روز اول روزه نگرفتم، دیدم میتونم نگیرم...
🔸بدون شک روزه، برای کسانی که «توان ندارند»، واجب نیست اما برخی گمان میکنند وقتی توان بر ترک روزه دارند، پس حق دارند که روزه نگیرند؛ این باور صحیح نیست، مثلا از کسی که روزه نمیگیرد بپرسید، تو چرا روزه نمیگیری؟ او هم در جواب بگوید:روز اول ماه رمضون روزه نگرفتم؛ دیدم میتونم روزه نگیرم؛ بقیهاش رو هم نگرفتم! .
🔻ما این سخنان را طنز تلقی میکنیم اما برخیافراد، همین سخنان را تئوریزه کرده و میگویند:
«انسان، میتواند گناه کند، پس آزاد است گناه کند»
برخی دیگر میگویند:
«هر کاری که دلت میخواهد انجام دهی، حق داری آنرا انجام دهی» و در سطح جامعه هم «خواست اکثریت نسبی، ملاک حق انجام آن کار در سطح جامعه» است،
♦️قرآن این تفکر را «هویپرستی» نامیده؛ در آنجا که میگوید:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْم؟!؛ آيا ديدى كسى كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده؟!»
این تفکر باطل است زیرا خدا انسان را آزاد اما مکّلف آفریده.
https://eitaa.com/farbehi
گوجهسبز را تگرگ زد!
دو روز قبل، از کنار یک میوهفروشی رد میشدم، گوجهسبز داشت، روی آن نوشته بود؛ 55000! با کمی تردید و تعجب پرسیدم:
ببخشید! قیمت گوجهسبز چقدره؟
گفت: 55 هزار تومن!
راهم را گرفتم و رفتم.
دیروز دیدم یک ماشین، گوجهسبز میفروخت، روی آن نوشته بود؛ 8000! با کمی تردید و تعجب پرسیدم:
ببخشید! قیمت گوجهسبز چقدره؟
گفت: 8 هزار تومن!
گفتم: چرا؟!
گفت: دیشب تگرگ، گوجهسبزها رو لکهدار کرده!
من نمیدانم آنتگرگ، انتقام طبیعت بود یا نبود اما تأثیر رفتارهای خوب و بدِ افراد، در طبیعت، یکی از آموزههای دینی، و از گزارههای فلسفی است؛ این آموزه در عصر حاضر، چون مورد تمسّخر برخی نگاههای مادی، زمینی، و بریدهی از آسمان قرار گرفته، خیلی از باورمندان میترسند با صدای بلند بگویند:
به دیگران رحم کنید تا نظام آفرینش به شما رحم کند!
اما این یک واقعیت است و نباید اجازه دهیم عدهای با تمسخر، این آموزهی کنترلکننده را از افق باورها بهزیر بکشند؛
مرحوم علامهی طباطبائی، در تفسیر المیزان، در موارد متعددی، به تبیین این آموزهی دینی و فلسفی پرداخته؛ از جملهی آنها ذیل آیهی شریفهی فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (10) يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا (11)نوح
مرحوم علامه ذیل آیات دیگری نیز به این بحث پرداختهاند از قبیل؛ شوری27و 30، جن 16، مائده3، انفال 53، هود52، رعد11، نحل112، شعرا152 و...
https://eitaa.com/farbehi
قضاوت کردن، مقدمهی نظارت اجتماعی
از جمله هنجارهایی که در فرهنگ دینی، در رأس رفتارهای اجتماعی قرار دارد، و حفظ و بقای هنجارهای صحیح را تضمین میکند، «نظارت اجتماعی» است؛ لذا همهی کارهای خوب در مقابل آن، همچون قطرهای در مقابل دریاست،
نظارت اجتماعی، سدّی در مقابل شکستن هنجارهای صحیح توسط هنجارشکنان است.
اما این نظارت اجتماعی، یک مقدمه دارد و آن، «قضاوت کردن دربارهی فردِ هنجارشکن» است؛ یعنی تا نگویی کارِ این هنجارشکن، مُنکَر است، «نهی از منکر» قابل تحقق نیست.
از اینرو، جملهای که در فضای جامعه، مرتب توسط عدهای از افراد گفته میشود و آن اینکه؛ «دربارهی دیگران قضاوت نکنید» فقط بگویید:
«من نمیپسندم!»
«من دوست ندارم!»
«من خوشم نمیآید!»
مانع تحقق نظارت اجتماعی در جامعه است؛ زیرا این برخوردها، به هیچکس اجازهی نظارت اجتماعی و دفاع از هنجارهای صحیح را نمیدهد چون طرف مقابل میگوید:
«من هم رفتار تو را نمیپسندم»
«من هم رفتار تو را دوست ندارم»
«من هم از کار تو خوشم نمیآید»
در این هندسهی رفتاری، هیچکس به رفتار دیگران نباید کاری داشته باشد و تنها، هنگامی جلوی رفتار کسی را باید گرفت که با «خواست اکثریت» در تعارض باشد، در نتیجه، آنکه حکم میکند، الههی هواست.
این اله، دقیقا نقطهی مقابل تفکر دینی است زیرا در تفکر دینی، تنها اله، «حقمطلق» و تنها پرستشِ صحیح، «حقپرستی» است، از اینرو؛
«این حق است و این باطل»،
«این درست است و این خطا»،
«این رفتار، انسان را به کمال میرساند و این رفتار، نه»
«این رفتار مانع تحقق کمالات انسانی»
و...
گفتمان مردم در جامعهی دینی است، و این گفتمان، مستلزم نوعی قضاوت و نظارت دربارهی رفتارها در سطح جامعه است.
https://eitaa.com/farbehi
چند نکته دربارهی قضاوتکردن نسبت به دیگران
1) عیبجویی، که به معنای جستن عیوب دیگران، است صفت خوبی نیست؛ انسان عاقل، نیمی از رفتارهای اجتماعیاش، مبتنی بر تغافل؛ یعنی خود را به ندیدن زدن، و نیم دیگرش، بر تحمّل است، از اینرو در فضای جامعه، باید نسبت به عیوب دیگران، نابینا، و نسبت به عیوب خود، تیزبین باشیم.(کورِ تیزبین)
2) بسیاری از کسانی که در سطح جامعه، رفتارهای نابهنجار انجام میدهند، نسبت به بدی آنرفتارها، بیاطلاعاند از اینرو در اسلام، غیر از «نهی از منکر»، آموزهی دیگری به نام «ارشاد جاهل» داریم؛ رفتار دیگران در مقابل چنین شخصی، باید با بسترهای مناسب خودش، همراه باشد، ارشاد جاهل، بر نهی از منکر، تقدُّم دارد و ما در مواجههی با خطای دیگران، ابتدا باید با حفظ اخلاق حسنه، هنجار صحیحی که دین، آنرا برای جامعه لازم شمرده، به مخاطب برسانیم سپس، اگر از روی علم، هنجارهای ضروری جامعه را شکست، او را نهی از منکر کنیم.
3) اگر کسی کار ناپسندی انجام داد، اگرچه خودش نیز متصف به صفتی ناپسند میشود، همچنانکه امیرمؤمنان فرمودند: «بدتر از کار بد، فاعل آن کار بد، و بهتر از کار خوب، فاعل آن کار خوب است»، اما دربارهی یک شخصِ خطاکار، به اندازهی خطایش باید قضاوت کرد.
4) برخی از افراد، صفات اصلیِ خوب، که شخصیت خوب را میسازد دارند، مانند صفت «حقطلبی» و «ایمان به حقیقت»، که سرچشمهی همهی خوبیها دانسته شدهاند؛ این دسته از افراد، اگرچه به اندازهی کار ناپسندی که انجام دادهاند، از حقطلبی و ایمان، فاصله گرفتهاند اما گوهرهی خوبیها را دارند، لذا نسبت به این افراد، در عین اینکه دربارهی کارشان قضاوتی منفی داریم دربارهی خودشان قضاوتی مثبت خواهیم داشت.
5) برخی از افراد، خوبیهای زیادی در رفتارهایشان دیده میشود، اما گوهرهی خوبیها؛ که ایمان به حقیقت و تسلیم در مقابل آن باشد، را ندارند، چنین اشخاصی، اگر چه کارهایشان خوب است و نباید در قضاوت، انصاف را نادیده گرفت، اما گوهر خوبی را ندارند و ما قضاوتمان دربارهی آنها به همین کیفیت است.
6) نیتها را فقط خدا میداند از اینرو نیتخوانیِ هیچکس، معتبر نیست؛ چه افراد غیرمتدینی که کارهای متدینان را بر نفاق و ظاهرسازی حمل میکنند، و چه افراد متدینی که انسانهای بدکردار را متهم به فقدان ایمان کرده و آنها را فاقد گوهر سعادت میدانند؛ هر دو اشتباه است، در عینحال، مؤمنان و منافقان را از لحن گفتارشان و میل رفتارشان، میتوان شناخت(وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ في لَحْنِ الْقَوْل؛ محمد،30) و بهطور طبیعی به همان اندازه میتوان آنها را شناخت و در صورت لزوم، شناساند.
7) همچنانکه باید افرادِ جامعه، با کسی که جامعه را از نظر بهداشتی آلوده میکند، برخورد کنند، همچنین، همگی باید با کسی که سلامت فرهنگی جامعه را به خطر میاندازند، برخورد کنند.
8) اگر منظور از جملهی «دربارهی دیگران قضاوت نکنید» این باشد که؛ «به کسی که هنجارهای دینی جامعه را میشکند، نگویید که تو بر خلاف موازین صحیح دینی رفتار کرده و کار بدی میکنی!»، اگر منظور این است، بدون شک سخن صحیحی نیست زیرا در اینصورت، به هنجارشکنان امنیت، و به جامعه ناامنی دادهایم.
https://eitaa.com/farbehi
یکی از معلمانم، معلمشدن را به من یاد داد
امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودند: کمککارترین چیز بر تزکیهی عقل، تعلیم است.
تعلیمدادن به دیگران، پیش و بیش از آنکه برای دیگران مفید باشد، برای خود معلم مفید است و این آموزه را برخی از اساتیدم، در اوائل طلبگی به من آموختند و همین امر موجب شد تا تدریسکردن را معاملهای طرفینی ببینم که اگر همراه با تعهد طرفینی بشود، یکی از پرسودترین تجارتها را رقم میزند.
سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم گرامیباد.
https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از احمد فربهی
یک خاطره و یک نکته از شهید مطهری به نقل از استاد احمدی فقیه یزدی
تابستان سال 71 با جمعی از طلبههای مدرسهی حقانی به طزرجانِ یزد رفته بودیم منطقهای خوش آب و هوا که تابستان خنکی دارد، جناب استاد احمدی فقیه یزدی نیز تابستانها به آنجا میآمد و در ایام سال نیز به آنجا رفت و آمد داشت، روزی ایشان تشریف آوردند و جلسهی موعظهای برپا شد، آقای احمدی فقیه به مناسبتی یک خاطره و یک نکته از شهید مطهری نقل کردند که ذکرش در سالروز شهادت ایشان برای همهی محصلان و پژوهشگران، غنیمت است، ایشان فرمودند:
شهید مطهری توی خیابان که حرکت میکرد اگر مطلبی روی دیوار میدید یا کسی میگفت، سریع عینکش را در میآورد، پایهی آنرا با دندان میگرفت، خودکارش را در میآورد و مطلبی که پیدا کردهبود را یادداشت میکرد یعنی هرگز حاضر نبود چیزی از او فوت شود و نیز هیچ محدودیتی در منابع اصطیادش نداشت اگرچه در نقل آنها اعتبار منبع را نیز لحاظ میکرد.
آقای احمدی فقیه پس از این خاطره گفتند: شهید مطهری مدتی قبل از شهادتشان فرمودند:
من سیسال زمان نیاز دارم تا یادداشتهایم را تنظیم کنم!، این هم یک نکته.
از آن روز که آقای احمدی فقیه آن خاطره را گفتند، در نوشتن مطالبم اهتمام بیشتری به خرج دادم همچنین با خودم گفتم:
چرا قبل از شهادتم به دیگران بگویم، من سیسال زمان نیاز دارم تا یادداشتهایم را تنظیم کنم! از همین حالا هر چه مینویسم تلاش میکنم آنها را تنظیم کنم تا به هر اندازه که مطلب دارم به همان اندازه مطالبم منظم باشد؛
از آن زمان تا کنون حدودا سیسال گذشته ولی افسوس...
https://eitaa.com/farbehi
معلمی شغل انبیاست
وقتی میگوییم: «معلمی شغل انبیاست»، یعنی تعلیم علومی که آنعلوم، شاگردان را به سعادت میرساند؛ این معلمی شغل انبیاست، لذا در روایات، تعبیر به «معلمُالخیر» آمده.
همچنین، وقتی میگوییم «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» منظور، علمی است که در راستای سعادت انسان باشد.
معلم فیزیک و شیمی و امثال اینها همگی، در صورتی شغلشان شغل انبیاست، که نشانههای الهی را به شاگردان نشان دهد و یا شاگردان را برای اعتلای ارزشهای انسانیالهی تربیت کند.
تناسب حکم و موضوع، این معنا را به ما میفهماند،
یکی از دوستان برایم طنزی فرستاده که آنرا برایتان ارسال میکنم؛
«عاقد، از عروس پرسید: عروس خانم! شاغل هستید!؟
عروس خانم: بَله!
عاقد: به چه شغلی مشغولید؟
عروس خانم: معلم هستم!.
عاقد: تبارک الله عروس خانوم! معلمی شغل انبیاست!؛
خُب عروس خانم! معلم چی هستین؟
عروس خانم: معلم رقص!
حاج آقا ساکت شد و دقیقا نمیدونست که شغل کدوم یکی از انبیا بوده!؛ میگن هنوز هم به افق خیره شده!»
وجه خنده در این طنز، عدم تناسب «معلم رقص»، با «شغل انبیا» است.
https://eitaa.com/farbehi
تبدیل حکایت به روایت
حکایتی که آقای محمود کریمی، اخیرا نقل کرد، فضایی از انتقاد و گاه انتقام را بهدنبال داشت، چند نکته عرض میکنم؛
1) بدون شک اصلاح انسانهای فاسد در دستگاه امام حسین علیهالسلام، از جمله واقعیاتی است که بسیار دیده، و یا شنیدهایم؛ زیرا حسین چراغ هدایت و سفینهی نجات است.
2) نقل این حکایات، میتواند زمینهای برای توجه همهی انسانها، به ابیعبدالله باشد، اما با حفظ حدود و شرایط، و با پرهیز از نقلقولهای غیرمعتبر، و پردازشهای غیرواقعی، و نیز پرهیز از افزودن حاشیههای باطل.
لذا همهی سخنوران، مداحان و بهطور کلی، طیف متدینِ جامعه، باید مراقب باشند سخنان باطل و خرافات، وارد باورها و هنجارهای جامعهی نکنند،
3) اما ایننکته را نیز نباید از نظر دور داشت که برخی از روشنفکران، اصل نزول ملائکه بر پیامبر اسلام را نیز جزء خرافات میدانند از اینرو همهرا یککاسه میکنند،
پس مراقب باشیم فضاسازیها مانع از گسترش باورهای صحیح نشود.
4) در حکایتی که آقای کریمی نقل کرد، انتقاد عدهای از منتقدان، بر عدم دقت و یا خود را به غفلتزدن مبتنی بود؛ لذا «حکایت» را به «روایت» تبدیل کرده سپس فضای قضاوتهای باطل را به راه انداختند؛ طبیعتا این افراد در ایجاد یک عادت ناصحیح در جامعه سهیماند.
5) دیدن قضاوتِ مبتنی بر تحریف، در رسانههای غرب، امری طبیعی است اما از رسانههایی که در جامعهی دینی زندگی میکنند، دور از انتظار است؛
قضاوت تحریفگرایانه، از خصوصیات فرهنگ غیردینی است.
6) فضای رسانهای در تمام دنیا و همچنین در ایران، گرفتار آسیبهای اخلاقی فراوانی است که خواص جامعه، به جای افتادن در بازیهای سیاسی، باید در فکر اصلاح آن آسیبها باشند، متأسفانه رفتارهای ناپسند رسانهای، گاه از طیف انقلابی و مذهبی جامعه هم دیده میشود.
کوتاهسخن اینکه؛ نقل خرافات، غلط است، همچنین، زمینه را برای بدخواهان فراهم کردن خطاست، اما قضاوت مبتنی بر تحریف واقعه نیز غلط، و بدتر از آن اینکه، کسی قضاوتِ بر اساس تحریف را، تبدیل به عادت اجتماعی کند.
https://eitaa.com/farbehi
نقدهایی قابل پذیرش، به جامعهی مداحان
روشنفکران دینی، از جمله ناقدان جامعهی مداحاناند، اما نقدهایی که بیان میکنند، متفاوتاند، گاه باعث ثمربخش شدن رسالت آنها، و گاه باعث از دست رفتن رسالتشان میشود؛ به بعضی از نقدهای قابل پذیرشِ آنها اشاره میکنم؛
1) برخی از روشنفکران، نسبت به «حسینِ گریه»، معترضاند، و معتقدند؛ باید در کنار حسین گریه، از «حسین حماسه» نیز سخن گفت، زیرا اگرچه حسین بنعلی، علیهماالسلام، قتیلالعبرات بود، اما «خون خدا» در رگهای جامعه هم بود و زنده کرد جامعهی مردهرا.
2) برخی از روشنفکران، نسبت به دفن حسینبنعلی در تاریخ، معترضاند و معتقدند؛ حسینبنعلی، باید برای انسانِ امروز، و منجی اسلام در عصر حاضر نیز باشد، زیرا حسین، وجهالله است و «تا خدا خداست نوبت اوست!».
3) برخی از روشنفکران، نسبت به حسینیانی که در مقابل شکستهشدن سنتهای پیامبر، سکوت میکند معترضاند، و معتقدند همهی حسینیانِ امروز، باید علیه سنتشکنیها، فریاد بکشند و همهی کسانی که شکستهشدن سنتهای نبوی را درون حاکمیت و جامعهی دینی میبینند اما سکوت میکنند، به فریادکشیدن بکشانند، همچنانکه حسینبنعلی در خطبهی منا، علما را به فریادکشیدن علیه حاکمانِ سنتشکن دعوت کرد؛ مداحان اهلبیت، هم خودشان باید علیه سنتشکنان؛ مخصوصا در سطح حاکمیت، فریاد بکشند و هم خواص را به فریادکشیدن بکشانند.
4) برخی از روشنفکران، نسبت به اینکه مراسم عزاداری از تحت نظارت عالمان دینی بیرون بوده، و به تبع آن، تحریفات و انحرافات جدّی در آن راه یافته، معترضند، و معتقدند؛ مراسم عزاداری، همچون مراسم رسمیِ عبادی، نظیر اقامهی نماز و برگزاری حج، باید تحت نظارت عالمان دینی باشد تا همانند این مراسم عبادی، انحرافات و تحریفات آن به حداقل برسد.
کوتاهسخناینکه؛ برخی روشنفکران دینی معتقدند؛ «حسینِ حماسه» را باید در بستر «حسین گریه» زنده کرد و عالمان دینی را به نظارتی حسینگونه بر رفتار هیئتها و دولتها واداشت تا قیامی در راستای احیای سنت پیامبر شکل بگیرد.
اینها همگی سخنان صحیحی است که همهی یاران حسینبنعلی، باید بدانند و خود را با آن بسازند، در عین حال، برخی از روشنفکران، نقدهایی دارند که مداحان را از اصل رسالت دینیشان، باز میدارد، طبیعتا آنها را نمیتوان پذیرفت.
https://eitaa.com/farbehi
کرامات اهل بیت را، عالمانه باید گفت
برخی از روشنفکران، چون نهایت ادراکشان، «علوم تجربی» است، کرامات و معجزاتی که در منابع دینی آمده را انکار و یا تأویلی زمینی برای آن ارائه میدهند، و مداحانی که دربارهی اهل بیت، چنین کراماتی نقل میکنند را «خرافهپرست» مینامند؛ ولو از راههای معتبری نقل کردهباشند، چون با اصل امور ماوراءطبیعی مشکل دارند.
برخی دیگر از روشنفکران، چون گرایشات دینستیزانه و یا دینگریزانه دارند، ذکر این کرامات را بر خلاف اهدافشان میدانند، از اینرو مرتّب با تمسخر و توهین، تلاش میکنند تا هزینهی ذکر این کرامات را بالابرده و آثار تربیتی آن را پایین بیاورند؛ یعنی کاری کنند تا کسی جرأت نکند چنین سخنانی بگوید و اگر گفت، آثار ایمانی و تربیتی مناسب را بر جامعه نگذارد.
مداحانی که بر اساس نقل معتبر، مناقب و فضائل اهل بیت را بیان میکنند، نباید جامعهی دینی را از ذکر این امور محروم کنند؛ البته باحفظ شرایط آن و زمینهسازیهای لازم.
نقد کسانیکه میگویند؛ به طورکلی این طیف سخنان را نباید گفت، بر خلاف آموزههای وحیانی و مغایر با اصول مسلم فلسفی است.
https://eitaa.com/farbehi