eitaa logo
احمد فربهی
1.4هزار دنبال‌کننده
95 عکس
71 ویدیو
17 فایل
نکات اجتماعی، دینی، حاصل گفتگو‌ها، مشاوره‌ها و جلسات ارتباط با ما؛ @farbehi1975
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم شهید صدر در علم اصول، نسبت به سخنان پیشینیان سه کار انجام داد که برایم قابل توجه و مهم بود؛ (1) سخنان گذشتگان را تبدیل به «اصول و قواعد» کرد. (2) آن اصول و قواعد را «عنوان‌گذاری» و «شناسنامه‌دار» کرد. (3) به آن اصول و قواعدِ شناسنامه‌دار، «نظم و انسجامِ منطقی» بخشید. و بدین ترتیب سخنان بزرگان علم اصول را به افق «فهم»، «ماندگاری» و «کاربردی»، نزدیک کرد. حشرش با اولیاء الهی باد. https://eitaa.com/farbehi
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد🌺
مهدی، شورانگیزترین موضوع تاریخ موضوع مهدویت را از زاویه‌‌های مختلفی می‌توان دید؛ یکی از شورانگیزترین زاویه‌ها، «تمدن‌سازی مهدوی» است، ما تمدنی پیش‌رو داریم که در آن، هر سه رکن فرهنگ، یعنی مبانی، هنجارها و فن‌آوری معنادار، نمودی انسانی یافته و جامعه‌ی انسانی، حقیقتا انسانی می‌شود. ما منتظر آن تمدن هستیم؛ «انتظاری زمینه‌ساز» https://eitaa.com/farbehi
انتظاری زمینه‌ساز انتظار فرج یک عمل است؛ افضل‌الاعمال، و عملی که آن حضرت از ما خواسته، «هم‌دل شدن بر عهد و پیمانی است که او با ما بسته» و آن عهد و پیمان این است که؛ در ارتباط با برادران دینی، تقوای الهی را مراعات کرده و حقوقشان را ادا کنیم؛ اگر همگی بر این عهدِ مهدوی، هم‌دل شویم، در جامعه‌ی ایمانی، «انسجام اجتماعی، با محوریت اداء حقوقِ برادر دینی» شکل گرفته و زمینه برای حضور آن‌حضرت فراهم می‌شود. پس با برادران دینی، «پیوندی اجتماعی» بسازیم و در آن پیوند، حقوق برادری‌مان را ادا کرده و آن را بگسترانیم و بر این «پیوند و اداء حقوق» هم‌دل شویم، آن‌حضرت به شیخ مفید فرمودند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا»(الاحتجاج، ج2/499) و پیش از آن‌جمله، به شیخ مفید فرمودند: «وَ نَحْنُ نَعْهَدُ إِلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ الْمُخْلِصُ الْمُجَاهِدُ فِينَا الظَّالِمِينَ؛ أَيَّدَكَ اللَّهُ بِنَصْرِهِ الَّذِي أَيَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا الصَّالِحِين، ‏ أَنَّهُ مَنِ اتَّقَى رَبَّهُ مِنْ إِخْوَانِكَ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجَ مِمَّا عَلَيْهِ إِلَى مُسْتَحِقِّيهِ كَانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ» https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانه‌های رسمی‌ِ ما، هرگز متناسب با تهاجمات فرهنگی غرب تلاش نمی‌کند؛ ۱- اگر تغییرات فرهنگی، به بدنه‌ی جامعه کشیده شود، دیگر نمی‌توان انتظار رفتاری متفاوت، از آن جامعه داشت؛ رفتارهای سیاسی‌اجتماعی افراد، متناسب با شخصیت فرهنگیِ آن‌هاست. ۲- آن روزی که فرهنگ غرب از طریق ماهواره‌ها، به ده‌کوره‌ها برسد، بازگردان جامعه به فرهنگ دینی عادتا غیرممکن یا به شدت سخت و هزینه‌بر خواهد شد؛ پیش از آن‌که کار از کار بگذرد، باید در فکر فرهنگ این‌جامعه بود. ۳- از جمله‌ مصادیق آتش به‌ اختیار، کارهای رسانه‌ای ارزشمندی است که نیروهای خودجوش فرهنگی، انجام می‌دهند؛ کارهایی بسیار تاثیرگذار و فرهنگ‌ساز. آن‌ها حقیقتا سربازان گمنام امام زمان‌اند. https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو خاطره به نقل از آیةالله مصباح یزدی؛ اوائل انقلاب روزی آیةالله اردبیلی تماس گرفت و گفت: آقای مصباح! قراره یک همایش جهانی درباره‌ی حقوق‌اسلامی برگزار شود، شما چند نفر را معرفی کن تا در این همایش، ارائه‌ی نظریه‌ کنند! گفتم: ببینم چه می‌شود! گوشی تلفن را سر جایش گذاشتم و چند لحظه با خودم فکر کردم و گفتم: خدایا! من الان چه کسی را برای این همایش، معرفی کنم!؛ خدایا! تو خودت این همایش را به هم بزن!! تلفن زنگ زد! آقای اردبیلی بود، گفت: آقای مصباح! همایش به هم خورده، نیازی نیست کسی را معرفی کنی!؛ این خاطره‌ی اول. ایشان در خاطره‌ی دیگری گفتند: چندین سال قبل، به واتیکان رفتم پس از این‌که گفتگو کردیم، شخصیت بزرگ جهان مسیحیت، از ساختمانش بیرون، و تا کنار ماشین آمد؛ از پنجره‌ی ماشین رو به من کرد و گفت: اسلام‌شناسانتان را به واتیکان بفرستید تا با محتوای اسلام بیشتر آشنا شویم! من هم گفتم: وقتی به قم برگشتم اسلام‌شناسانمان را به واتیکان می‌فرستم! سپس خداحافظی کردم و ماشین حرکت کرد؛ کمی فکر کردم و با خود گفتم: خدایا! من قم برگشتم، چه‌کسی را به واتیکان بفرستم! این هم خاطره‌ی دوم. امروز حوزه‌ی علمیه، در همه‌ی رشته‌های علوم انسانی، مؤلفان و نظریه‌پردازان قابلی دارد؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، و نیز مؤسسه‌ی امام خمینی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، پژوهشگاه دفتر تبلیغات و دارالحدیث، از جمله ده‌ها مراکزی است که تأمین‌کننده‌ی این نیروها هستند همچنین، مراکز آموزشی و پژوهشی حوزوی، می‌تواند متفکرانی زبان‌دان، به اقصی‌نقاط جهان بفرستد؛ و الحمدلله https://eitaa.com/farbehi
روز اول روزه نگرفتم، دیدم می‌تونم نگیرم... 🔸بدون شک روزه، برای کسانی که «توان ندارند»، واجب نیست اما برخی گمان می‌‌کنند وقتی توان بر ترک روزه دارند، پس حق دارند که روزه نگیرند؛ این باور صحیح نیست، مثلا از کسی که روزه نمی‌گیرد بپرسید، تو چرا روزه نمی‌گیری؟ او هم در جواب بگوید:روز اول ماه رمضون روزه نگرفتم؛ دیدم می‌تونم روزه نگیرم؛ بقیه‌اش رو هم نگرفتم! . 🔻ما این سخنان را طنز تلقی می‌کنیم اما برخی‌افراد، همین سخنان را تئوریزه کرده‌ و می‌گویند: «انسان، می‌تواند گناه کند، پس آزاد است گناه کند» برخی دیگر می‌گویند: «هر کاری که دلت می‌خواهد انجام دهی، حق داری آن‌را انجام دهی» و در سطح جامعه هم «خواست اکثریت نسبی، ملاک‌ حق انجام آن کار در سطح جامعه» است، ♦️قرآن این تفکر ‌را «هوی‌پرستی» نامیده؛ در آنجا که می‌گوید: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْم‏؟!؛ آيا ديدى كسى كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده؟!» این تفکر باطل است زیرا خدا انسان را آزاد اما مکّلف آفریده. https://eitaa.com/farbehi
از جمله‌خصوصیات آقای امینی، وحی‌محوری در بیان مطالبش بود، کتاب‌های ایشان را وقتی ملاحظه می‌کنید، گاه روایات آن موضوع را ردیف کرده و به خواننده عرضه می‌کند. خدا ایشان را با اهل بیت عصمت و طهارت محشور فرماید.
گوجه‌سبز را تگرگ زد! دو روز قبل، از کنار یک میوه‌فروشی رد می‌شدم، گوجه‌سبز داشت، روی آن نوشته بود؛ 55000! با کمی تردید و تعجب پرسیدم: ببخشید! قیمت گوجه‌سبز چقدره؟ گفت: 55 هزار تومن! راهم را گرفتم و رفتم. دیروز دیدم یک ماشین، گوجه‌سبز می‌فروخت، روی آن نوشته بود؛ 8000! با کمی تردید و تعجب پرسیدم: ببخشید! قیمت گوجه‌سبز چقدره؟ گفت: 8 هزار تومن! گفتم: چرا؟! گفت: دیشب تگرگ، گوجه‌سبزها رو لکه‌دار کرده! من نمی‌دانم آن‌تگرگ، انتقام طبیعت بود یا نبود اما تأثیر رفتارهای خوب و بدِ افراد، در طبیعت، یکی از آموزه‌های دینی، و از گزاره‌های فلسفی است؛ این آموزه در عصر حاضر، چون مورد تمسّخر برخی نگاه‌های مادی، زمینی، و بریده‌ی از آسمان قرار گرفته، خیلی از باورمندان می‌ترسند با صدای بلند بگویند: به دیگران رحم کنید تا نظام آفرینش به شما رحم کند! اما این یک واقعیت است و نباید اجازه دهیم عده‌ای با تمسخر، این آموزه‌ی کنترل‌کننده را از افق باورها به‌زیر بکشند؛ مرحوم علامه‌ی طباطبائی، در تفسیر المیزان، در موارد متعددی، به تبیین این آموزه‌ی دینی و فلسفی پرداخته؛ از جمله‌ی آن‌ها ذیل آیه‌ی شریفه‌ی فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (10) يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا (11)نوح مرحوم علامه ذیل آیات دیگری نیز به این بحث پرداخته‌اند از قبیل؛ شوری27و 30، جن 16، مائده‌3، انفال 53، هود52، رعد11، نحل112، شعرا152 و... https://eitaa.com/farbehi
قضاوت کردن، مقدمه‌ی نظارت اجتماعی از جمله هنجارهایی که در فرهنگ دینی، در رأس رفتارهای اجتماعی قرار دارد، و حفظ و بقای هنجارهای صحیح را تضمین می‌کند، «نظارت اجتماعی» است؛ لذا همه‌ی کارهای خوب در مقابل آن، هم‌چون قطره‌ای در مقابل دریاست، نظارت اجتماعی، سدّی در مقابل شکستن هنجارهای صحیح توسط هنجارشکنان است. اما این نظارت اجتماعی، یک مقدمه دارد و آن، «قضاوت کردن درباره‌ی فردِ هنجارشکن» است؛ یعنی تا نگویی کارِ این هنجارشکن، مُنکَر است، «نهی از منکر» قابل تحقق نیست. از این‌رو، جمله‌ای که در فضای جامعه، مرتب توسط عده‌ای از افراد گفته می‌شود و آن این‌که؛ «درباره‌ی دیگران قضاوت نکنید» فقط بگویید: «من نمی‌پسندم!» «من دوست ندارم!» «من خوشم نمی‌آید!» مانع تحقق نظارت اجتماعی در جامعه است؛ زیرا این برخوردها، به هیچ‌کس اجازه‌ی نظارت اجتماعی و دفاع از هنجارهای صحیح را نمی‌دهد چون طرف مقابل می‌گوید: «من هم رفتار تو را نمی‌پسندم» «من هم رفتار تو را دوست ندارم» «من هم از کار تو خوشم نمی‌آید» در این هندسه‌ی رفتاری، هیچ‌کس به رفتار دیگران نباید کاری داشته باشد و تنها، هنگامی جلوی رفتار کسی را باید گرفت که با «خواست اکثریت» در تعارض باشد، در نتیجه، آن‌که حکم می‌‌کند، الهه‌ی هواست. این اله، دقیقا نقطه‌ی مقابل تفکر دینی است زیرا در تفکر دینی، تنها اله، «حق‌مطلق» و تنها پرستشِ صحیح، «حق‌پرستی» است، از این‌رو؛ «این حق است و این باطل»، «این درست است و این خطا»، «این رفتار، انسان را به کمال می‌رساند و این رفتار، نه» «این رفتار مانع تحقق کمالات انسانی» و... گفتمان مردم در جامعه‌ی دینی است، و این گفتمان، مستلزم نوعی قضاوت و نظارت درباره‌ی رفتارها در سطح جامعه است. https://eitaa.com/farbehi
چند نکته درباره‌ی قضاوت‌کردن نسبت به دیگران 1) عیب‌جویی، که به معنای جستن عیوب دیگران، است صفت خوبی نیست؛ انسان عاقل، نیمی از رفتارهای اجتماعی‌اش، مبتنی بر تغافل؛ یعنی خود را به ندیدن زدن، و نیم دیگرش، بر تحمّل است، از این‌رو در فضای جامعه، باید نسبت به عیوب دیگران، نابینا، و نسبت به عیوب خود، تیزبین باشیم.(کورِ تیزبین) 2) بسیاری از کسانی که در سطح جامعه، رفتارهای نابهنجار انجام می‌دهند، نسبت به بدی آن‌رفتارها، بی‌اطلاع‌اند از این‌رو در اسلام، غیر از «نهی از منکر»، آموزه‌ی دیگری به نام «ارشاد جاهل» داریم؛ رفتار دیگران در مقابل چنین شخصی، باید با بسترهای مناسب خودش، همراه باشد، ارشاد جاهل، بر نهی از منکر، تقدُّم دارد و ما در مواجهه‌ی با خطای دیگران، ابتدا باید با حفظ اخلاق حسنه، هنجار صحیحی که دین، آن‌را برای جامعه لازم شمرده، به مخاطب برسانیم سپس، اگر از روی علم، هنجارهای ضروری جامعه را شکست، او را نهی از منکر کنیم. 3) اگر کسی کار ناپسندی انجام داد، اگرچه خودش نیز متصف به صفتی ناپسند می‌شود، هم‌‌چنان‌که امیرمؤمنان فرمودند: «بدتر از کار بد، فاعل آن کار بد، و بهتر از کار خوب، فاعل آن کار خوب است»، اما درباره‌ی یک شخصِ خطاکار، به اندازه‌ی خطایش باید قضاوت کرد. 4) برخی از افراد، صفات اصلیِ خوب، که شخصیت خوب را می‌سازد دارند، مانند صفت «حق‌طلبی» و «ایمان به حقیقت»، که سرچشمه‌ی همه‌ی خوبی‌ها دانسته شده‌اند؛ این دسته از افراد، اگرچه به اندازه‌ی کار ناپسندی که انجام داده‌اند، از حق‌طلبی و ایمان، فاصله گرفته‌اند اما گوهره‌ی خوبی‌ها را دارند، لذا نسبت به این افراد، در عین این‌که درباره‌ی کارشان قضاوتی منفی داریم درباره‌ی خودشان قضاوتی مثبت خواهیم داشت. 5) برخی از افراد، خوبی‌های زیادی در رفتارهایشان دیده می‌شود، اما گوهره‌ی خوبی‌ها؛ که ایمان به حقیقت و تسلیم در مقابل آن‌ باشد، را ندارند، چنین اشخاصی، اگر چه کارهایشان خوب است و نباید در قضاوت، انصاف را نادیده گرفت، اما گوهر خوبی را ندارند و ما قضاوتمان درباره‌ی آن‌ها به همین کیفیت است. 6) نیت‌ها را فقط خدا می‌داند از این‌رو نیت‌خوانیِ هیچ‌کس، معتبر نیست؛ چه افراد غیرمتدینی که کارهای متدینان را بر نفاق و ظاهرسازی حمل می‌کنند، و چه افراد متدینی که انسان‌های بدکردار را متهم به فقدان ایمان کرده و آن‌ها را فاقد گوهر سعادت می‌دانند؛ هر دو اشتباه است، در عین‌حال، مؤمنان و منافقان را از لحن گفتارشان و میل رفتارشان، می‌توان شناخت(وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ في‏ لَحْنِ‏ الْقَوْل‏؛ محمد،30) و به‌طور طبیعی به همان اندازه می‌توان آن‌ها را شناخت و در صورت لزوم، شناساند. 7) هم‌چنان‌که باید افرادِ جامعه، با کسی که جامعه را از نظر بهداشتی آلوده می‌کند، برخورد کنند، هم‌چنین، همگی باید با کسی که سلامت فرهنگی جامعه را به خطر می‌اندازند، برخورد کنند. 8) اگر منظور از جمله‌ی «درباره‌ی دیگران قضاوت نکنید» این باشد که؛ «به کسی که هنجارهای دینی جامعه را می‌شکند، نگویید که تو بر خلاف موازین صحیح دینی رفتار کرده‌ و کار بدی می‌کنی!»، اگر منظور این است، بدون شک سخن صحیحی نیست زیرا در این‌صورت، به هنجارشکنان امنیت، و به جامعه ناامنی داده‌ایم. https://eitaa.com/farbehi
یکی از معلمانم، معلم‌شدن را به من یاد داد امیرمؤمنان علی علیه‌السلام فرمودند: کمک‌کارترین چیز بر تزکیه‌ی عقل، تعلیم است. تعلیم‌دادن به دیگران، پیش و بیش از آن‌که برای دیگران مفید باشد، برای خود معلم مفید است و این آموزه‌ را برخی از اساتیدم، در اوائل طلبگی به من آموختند و همین امر موجب شد تا تدریس‌کردن را معامله‌ای طرفینی ببینم که اگر همراه با تعهد طرفینی بشود، یکی از پرسودترین تجارت‌ها را رقم می‌زند. سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم گرامی‌باد. https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از احمد فربهی
یک خاطره و یک نکته از شهید مطهری به نقل از استاد احمدی فقیه یزدی تابستان سال 71 با جمعی از طلبه‌های مدرسه‌ی حقانی به طزرجانِ یزد رفته بودیم منطقه‌ای خوش آب و هوا که تابستان خنکی دارد، جناب استاد احمدی فقیه یزدی نیز تابستان‌ها به آن‌جا می‌آمد و در ایام سال نیز به آن‌جا رفت و آمد داشت، روزی ایشان تشریف آوردند و جلسه‌ی موعظه‌ای برپا شد، آقای احمدی فقیه به مناسبتی یک خاطره و یک نکته از شهید مطهری نقل کردند که ذکرش در سالروز شهادت ایشان برای همه‌ی محصلان و پژوهش‌گران، غنیمت است، ایشان فرمودند: شهید مطهری توی خیابان که حرکت می‌کرد اگر مطلبی روی دیوار می‌دید یا کسی می‌گفت، سریع عینکش را در می‌آورد، پایه‌ی آن‌را با دندان می‌گرفت، خودکارش را در می‌آورد و مطلبی که پیدا کرده‌بود را یادداشت می‌کرد یعنی هرگز حاضر نبود چیزی از او فوت شود و نیز هیچ محدودیتی در منابع اصطیادش نداشت اگر‌چه در نقل آن‌ها اعتبار منبع را نیز لحاظ می‌کرد. آقای احمدی فقیه پس از این خاطره‌ گفتند: شهید مطهری مدتی قبل از شهادتشان فرمودند: من سی‌سال زمان نیاز دارم تا یادداشت‌هایم را تنظیم کنم!، این هم یک نکته. از آن روز که آقای احمدی فقیه آن خاطره را گفتند، در نوشتن مطالبم اهتمام بیشتری به خرج دادم هم‌چنین با خودم گفتم: چرا قبل از شهادتم به دیگران بگویم، من سی‌سال زمان نیاز دارم تا یادداشت‌هایم را تنظیم کنم! از همین حالا هر چه می‌نویسم تلاش می‌کنم آن‌ها را تنظیم کنم تا به هر اندازه که مطلب دارم به همان اندازه‌ مطالبم منظم باشد؛ از آن زمان تا کنون حدودا سی‌سال گذشته ولی افسوس... https://eitaa.com/farbehi
معلمی شغل انبیاست وقتی می‌گوییم: «معلمی شغل انبیاست»، یعنی تعلیم علومی که آن‌علوم، شاگردان را به سعادت می‌رساند؛ این معلمی شغل انبیاست، لذا در روایات، تعبیر به «معلمُ‌الخیر» آمده. هم‌چنین، وقتی می‌‌گوییم «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» منظور، علمی است که در راستای سعادت انسان باشد. معلم فیزیک و شیمی و امثال این‌ها همگی، در صورتی‌ شغل‌شان شغل انبیاست، که نشانه‌‌های الهی را به شاگردان نشان دهد و یا شاگردان را برای اعتلای ارزش‌های انسانی‌الهی تربیت کند. تناسب حکم و‌ موضوع، این معنا را به ما می‌فهماند، یکی از دوستان برایم طنزی فرستاده که آ‌ن‌را برای‌تان ارسال می‌کنم؛ «عاقد، از عروس‌ پرسید: عروس خانم! شاغل هستید!؟ عروس خانم: بَله! عاقد: به چه شغلی مشغولید؟ عروس خانم: معلم هستم!. عاقد: تبارک الله عروس خانوم! معلمی شغل انبیاست!؛ خُب عروس خانم! معلم چی هستین؟ عروس خانم: معلم رقص! حاج آقا ساکت شد و دقیقا نمیدونست که شغل کدوم یکی از انبیا بوده!؛ میگن هنوز هم به افق خیره شده!» وجه خنده در این طنز، عدم تناسب «معلم رقص»، با «شغل انبیا» است. https://eitaa.com/farbehi
تبدیل حکایت به روایت حکایتی که آقای محمود کریمی، اخیرا نقل کرد، فضایی از انتقاد و گاه انتقام را به‌دنبال داشت، چند نکته‌ عرض می‌کنم؛ 1) بدون شک اصلاح انسان‌های فاسد در دستگاه امام حسین علیه‌السلام، از جمله‌ واقعیاتی است که بسیار دیده، و یا شنیده‌ایم؛ زیرا حسین چراغ هدایت و سفینه‌ی نجات است. 2) نقل این حکایات، می‌تواند زمینه‌ای برای توجه‌ همه‌ی انسان‌ها، به ابی‌عبدالله باشد، اما با حفظ حدود و شرایط، و با پرهیز از نقل‌‌قول‌های غیرمعتبر، و پردازش‌های غیرواقعی، و نیز پرهیز از افزودن حاشیه‌های باطل. لذا همه‌ی سخنوران، مداحان و به‌طور کلی، طیف متدینِ جامعه، باید مراقب باشند سخنان باطل و خرافات، وارد باورها و هنجارهای جامعه‌ی نکنند، 3) اما این‌نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که برخی از روشنفکران، اصل نزول ملائکه بر پیامبر اسلام را نیز جزء خرافات می‌دانند از این‌رو همه‌را یک‌کاسه می‌کنند، پس مراقب باشیم فضاسازی‌ها مانع از گسترش باورهای صحیح نشود. 4) در حکایتی که آقای کریمی نقل کرد، انتقاد عده‌ای از منتقدان، بر عدم دقت و یا خود را به غفلت‌زدن مبتنی بود؛ لذا «حکایت» را به «روایت» تبدیل کرده سپس فضای قضاوت‌های‌ باطل را به راه انداختند؛ طبیعتا این افراد در ایجاد یک عادت ناصحیح در جامعه سهیم‌اند. 5) دیدن قضاوتِ مبتنی بر تحریف، در رسانه‌های غرب، امری طبیعی است اما از رسانه‌هایی که در جامعه‌ی دینی زندگی می‌کنند، دور از انتظار است؛ قضاوت تحریف‌گرایانه، از خصوصیات فرهنگ غیردینی است. 6) فضای رسانه‌ای در تمام دنیا و هم‌چنین در ایران، گرفتار آسیب‌های اخلاقی فراوانی است که خواص جامعه، به جای افتادن در بازی‌های سیاسی، باید در فکر اصلاح آن آسیب‌ها باشند، متأسفانه رفتارهای ناپسند رسانه‌ای، گاه از طیف انقلابی و مذهبی جامعه هم دیده می‌شود. کوتاه‌سخن این‌که؛ نقل خرافات، غلط است، همچنین، زمینه را برای بدخواهان فراهم کردن خطاست، اما قضاوت مبتنی بر تحریف واقعه نیز غلط، و بدتر از آن این‌که، کسی قضاوتِ بر اساس تحریف را، تبدیل به عادت اجتماعی کند. https://eitaa.com/farbehi
نقدهایی قابل پذیرش، به جامعه‌ی مداحان روشنفکران دینی، از جمله ناقدان جامعه‌ی مداحان‌اند، اما نقدهایی که بیان می‌کنند، متفاوت‌اند، گاه باعث ثمربخش شدن رسالت‌ آن‌ها، و گاه باعث از دست رفتن رسالت‌شان می‌شود؛ به بعضی از نقدهای قابل پذیرشِ آن‌‌ها اشاره می‌کنم؛ 1) برخی از روشنفکران، نسبت به «حسینِ گریه»، معترض‌اند، و معتقدند؛ باید در کنار حسین گریه، از «حسین حماسه» نیز سخن گفت، زیرا اگرچه حسین بن‌علی، علیهما‌السلام، قتیل‌العبرات بود، اما «خون خدا» در رگ‌های جامعه هم بود و زنده کرد جامعه‌ی مرده‌را. 2) برخی از روشنفکران، نسبت به دفن حسین‌بن‌علی در تاریخ، معترض‌اند و معتقدند؛ حسین‌بن‌علی، باید برای انسانِ امروز، و منجی اسلام در عصر حاضر نیز باشد، زیرا حسین، وجه‌الله است و «تا خدا خداست نوبت اوست!». 3) برخی از روشنفکران، نسبت به حسینیانی که در مقابل شکسته‌شدن سنت‌های پیامبر، سکوت می‌کند معترض‌اند، و معتقدند همه‌ی حسینیانِ امروز، باید علیه سنت‌شکنی‌ها، فریاد بکشند و همه‌ی کسانی که شکسته‌شدن سنت‌‌های نبوی را درون حاکمیت و جامعه‌ی دینی می‌بینند اما سکوت می‌کنند، به فریادکشیدن بکشانند، هم‌چنان‌که حسین‌بن‌علی در خطبه‌ی منا، علما را به فریادکشیدن علیه حاکمانِ سنت‌شکن دعوت کرد؛ مداحان اهل‌بیت، هم خودشان باید علیه سنت‌شکنان؛ مخصوصا در سطح حاکمیت، فریاد بکشند و هم خواص را به فریادکشیدن بکشانند. 4) برخی از روشنفکران، نسبت به این‌که مراسم عزاداری از تحت نظارت عالمان دینی بیرون بوده، و به تبع آن، تحریفات و انحرافات جدّی در آن راه یافته، معترضند، و معتقدند؛ مراسم عزاداری، هم‌چون مراسم رسمیِ عبادی، نظیر اقامه‌ی نماز و برگزاری حج، باید تحت نظارت عالمان دینی باشد تا همانند این مراسم عبادی، انحرافات و تحریفات آن به حداقل برسد. کوتاه‌سخن‌این‌‌که؛ برخی روشنفکران دینی معتقدند؛ «حسینِ حماسه» را باید در بستر «حسین گریه» زنده کرد و عالمان دینی را به نظارتی حسین‌گونه بر رفتار هیئت‌ها‌ و دولت‌ها واداشت تا قیامی در راستای احیای سنت پیامبر شکل بگیرد. این‌ها همگی سخنان صحیحی است که همه‌ی یاران حسین‌بن‌علی، باید بدانند و خود را با آن بسازند، در عین حال، برخی از روشنفکران، نقدهایی دارند که مداحان ‌را از اصل رسالت دینی‌شان، باز می‌دارد، طبیعتا آن‌ها را نمی‌توان پذیرفت. https://eitaa.com/farbehi
کرامات اهل بیت را، عالمانه‌ باید گفت برخی از روشنفکران، چون نهایت ادراکشان، «علوم تجربی» است، کرامات و معجزاتی که در منابع دینی آمده را انکار و یا تأویلی زمینی برای آن‌ ارائه می‌دهند، و مداحانی که درباره‌ی اهل بیت، چنین کراماتی نقل می‌کنند را «خرافه‌پرست» می‌نامند؛ ولو از راه‌های معتبری نقل کرده‌باشند، چون با اصل امور ماوراءطبیعی مشکل دارند. برخی دیگر از روشنفکران، چون گرایشات دین‌ستیزانه و یا دین‌گریزانه دارند، ذکر این کرامات را بر خلاف اهدافشان می‌دانند، از این‌رو مرتّب با تمسخر و توهین، تلاش می‌کنند تا هزینه‌ی ذکر این کرامات را بالابرده و آثار تربیتی آن را پایین بیاورند؛ یعنی کاری کنند تا کسی جرأت نکند چنین سخنانی بگوید و اگر گفت، آثار ایمانی و تربیتی مناسب را بر جامعه نگذارد. مداحانی که بر اساس نقل معتبر، مناقب و فضائل اهل بیت را بیان می‌کنند، نباید جامعه‌ی دینی را از ذکر این امور محروم کنند؛ البته باحفظ شرایط آن و زمینه‌سازی‌های لازم. نقد کسانی‌که می‌گویند؛ به طور‌کلی این طیف سخنان را نباید گفت، بر ‌خلاف آموزه‌های وحیانی و مغایر با اصول مسلم فلسفی است. https://eitaa.com/farbehi
شجاعت حسنی، گوهری کم‌یاب در همه‌ی عصرها شجاعت حسنی یعنی اسیر پیوندهای اجتماعی‌ات نشوی؛ ملامت ملامت‌کنندگان تو را نگیرد و نگاه توبیخ‌آمیز اطرافیان، تو را به عقب نراند. شجاعت حسنی یعنی زنجیرهای اجتماعی را بشکنی و فقط بر اساس حق، تصمیم بگیری، سپس بر آن‌تصمیم، استوار بمانی. «شجاعت حسنی»، یکی از کم‌یاب‌ترین گوهرها، در همه‌ی عصرها https://eitaa.com/farbehi
ذکر فضائل امیرمؤمنان، موجب خضوع و تبعیت علی با حق بود و حق با علی، علی با قرآن بود و قرآن با علی، هیچ آیه‌ای نازل نشد مگر این‌که علی می‌دانست درباره‌ی چه‌کسی و چه چیزی نازل شده‌، خدا به علی قوه‌‌ی ادراک بسیار فعال(قلب عقول) و زبانی گویا(لسان قائل) داده بود. علی امیر کلام، و شاخه‌های کلام از او سرازیر بود. و... بیان فضائل امیرمؤمنان، موجب می‌شود تا ما، در مقابل آن‌حضرت سر تسلیم فرود آوریم، و او را میزان، معیار و صراط مستقیم خود بدانیم؛ علی‌ابن ابیطالب بر اساس فضائلی که به تواتر به دست ما رسیده، مقام «مرجعیت» داشت و هر کس از این «باب» به سوی کمال حرکت کند، خدا هدایت و پاداشش را به عهده گرفته و هرکس در مقابل خلیفه‌ی الهی سر تسلیم فرود نیاورد، خدا او را بیرون می‌کند ولو شش‌هزار سال عبادت کرده‌باشد. ما در دنیای شیطان‌پرستی زندگی می‌کنیم؛ دنیایی که مرجعیت را از همه‌ گرفته و تنها به هواهای نفسانی و انسانِ بریده‌ی از آسمان داده‌اند، لذا گاه ذکر فضائل امیرمؤمنان بر منابر، برای آن‌ها ناگوار بوده، و گاه آن‌را مسخره می‌کنند، «فَحاقَ بِالَّذينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن‏» https://eitaa.com/farbehi
عبادت، شرط لازم برای تحصیل علمِ نافع آیةالله مصباح یزدی در یکی از سخنرانی‌هایش، بر واجبِ عینی‌بودن تحصیل علم، تأکید کرده‌بود، برخی از طلبه‌ها چنین برداشت کردند که اگر تحصیل علم، واجب عینی است، پس هنگام تعارض فعالیت علمی، با نماز جماعت، باید فعالیت علمی را مقدم کرد و به نماز جماعت نرفت! یک روز ایشان را در بین راه دیدم، جلو رفته و جریان را گفتم، ایشان گفتند: حضور در نماز جماعت و توجه به عبادات شرعی، شرط لازم برای تحصیل علم نافع و رسیدن به کمال است، از این‌رو، ما باید توجه به امور معنوی و عبادی را در راستای تحصیل علمِ نافع به شمار آوریم نه در تقابل و تعارض با آن، در نتیجه، به طور کلی، توجه به امور معنوی از قبیل دعا، نمازهای مستحبی و امثال این امور را باید از باب مقدمه‌ی واجب، واجب بدانیم و آن‌ها را به‌طور علی‌البدل و مدیریت شده، جزء امور لازم و مقدمات ضروری برای تحصیل علم‌مان به شمار آوریم؛ علمی که بتواند نجات‌بخش باشد. نکته‌‌ای که ایشان گفتند، مسأله‌ی اولویت تحصیل علم در شب قدر را برایم حلّ کرد، و آن این‌که؛ گاه ممکن است به خاطر برخی شرایط‌خاص، لازم باشد شب قدر را به بررسی مسائل علمی بپردازیم؛ مانند مرزبانی که باید مرزبان حفره‌های امنیتی باشد و البته به اندازه‌ی امکان، واجباتش را انجام دهد، اما در غیر شرایط‌خاص، باید در شب‌های قدر به فکر منشأ‌ اثر شدن علومی باشیم که تحصیل کرده‌ایم؛ دعایی بخوانیم و به حال زار خود گریه کنیم تا آن‌کسی که اراده‌اش بر همه‌ی اسباب، غالب است، دست‌گیری کند. https://eitaa.com/farbehi
اختلاف‌نظر ما با برخی روشنفکران در مصداق غلو از جمله انتقاداتی که برخی روشنفکران، نسبت به مداحان و منبری‌ها دارند، ذکر فضائل و مناقبی است که صاحب آن مناقب را در ذهن مخاطب، تبدیل به انسانی مقدّس می‌کند. بدون شک باید از غلو نسبت به اولیاء‌ الهی پرهیز کرد اما برخی از روشنفکران، دامنه‌ی غلو را آن‌قدر گسترده کرده‌اند که حتی عصمت و مقامات معنوی آن‌ها را هم انکار می‌کند. غلو، نسبت به اولیاء‌ الهی غلط است اما سخن در این است که چه چیزی درباره‌ی آن‌ها غلو است. https://eitaa.com/farbehi
مصداق حقیقی اصول‌گرائی امسال روز قدس، نیروهای انقلابی به خیابان‌ها نیامدند، زیرا کارشناسان بهداشتی گفتند، کار درستی نیست، در مساجد نیز از وقتی که برگزاری‌ جماعت‌ها مجاز شده، مردمِ مذهبی، به طور معمول، پروتکل‌های بهداشتی را مراعات می‌کنند، شب‌‌های قدر نیز مسائل بهداشتی را مراعات ‌کردند؛ معنای اصول‌گرائی همین است. اما گاه در بین نیروهای مذهبی و انقلابی، افرادی دیده می‌شود که اصول و ضوابط را مراعات نمی‌کنند؛ این کار بدون شک کار غلطی است، البته برخی از این افراد، گماشته‌ی جریان ضدانقلاب‌اند، تا این ذهنیت را القا کنند که جریان مذهبی و انقلابی، جریانی سرکش است و متأسفانه برخی از خواص جامعه‌ی دینی نیز، فریب این حرکت‌های رسانه‌ای را می‌خورند و گاه قلم بر می‌دارند و جریان مذهبی و انقلابی را تخریب می‌کنند بدون این‌که به نقد نفوذی‌های دشمن هم همت بگمارند. https://eitaa.com/farbehi
برخی از نقدهای غیرمقبول به مداحان برخی روشنفکران، نقدهایی را به مداحان وارد می‌دانند که خود آن نقدها جای مناقشه دارد؛ 1) گاه می‌گویند: کرامات و معجزات اولیاء الهی را نباید در منبرها و مداحی‌ها گفت، این‌ها خرافات است!؛ این نقد وارد نیست زیرا از نظر فلسفی، وقوع امور خارق‌العاده، امری ممکن، و صدور آن‌ها‌ به دست اولیاء‌ الهی امری کاملا عادی است(شیخ‌الرئیس، اشارات، نمط دهم)، و ذکر این کرامات برای بیان ارتباط‌ آن‌‌ها با ماوراء طبیعت و اثبات مرجعیت آسمانی آن‌ها، امریست لازم؛ ما باید مدام به این جهات توجه کنیم تا اتصالشان را به علم و قدرت الهی فراموش نکنیم. 2) گاه می‌گویند: به گونه‌ای سخن نگویید که گویا آن‌ها از نظر فضائل اخلاقی و رفتارهای ارزشی، تافته‌ای جدابافته‌اند! این سخن نیز صحیح نیست زیرا آن‌ها بنده‌هایی هستند که خدا آن‌ها را برای تحقق اراده‌ی خودش، ساخته‌ و خالص‌کرده، از این‌رو، می‌توانند الگوهایی بی‌عیب و نقص برای تمام ابعاد و لایه‌های زندگی و برای همه‌ی انسان‌ها باشند؛ لذا باید مدام این جهت را یادآوری کرد تا نقش الگوبودن آن‌ها زنده بماند در عین‌حال بشربودن آن‌ها را نیز باید متذکر شد تا امکان وقوع آن صفات و افعال ارزشی توسط بشر نیز مورد توجه قرار گیرد؛ آنها بشرهایی هستند مؤیَّد از سوی خدا. 3) گاه می‌گویند: مداحی‌ را به سیاست آلوده نکنید! این سخن اگر به‌این معناست که از آلودگی‌های سیاسی و جناح‌بازی‌های باطل باید پرهیز کرد، سخن صحیحی‌است اما اگر بدین معناست که از مداحی برای گسترش و تثبیت حاکمیت دینی و مبارزه با ظلم ظالمان در عصر حاضر، نباید استفاده کرد، سخن اشتباهی است زیرا همه‌ی امامان معصوم به‌خاطر حاکمیت دین و مبارزه با ظالمان به شهادت رسیده‌اند؛ در حقیقت شهادتِ همه‌ی آن‌ها به‌گونه‌ای سیاسی بوده‌ و معنا ندارد کسی بگوید: مراسمات آن‌ها را سیاسی نکنید!، اساسا هرکس بخواهد حق آن مراسمات را ادا کند، به‌طور طبیعی سیاسی می‌شود. 4) گاه می‌گویند: اصلا دستگاه مداحی را جمع کنید، و به‌جای آن، جلسات تحلیلی بگذارید! این سخن نیز صحیح نیست، مداحی و مرثیه‌خوانی، اهداف و محتوای دین را تبدیل به آرمان و مؤلفه‌های شخصیتیِ مخاطب، و آن‌را در سرآپرده‌ی ذهن و قلبِ مخاطب، نهادینه می‌کند از این‌رو اگر ذکر مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام با آداب و شرایطش انجام شود، می‌تواند موتور محرکه‌ی مخاطب، برای انقلاب‌های درونی و بیرونی باشد؛ تحلیل بدون ذکر مصائب، در سطح ذهن می‌ماند و به قلب و رفتارها نمی‌رسد. 5) گاه می‌گویند: ثواب‌ها و فضائلی که درباره‌ی اشک‌ریختن بر ائمه‌ی اطهار در کتب روائی آمده را نباید در منابر و مداحی‌ها گفت، این‌ها همه، جعلیات است! این نقد نیز ناصحیح است زیرا اجمالا اصل ثواب‌ها و فضائل مذکور، جزء متواترات و یقینیات است که صدور مضمون آن‌ها از منابع وحی، قطعی‌تر از حرکت زمین به دور خورشید است، هم‌چنین فلسفه‌ی این اشک‌ها، و نقش تربیتی و اجتماعی آن‌ها نیز در جای خود بیان شده‌است؛ گریه‌ی بر حسین‌بن‌علی، ارزش و تأثیراتی دارد که بخشش همه‌ی گناهانِ شخص، بخش کوچکی از آن‌است؛ البته واقعی‌بودن، و حفظ شرایط آن نیز، شرط تحقق آن ارزش‌ و تأثیرات است. 6) گاه می‌گویند: این فریادها، ضجه‌ها و بر سر و سینه‌زدن‌ها به چه درد می‌خورد؟! ولی حقیقت این است که این‌ها همگی بیان درد است همانند مادرِ فرزندمرده‌‌ای که رفتارهایش، بیان دردهای درونی اوست؛ آن‌که برای ابی‌عبدالله بر سر و سینه می‌زند، آتشی در درون دارد که نمود طبیعی‌اش همین است، و آن‌که بر یاس کبود ضجه می‌زند، زخمی به سینه‌ دارد، که ضجه‌اش اقتضای طبیعی آن زخم است؛ در عین‌حال ابراز این دردهای درونی، در صورتی که برای امور ارزشی باشد، عاملی‌است برای انتقال آن دردها به جامعه، و سپس رساندن جامعه به بلوغ علمی و معرفتی؛ البته از رفتارهای غیرواقعی باید پرهیز کرد. این‌ها بخشی از نقدهای روشنفکرانه است که با فلسفه‌ی وجودی این مراسمات، سازگاری ندارد؛ مراسم عزاداری را با همان ساختار و نمادهایی که هر قومِ مصیبت‌زده‌ای، مصیبت خود را در آن آشکار می‌کند، باید حفظ کرد در آن‌صورت گناهان بخشیده و فرهنگ اسلام احیاء و ظالم نابود می‌شود. https://eitaa.com/farbehi
اثبات ولایت فقیه، از مسیر اثبات ولایت قوانین الهی این‌که فقیهِ جامع‌الشرایط، بر جامعه ولایت دارد یا ندارد، موضوعی است که عالمان دینی پاسخ‌های گوناگونی به آن داده‌اند اما همه‌ی آن‌ها در یک مسأله اتفاق‌نظر دارند و آن‌اینکه؛ «قوانین الهی بر همه‌ی قوانین، ولایت دارد». مرحوم امام، اثبات ولایت فقیه را دقیقا از همین مسیر پیش گرفت و در نتیجه، آن را یکی از بدیهیات اسلام به شمار آورد؛ زیرا بر پایه‌ی باور‌های قرآنی؛ «هر کس براساس ماانزل‌الله حکم نکند کافر، فاسق و ظالم است»(مائده/44،45،47) و از سوی دیگر؛ «کسی می‌تواند بر اساس ماانزل‌الله حکم کند که نسبت به آن عالم و قادر باشد» در نتیجه در رأس جامعه‌ای که به قرآن و به اسلام اعتقاد دارند باید شخصی عالم‌ به قوانین اجتماعی اسلام و قادر به اجرای آن؛ به هر اندازه که ممکن باشد، قرار گیرد، تا قوانین جامعه، در چارچوب قوانین اسلام قرار گیرد؛ ما به چنین شخصی «فقیه جامع‌الشرایط» گوییم. روشن است که قرار گرفتن فقیه جامع‌الشرایط در رأس امور، کافی نیست و الا حکومت امیرمؤمنان، حکومتی بی‌عیب و نقص می‌شد، برای این‌که حاکمیتی دینی بشود، عوامل دیگری نیز دخالت دارد که از مهم‌ترین آن‌ها، «کارگزاران سالم» است. ولایت فقیه به معنای «ولایت قوانین اسلام با نظارت فقیه جامع‌الشرایط»، یکی از بدیهیات اسلام، پس از باور به «ضرورت اجرای احکام و دستورات اسلام» است. https://eitaa.com/farbehi
حکومت مبتنی بر قوانین الهی، تنها حکومت مورد قبول اسلام برخی از افراد نسبت به نظریه‌ی ولایت فقیه که مرحوم امام بیان کرده‌‌اند سوء‌برداشت دارند و تصور می‌کنند نظریه‌ی ولایت فقیه یعنی ولایت «خواست فقیه»، در صورتی‌‌که اسلام اساسا «ولایت خواست و میل» را ولایتی باطل می‌داند چه خواستِ فقیه، چه خواستِ اکثریت مردم و چه خواستِ پادشاه؛ اسلام فقط حاکمیت قوانین صحیح در چارچوب قوانین و تأیید الهی را قبول دارد. «اسلام نه حکومتِ مبتنی بر استبداد فردی را قبول دارد و نه حکومتِ مشروطه یا جمهوریتِ مبتنی بر قوانین بشری را، تنها حکومتی که اسلام قبول دارد، حکومت مبتنی بر قوانین الهی است و هیچ‌کس حق ندارد بر اساس رأی خود حکم‌رانی کند.»(خمینی، کتاب البیع،ج2/619) «حکومت اسلام حکومت قانون است، در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به قانون است، حاکمیت منحصر به خداست، و قانون، فرمان و حکم خداست، قانون اسلام یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی، حکومت تام دارد، همه‌ی افراد، از رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند»(حکومت اسلامی ص62 و نیز صحیفة نور ج7/201) https://eitaa.com/farbehi
ولایت فقیه، لازمه‌ی قبول احکام اسلام مرحوم امام، ولایت فقیه را لازمه‌ی قبول احکام اسلام می‌دانست؛ ایشان در این زمینه می‌گوید: «هر كسي نگاهي اجمالي به گزاره‌هاي وحيانيِ اسلام بياندازد، دريافت خواهد نمود كه اسلام ديني صرفا عبادي نيست بلكه هم‌چنانكه مشتمل بر احكام عبادي است مشتمل بر قوانين جزايي، مالي، بين‌المللي و ساير ابعاد اجتماعي نيز هست به گونه‌اي كه همه‌ی شؤون اجتماعي را در بر گرفته» (كتاب البیع ج2 ص617) «مانمی‌گوییم حکومت باید با فقیه باشد بلکه می‌گوییم حکومت باید با قانون خدائی که صلاح کشور و مردم است اداره شود و این، بی نظارت روحانی صورت نمی‌گیرد چنان‌‌چه دولت مشروطه نیز این امر را تصویب و تصدیق کرده است»(کشف‌الاسرار ص22 ) «شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی‌فهمند اسلام چه است، نمی‌فهمند فقیه چه است، نمی‌فهمند که ولایت فقیه یعنی چه؛ آن‌ها خیال می‌کنند که یک فاجعه به جامعه است؛ آن‌ها اسلام را فاجعه می‌دانند نه ولایت فقیه، آن‌ها اسلام را فاجعه می‌دانند؛ ولایت فقیه فاجعه نیست ولایت فقیه تبع اسلام است» (صحیفة نور، ج1ص251) مرحوم امام از ابتدای طرح این‌نظریه تا انتهای عمر شریفشان، معتقد به ولایت قوانین اسلام بود و معتقد بود که حاکمیت قوانین اسلام، بدون فقیهِ جامع‌الشرایط، امکان‌پذیر نیست. https://eitaa.com/farbehi
نظریه‌‌ی نصب، نظریه‌ی فقهای شیعه آقای منتظری در کتاب نظام‌الحکم فی‌الاسلام می‌گوید: فقهای شیعه معتقدند، فقیه ولایتش از جانب ائمه‌علیهم‌السلام آمده و او از سوی آن‌ها نصب شده‌، و انتخاب مردم در نصب فقیه هیچ‌ نقشی ندارد. آقای منتظری خودش این نظریه را قبول ندارد اما صادقانه می‌گوید این نظریه، همان نظریه‌ای است که از سخنان اصحاب امامیِ ما به دست می‌آید؛ سخن آقای منتظری نشان می‌دهد نظریه‌ی نصب، نظریه‌ی فقهای شیعه است، نه نظریه‌ی فلان عالمِ سیاسی؛ فقهای شیعه معتقدند، فقیه به هر اندازه که ولایت دارد، ولایتش از جانب خدا آمده و از سوی خدا، به‌واسطه‌ی امامان معصوم، حق اجرای قوانین الهی نسبت به دیگران را دارد نه این‌که چون مردم او را انتخاب کرده‌اند پس او حق دارد قوانین دینی را اجرا کند، البته اگر مردم ولایتش را نپذیرند، این جایگاه به فعلیت نمی‌رسد. پی‌نوشت؛ «أنّ الفقهاء في عصر الغيبة أيضاً نصبوا من قبل الأئمّة عليهم السلام لذلك.و ليس لانتخاب الناس أثر في هذا المجال أصلًا، فالحكومة الإسلامية تيوقراطية محضة، و هذا القول هو الظاهر من أصحابنا الإمامية»(نظام الحکم فی الاسلام ص138) https://eitaa.com/farbehi
معنای ولایت مطلقه‌ی فقیه ولایت مطلقه، هرگز بدین معنا نیست که ولی‌ّفقیه حق دارد هر کاری که دلش می‌‌خواهد انجام دهد؛ بلکه بدین معناست که ولیّ‌فقیه حق‌دارد و موظف است هر چه پیامبرِ خدا، درباره‌ی حکمرانی گفت و یا به عنوان یک حکم دینی انجام داد را ملاک حکمرانی‌اش قرار دهد مگر این‌که دلیل خاصی داشته‌باشیم که بگوید؛ پیامبر، این‌گونه حکمرانی کرد اما شخص دیگری حق‌ندارد این‌گونه رفتار کند. پی‌نوشت؛ «أنّ ما ثبت للنبيّ (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) و الإمام (عليه السّلام)- من جهة ولايته و سلطنته ثابت للفقيه، و أمّا إذا ثبتت لهم (عليهم السّلام) ولاية من غير هذه الناحية فلا؛ فلو قلنا: بأنّ المعصوم (عليه السّلام) له الولاية علىٰ طلاق زوجة الرجل، أو بيع ماله، أو أخذه منه و لو لم تقتضه المصلحة العامّة، لم يثبت ذلك للفقيه،و لا دلالة للأدلّة المتقدّمة علىٰ ثبوتها له حتّى يكون الخروج القطعيّ من قبيل التخصيص.»(خمینی،البيع، ج‌2، ص: 655‌) https://eitaa.com/farbehi
در دل جنگ نه هر خار و خسی می‌ماند جگر حمزه اگر داشت کسی، می‌ماند