🔻 سرانجام باید رفت
#یادداشت_ارسالی
مسیر پیش رویم سراسر پر از ترس بود
ترس از ابهامها و تاریکیها؛ از ناشناختهها
یادت میآید استاد؟
تو دیده بودی
وجود پر هیجانم را، حرارتهایم را، اضطرابهایم را...
از همه مهمتر؛ جاده ناشناخته روبرویم که پیچ و خمهایش برایم مجهول بود ...
تو اما راه بلد جادههای دنیا ...
تصمیمت را گرفتی!
قید همه چیز را زدی ...
یادت میآید روزهایی را که یادت میرفت غذا بخوری؟
یادت میرفت آخرین دفعه کی خوابیدی؟
تصمیمت را گرفتی!
امثال من زیاد بودند و امثال تو کم!
از روزی که تحت تابش خوشید قرار گرفتی و ماه شدی!
شدی انعکاس نور در شبهای تاریک دنیا ...
و شاگردانت که اکنون در شبهای آغشته به فتنههای زمانه؛ اهداف روشن آینده را با امید دنبال میکنند ...
دَرههایی را که در این راه تو نشانشان دادی؛ حالا نشان بقیه میدهند ...
این انعکاس نور علمِ معلمهای عالم پروری چون تو،
مانند روبرویی دو آینه با هم تا بینهایت ادامه مییابد!
استادم!
امروز را اگر قرار باشد به یکی تبریک بگویم؛ آن تو هستی ...
"محمد حسین فرج نژاد "
روز عاشقهای عشق پرور را به تو تبریک میگویم ...
📝 @FarajNezhad110