مباش بیخبر از درسِ بیثباتی عُمر
که هر نفس ورقی زین کتاب میریزد
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
سایهام را میتوان چون زلفِ خوبان شانه کرد
بس که طبعِ من به صد فکرِ پریشان آشناست
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
گرَم بیایی و پُرسی چه بُردی اندر خاک؟
ز خاک نعره برآرم که آرزوی تو را...
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
هر صُبح چاکِ پیرهنی تازه میکُند
یارب به دستِکیستگریبان آفتاب
#بیدل_دهلوی| کنجخانه
دهر، تاراجگهِ سیل و بنای تو حباب
ای ستمکش! نگهی! خانه کجا ساختهای؟
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
دل به خون میغلتد از یادِ تبسمهای یار
همچو آن زخمی که بر رویش نمکدان بشکند
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
دوش سیلابِ خیالت میگذشت از خاطرم
خانهٔ دل بر سرِ ره بود، ویرانکرد و رفت...
#بیدل_دهلوی
وحدتسرایِ دل نشود جلوهگاه غیر...
عکس است تهمتی که بر آیینه بستهاند
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
در زندگـــی مـــــطالعه ی ِدل غنیمت است
خواهی بخوان و خواه مخوان! ما نوشتهایم
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
نیست در بیداریِ موهومِ ما بیحــــــــاصلان
آنقَدَر خوابی که کس زحمت دهد تعبیر را...
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
مباش بیخـــــــــــبر از درسِ بیثباتیِ عُمر
که هر نفس، ورقی زین کتاب میریزد
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait
خـــــــــواه برگنجِ قناعت، خواه در قصرِ غنا
روزکی چند است بیدل هرکسی مهمانِ حرص
#بیدل_دهلوی
@robaiiyat_takbait