استاد من با حسرت جمعه عصر چه کنم؟
آخرین بار صبح روز سهشنبه همین هفته، استاد فرجنژاد را دیدم که آمده بود تا یادداشتی را که به درخواست ما برای #نشریه_خردورزی نگارش کرده بود را تکمیل کند، تا چشمش به من افتاد با همان لهجه شیرین و طبع شوخ و دلنشینش رو به بقیه کرد و گفت: من این #رضا رو خیلی دوست دارم، مثل خودم تپل و بامزه است.😭
بعد از احوالپرسی و صحبت در مورد کار بهم گفت آقا رضا جمعه بعد از ظهر وقت داری؟ گفتم بله استاد،چطور؟
گفت مدتی است دنبال یه فرصت مناسبم که وقتم خالی باشه بشینیم باهم در مورد مسائل درسیت و کار و برنامه باهم صحبت کنیم( این مرام و منش استاد بود نسبت به مسائل درسی و پیشرفت علمی اطرافیانش خیلی حساس بود) گفتم استاد من از خدامه حتما میام.گفت آقا رضا وقت کمه هممون باید #مرد بشیم و مدام این جمله رو تکرار میکرد. همین موقعها بود که اذان رو دادند و بعد از خواندن #آخرین نماز ظهرشون، سفره ناهار پهن شد و غذا را که الویه بههمراه #نوشابه بود را سرسفره آوردند من سر سفره کنار استاد نشستم، تا استاد چشمش به نوشابه افتاد گفت هیچکس حق نداره سرسفرهای که من نشستم نوشابه بخوره،روی نخوردن نوشابه حساس و بسیار جدی بود. و من که خواستم یه شوخی علمی با استاد کنم بهشون گفتم استاد من با استدلال دقیق منطقی بهتون اثبات میکنم نوشابه خوردن مشکلی نداره.گفت بفرما اثبات کن.
گفتم استاد حقیقت انسان روح اوست، نوشابه به جسم انسان ضرر میزنه نه به روح؛ پس خوردن نوشابه به حقیقت انسان که روح اوست ضرری نمیزنه پس خوردنش مشکلی نداره.استاد باشنیدن این استدلال مزحک من بلند بلند خندید و گفت خیلی از مراکز علمی ما دقیقاً مثل تو استدلال میکنن رضا. بالاخره یکی از دوستان نوشابه را از سر سفره برداشت و بعد کلی صحبت و اتمام ناهار ایشون جای دیگای جلسه داشتند و رفتند که به آنجا برسند و بعد اون هم باخانواده به دعای #عرفه برن، موقع خداحافظی دوباره گفت رضا روز جمعه یادت نره ها.
گفتم چشم استاد.
و شب همون روز استاد بهمراه خانواده عزیزش دنیای بدرد نخور و به معنی کلمه فانی رو ترک کرد و مارو تنها گذاشت.
و من فردا جمعه عصر با استاد جلسه دارم،من هنوزم باورم نشده که او دیگر بین ما نیست.
استاد جلسه فردای ما کجاست؟ ساعت چند؟! استاد من با حسرت جمعه عصر چه کنم؟😢😢
✍رضا اجاق
💠 هرکس بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته است.
#فرج_نژاد
#نخبه_نخبه_پرور
@farajnezhad110