هدایت شده از عبدالحسین جواهر کلام
.
#بار_زندگی
من خوردهام ز دست ستم بی شمار سنگ
زود ای اجل به شیشه ی عمرم مبار سنگ
از یک غم و دو غم به دلم جای زخم نیست
باشد مرا بر آینه ، جای هزار سنگ
چون کردم از میان بتان رو به گوشهای
خوبان زدند بر سرم از هر کنار سنگ
گفتی که با تو طعنهٔ جانان چه میکند
با آبگینه میکند ای دل! چه کار سنگ؟
گشتم از آن به گرد سر دوستان که سخت
بر دشمنان کنم چو فلاخن ، نثار سنگ
هر جا به سختی دل دشمن سخن رود
باید کند به نرمی خود ، افتخار سنگ
بهر فشار و رنج ، مرا آفریده اند
بر دوش من چه غم که نهد روزگار سنگ
گر بار زندگی دهدم رنج در حیات
در مرگ هم به سینهام آرد فشار سنگ
من ثابتم به زیر فشار زمان ، ولی
میگردد آسیا و بوَد استوار سنگ
نقش این غزل به سنگ مزارم کنند (موج)
باشد پس از وفات ، اگر بر مزار سنگ
مرحوم خلیل سامانی (موج)
@jawaher_kalam