتید، حق استفاده از موتور را ندارند تا هم شانیتِ استاد خدشه نبیند، هم خانواده‌اش خش برندارد و هم اعتبار و دستگاه آنان خراش. این آخر قصه آنان است. قصه ما ولی از "تو" شروع می‌شود؛ از همان طلبه موتوری، با آن لباس‌های ساده، آن لهجه شیرین یزدی و آن ادب؛ آن ادب که از مولایش "عباس" یادگار داشت... "موتور" چه شاعرانه است وقتی تو، همسرت، پسرانت و دخترت را از حریم عرفه برنمی‌گرداند موتور چه شاعر است وقتی از "تو" ‌می‌گوید... پ‌ن: مرحوم دکتر محمد‌حسین فرج‌نژاد تیر‌ماه ۱۴۰۰، در هنگام بازگشت از دعای عرفه و در حالی که به همراه خانواده سوار بر موتور بود تصادف کرد و الی‌الابد داغ‌دار شدیم. @farajnezhad110
از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم @farajnezhad110
خسرو پناه.mp3
24.39M
دکتر فرج نژاد الگوی برای علوم انسانی سخنان مهم حجت الاسلام دکتر خسروپناه در خصوص مقام و جایگاه اندیشه‌ای _ علمی مرحوم استاد محمدحسین فرج‌نژاد @farajnezhad110
بسم‌ الله الرحمن الرحیم خبر ارتحال طلبه انقلابی و فاضل صهیونیزم‌پژوه، جناب آقای محمدحسین فرج‌نژاد ـ مدیر محترم گروه «فقه رسانه» مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه ـ در سانحه رانندگی به همراه کل اعضای خانواده، داغی بزرگ و فراموش‌نشدنی بر سینه همه انقلابیون به‌ویژه صاحبان اندیشه و تفکر به جای گذاشت. این‌جانب، مصیبت وارده را به همه بازماندگان، به‌ویژه همکار گرامی‌مان جناب آقای شیخ محمدحسن فرجی‌نژاد، اخوی محترم‌ آن عزیز سفر کرده و نیز به همه اساتید و پژوهش‌گران مؤسسه فتوح اندیشه تسلیت عرض کرده و علو درجات ایشان در روضه رضوان را از درگاه حضرت منان مسئلت دارم. بی‌شک، بهترین تکریم و یاد آن مرحوم، زنده نگه‌داشتن اندیشه‌های وی و ادامه آن‌ها در جهت تقویت نظام جمهوری اسلامی می‌باشد که در این صورت، ظهور فرجی‌نژادهای دیگر در راه خواهد بود. احمد رهدار رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه @farajnezhad110
نقد اقتصاد لیبرال.mp3
5.72M
🔉 پادکست صوتی 🔶 موضوع |نقد تفکر اقتصاد لیبرالی 🎙دکتر 🔹دانشگاه‌های شبه اقتصادی ما و کتاب‌های شبه علمی اقتصاد که به وفور در دانشگاه‌های ما ترجمه می‌شود و حتی بعضی موسسات شبه تخصصی قم به اسم "اقتصاد" دارند «شبه علم» را رواج میدهند! 🔹نتیجه وضعیت امروز اقتصاد کشور، ماحصل تفکر مکاتب شبه علمی است که از آمریکا و اروپا ترجمه می‌شود و بدون نقد درست و بدون توجه به مبانی ایدئولوژیک و تند اقتصاد غرب؛ و بدون توجه به مبانی فلسفی؛ در دانشکده‌های شبه اقتصادی ما بدون توجه به قرآن و خط اهل بیت پیاده‌سازی می‌شود! ⚜️ @Taammolat74 ⚜️@farajnezhad110
نقد اقتصاد لیبرال.mp3
5.72M
🔉 پادکست صوتی 🔶 موضوع |نقد تفکر اقتصاد لیبرالی 🎙دکتر 🔹دانشگاه‌های شبه اقتصادی ما و کتاب‌های شبه علمی اقتصاد که به وفور در دانشگاه‌های ما ترجمه می‌شود و حتی بعضی موسسات شبه تخصصی قم به اسم "اقتصاد" دارند «شبه علم» را رواج میدهند! 🔹نتیجه وضعیت امروز اقتصاد کشور، ماحصل تفکر مکاتب شبه علمی است که از آمریکا و اروپا ترجمه می‌شود و بدون نقد درست و بدون توجه به مبانی ایدئولوژیک و تند اقتصاد غرب؛ و بدون توجه به مبانی فلسفی؛ در دانشکده‌های شبه اقتصادی ما بدون توجه به قرآن و خط اهل بیت پیاده‌سازی می‌شود! 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 aparat.com/Faraj_Nejad 🆔 t.me/Faraj_Nejad
حسین فرج‌نژاد در متن خانواده ⚫️ هر کار کردم از دیروز (روز عید قربان) ساعت 9:30 صبح (اولین لحظه اطلاعم) چند خطی برای بنویسم، نتونستم و نشد. این خانواده (حسین، همسرش، دو پسر، دختر ته‌تقاری و احتمالا...) حتما الان وضعشون خوبه. شک ندارم. دعا می‌کنم که بهتر باشه جایگاهشون. دیروز و امروز، درباره حسین چیزهایی نوشتند، اما مردی که توصیف شد، آقای فرج‌نژاد در صحنه کار جهادی، تلاش علمی، فعالیت خستگی‌ناپذیر فرهنگی و تربیتی، پژوهش، تألیف و... بود. هر وقت بتونم، روایت خودم از اندیشه و سیره عملی این مرد رو بیان خواهم کرد. الان حال و توانش رو ندارم. اینجا خیلی مختصر به حسین، وسط خونواده‌ی 5نفری‌شون اشاره می‌کنم: این زن و شوهر، نمونه خونواده‌ای بودن که با هم می‌ساختن. همسر حسین (خانم بابایی) خیلی علاقه‌مند بود به هنر و کار فرهنگی. حسین برای هر دو علاقه‌ی همسرش کاملا شرایط رو آماده می‌کرد. تعریف می‌کرد که چه هزینه‌هایی کرده تا همسرش کلاس‌های هنری مورد علاقه‌ش رو شرکت کنه یا لوازم این کار رو بخره، بااینکه درآمد خیلی بالایی نداشت. البته همسرش هم هنرجوی صرفا مصرف‌کننده نبود. با فروش تولیدات هنری‌ش یه مبلغ اندکی به دخل و خرج خونه کمک می‌رسوند. کمی بعدتر، علائق همسرش در تربیت و آموزش نونهالان شدت گرفت و دوست داشت مربی مهد یا دبستان باشه. حسین در این مقطع، برخلاف تصویر رایج از یک مرد جهادی در ایران، نصف روز در خونه می‌موند، مطهره‌ی کم‌سن‌وسال رو با دو تا داداشای شیطونش نگه می‌داشت تا مامانِ خونه بتونه دوره‌های آموزشی و آزمایشی مربی مهد و معلم دبستان رو بگذرونه. این برش‌ها از زندگی حسین رو دیگران نگفتن و لذا وادار شدم اشاره کنم. این زن‌وشوهر نمونه جالبی برای یه خونواده ساده و بی‌دنگ‌وفنگ ایرانی بودن. بالاخره مثل همه زن‌وشوهرا سر یه مسائلی بحثشون می‌شد، اما با هم می‌ساختن. تحمل کردنِ شرایطِ مردی با گستردگی فعالیت حسین فرج‌نژاد کار آسونی نیست، اما خانم بابایی شرایط رو کاملا فراهم می‌کرد. اگه این همکاری زنانه و مادرانه نبود، امکان نداشت حسین بتونه حسین فعلی باشه و متقابلا، حسین کاملا در خدمت خونواده بود. علاوه بر همراهی کامل در راستای اشتغال خانم بابایی، برای بچه‌ها بابا بود، نه یه فعال جهادی که نمی‌شناسنش. تمام طول هفته شاید تا نصفه شب جلسه رسمی و خونگی برای کار انقلاب داشت، اما همیشه بهم می‌گفت عصر جمعه‌ها رو هیچ کاری قبول نمی‌کنم تا جایی که بتونم. این چند ساعت مال بچه‌هاست. ساده‌ترین کاری هم که می‌کردن این بود: با این موتورِ علیه‌ماعلیه می‌رفتن تو بیابونای پردیسان و جاده کهک و اینجاها، آتیش «بزرگ» درست می‌کردن. تأکیدم داشت که آتیششون خیلی بزرگه، چون بچه‌ها بیشتر کیف می‌کنن. الان که می‌نویسم حالم دگرگون شده، بیشتر نمی‌تونم ادامه بدم. اما گفتن از «حسین فرج‌نژاد در متن خونواده» رو یه ضرورت می‌دونم،‌ درحالی‌که دختر و پسر انقلابیِ ما خوب نمیتونه خونواده‌داری کنه، از زندگی مشترک به خدا برسه و بهشت بخره. در شرایطی که آمار طلاق و تنش بین خونواده‌های مذهبی نگران‌کننده داره میشه، باید این جنبه‌ها رو هم گفت. اونایی که قلم شیوا و صدای رسا دارید و می‌خواید از حسین فرج‌نژاد یه الگو در جبهه‌ی انقلاب بسازید، این جنبه‌ها هم ضرورته. فعل‌ ماضی چقدر بده، وقتی داری به عزیزانت نسبت میدی: بود، می‌گفت، می‌رفت... این افعال ماضی بر حسب احوال ماست که خودمون رو زنده و اونا رو درگذشته و ناپیدا فرض می‌کنیم، در حالی‌که برعکسه. به قول آوینی، حقیقت اینه که زمان ما رو برده و اونا با ابدیت ماندگار شدن. ما از اون لحظه‌ی ابدیت درگذشتیم و به سوی اجل خودمون در حرکتیم. اونا هستن. بیشتر از ما هستن.‌ در سکوت و بهت فرو رفتم. گفتنی زیاده. هر وقت بتونم، خواهم گفت؛ از باقیات صالحات او، شیوه تفکرش، افقی که برای آینده حزب‌اللهی‌های امروز گشوده و رسم انقلابی زیستن . ✍️ محمد محمدی‌نیا 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 aparat.com/Faraj_Nejad 🆔 t.me/Faraj_Nejad