استاد علوی تهرانی
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ #اعلام_برنامه جـلســه هـفـتـــگی ســــهشـنبـــهها ســـهشـنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ بعد از ن
🔊 #فایل_صوتی
✅ جلسه هفتگی سهشنبهها | ۱۴۰۴
🗓 سهشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴
🔸مسجد حضرت امیر علیهالسلام
🔹زیارت آل یس : حاج محمد ناطقی
🔹مداحی : کربلایی محمد شکری
🔹سخنرانی : استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
📖 موضوع : #با_امام_ع_در_کربلا | جلسه آخر
@Fares_ir
👇👇👇
@Fares_ir4_5846040184570780701.mp3
زمان:
حجم:
20.51M
🔊 #فایل_صوتی
📚 #سخنرانی
📖 موضوع : #با_امام_ع_در_کربلا | جلسه آخر
✅ جلسه هفتگی سهشنبهها | ۱۴۰۴
🗓 سهشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴
🎤 استاد علـوى تهـرانى
📌 مسجد حضرت امیر علیهالسلام
@Fares_ir
📣 #اطلاعرسانی
مبحث #با_امام_ع_در_کربلا ، موضوعی اعتقادی - تاریخی است که توسط استاد علوی تهرانی در جلسات دهه اول ماه محرم ۱۴۰۴ در مسجد حضرت امیر علیهالسلام ایراد گردیده است که به بررسی حرکت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در کربلا میپردازد.
این بحث، در امتداد مبحث دهه اول محرم سال ۱۴۰۳ با موضوع #با_امام_ع_از_مدینه_تا_کربلا است.
متن جلسات محرم ۱۴۰۳
تاکنون ۳ جلسه از این مباحث توسط واحد پژوهش پیادهسازی شده و در دو قالب: چکیده و متن سخنرانی، در کانال ارائه شده است.
انشاءالله در ایام ماه ربیعالاول، متن کامل جلسات باقیمانده در دو نسخه: پست کانال و فایل pdf ، تقدیم همراهان محترم خواهد شد.
⚡️جهت دسترسی سریع به متن جلسات اول تا سوم در دهه محرم ۱۴۰۴ در کانال، روی عبارات زیر کلیک کنید:
🔹جلسه اول
🔹جلسه دوم
🔹جلسه سوم
⚡️جهت دسترسی سریع به آرشیو صوتی این بحث در سایت، اینجا کلیک کنید.
🆔 @Fares_ir
استاد علوی تهرانی
🔊 #فایل_صوتی 📚 #سخنرانی ✅ شبهای دهه اول محرم | ۱۴۰۴ 🏴 مجلس شب چهارم | #محرم_۱۴۰۴ 🗓 یکشنبه ۸ تیر ما
.
حرکت سیدالشهداء حرکتی آمیخته از تدبیر امام و تقدیر خداوند است
اینکه امام به حر فرمودند که بگذار یا به نینوا برویم یا غاضریه.
حر نپذیرفت.
یک ملاحظهای در ذهن حر وجود داشت که باعث شد پیشنهاد امام را نپذیرد و آن این بود که بهانه دست عبیدالله ندهد و جنگ را به تأخیر بیندازد تا شاید یک اتفاق دیگری بیفتد.
حرکت سیدالشهداء تحلیل تاریخی ندارد بلکه حرکتی آمیخته از تدبیر امام با تقدیر خداوند است.
یعنی امام گاهی به عنوان یک انسان تدبیر میکردند و گاهی هم به عنوان یک عبد تسلیم مقدرات إلهی بودند.
مسئلۀ آب یکی از مهمترین مسائل در واقعۀ کربلا
کربلا از نظر موقعیت مکانی منطقهای بسیار سخت برای وقوع جنگ بود. یک بیابان یکدست که اهل بیت ممکن بود غالبا در تیررس دشمن قرار بگیرند.
یکی از مهمترین مسائل جنگ در کربلا مسئلۀ آب بود.
بنیامیه میدانستند که اگر دسترسی امام و همراهان ایشان به آب ممکن نباشد دست برتر در جنگ برای آنها خواهد بود. لذا از قبل طراحی آنها این بود که امام را به یک منطقۀ بیابانی و کمآب سوق بدهند.
امام هم نمیخواستند کار به اینجا بکشد اما دشمن بسیار سرسخت بود. به هر صورت امام به همراه کاروان خود در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شدند.
دهۀ اول محرم دهۀ حزن و اندوه
در اینکه روز دوم محرم سال ۶۱ هجری چه روزی از روزهای هفته بوده است اختلاف نظر وجود دارد. اما این مسئله هیچ اهمیتی ندارد و آنچه که اهمیت دارد همین دهه محرم است.
چون دهۀ اول محرم دهۀ حزن است و سیرۀ اهل بیت هم همین بوده است.
امام رضا در شرح حال پدر خود در هنگام حلول ماه محرم فرمودهاند:
پدرم وقتىکه محرم فرا میرسيد خندان ديده نمیشد و تا روز دهم همواره اندوهگين و غمناک بود و وقتی روز دهم فرا میرسيد میفرمود: اين همان روزىست كه حسين در آن به شهادت رسيد.
از سفارشات ائمه اینطور برمیآید که برگزاری مجالس عزاداری و گریه کردن از مؤثرترین ابزارهایی بوده که ایشان میتوانستند با توطئههای بنیامیه برای محو آثار مادی و معنوی قیام کربلا مقابله کنند.
امام صادق فرمودند: وقتی هلال ماه محرم میرسد ملائکه پیراهن پاره پاره و غرق به خون حسین را در آسمان میآویزند. پس ما و شیعیان ما آن را با چشم دل میبینیم و اشکهایمان جاری میشود.
پس اینکه ما در دهۀ اول محرم به صورت دهگی مجلس عزا برپا میکنیم به جهت تأسی به معصومین است.
روز سوم محرم، دو نامه مهم دارد:
یک: نامهای که عبیدالله برای امام فرستاده بود.
دو: نامهای که امام به محمدحنفیه نوشتند.
نحوۀ پاسخ امام به نامۀ عبیدالله
عبيد الله به امام نوشت:
اى حسين! خبر فرود آمدنت به كربلا به من رسيده و يزيد به من نوشته كه بستر نگسترانم و یک شکم سیر نان نخورم تا آنكه تو را به خدا ملحق كنم يا به حكم يزيد گردن نهى.
هنگامىکه نامه رسيد امام آن را خواندند و به سمتی پرتاب كردند و به پیک عبیدالله فرمودند:
من به او پاسخى نمیدهم. چرا كه عذاب إلهى بر او حتمى شده.
پيک اين مطلب را به عبیدالله رساند و او نیز به شدت خشمگين شد.
بنیامیه بهدنبال حذف امامت از دین بودند و امام بهواسطۀ شهادت خودشان از حذف امامت که اصل و ریشۀ دین است جلوگیری کردند. اینکه عبیدالله گفت یزید نامهای برای من فرستاده و به من دستور داده که یا تو را بکشم و یا اینکه تسلیم فرمان من و یزید بشوی یعنی از میان مرگ و اسارت یکی را باید انتخاب کنی!
امام کتبا جواب عبیدالله را ندادند اما بهواسطۀ خون خود به او پاسخ دادند که من باقی هستم.
گويى كه دنيا هیچگاه نبوده و آخرت همواره وجود داشته است
امام در نامهای به محمدحنفیه نوشتند:
از حسين بن على، به محمد بن على و ديگر افراد بنىهاشم!
گويى كه دنيا هیچگاه نبوده و گويى كه آخرت همواره وجود داشته است.
این نامه نشاندهندۀ نگاه عمیق امام به زوال دنیا و ابدیت آخرت و همچنین اهمیت حرکت ایشان به سوی شهادت است. امام در این نامه استراتژی خودشان از رفتن به کربلا را در یک عبارت کوتاه بیان کردهاند.
اگر کسی بخواهد در مسیر امام عصر باقی بماند باید دنیا را نادیده بگیرد
امام این نکته را گوشزد کردهاند که اگر کسی بخواهد در مسیر ما اهل بیت باشد باید بینش و اندیشهاش این باشد که دنیا گویی که اصلا نبوده و این آخرت است که از ابتدا وجود داشته است.
امام با رفتن خود به کربلا نخواستند یک حادثۀ تاریخی را رقم بزنند بلکه خواستند یک واقعیت را ترسیم کنند:
خط امام حسین تا روز ظهور امام عصر ادامه دارد.
پس تنها موردی را که میتوان با وقایع عاشورا تطبیق داد همین وقایع ظهور امام زمان است و إلا در هیچ موردی این تطبیق معنا پیدا نمیکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۴ - بخش اول
شب ۴ محرم | یکشنبـه ۸ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
استاد علوی تهرانی
. حرکت سیدالشهداء حرکتی آمیخته از تدبیر امام و تقدیر خداوند است اینکه امام به حر فرمودند که بگذار ی
.
این عبارت "کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا" غلط است.
ما باید بدانیم که حسین، یکییکدانۀ خداوند است (و الوتر الموتور) و این جریان تا عصر ظهور ادامه پیدا میکند.
لذا اگر کسی بخواهد در مسیر امام زمان باقی بماند باید امر دنیا را واگذارد و به امر آخرت مشغول شود. این حسینیشدن در ادامه انسان را مهدوی میکند و در ردیف یاران امام زمان قرار میدهد.
از هنگام استقرار امام در کربلا نقش حر به عنوان مأمور مراقبت از امام پایان یافت و بعد از آن دیگر نقش مؤثری در وقایعی که بنیامیه پیش آوردند نداشت. چون در روز سوم عمر بن سعد به عنوان مأمور عبیدالله وارد کربلا شد.
داستان جناب حر مایۀ امیدواری گناهکاران از اهل ایمان است
من معتقدم که اگر جناب حر نبود هیچکدام از گناهکاران از اهل ایمان، نمیتوانستند امید به دستگیری امام حسین داشته باشند. ما با تمام لغزشهایمان باز بهدنبال امام حسین میآییم به این دلیل که جناب حر را دیدهایم.
جناب حر راه را بر امام بست ولی با این وجود، توبه کرد و توبهاش هم پذیرفته شد. لذا به محض اینکه کسی بخواهد از این آستان مقدس ناامید بشود جناب حر را به ذهنش میآورند تا به او یادآور بشوند: گناه تو که از گناه حر بالاتر نیست!
ورود عمر سعد به کربلا
در روز سوم محرم گروهی به فرماندهی عمر سعد وارد کربلا شدند.
عمر بن سعد پسر سعد ابیوقاص فاتح ایران در زمان خلیفۀ دوم است. پس عمر سعد از یک خانوادۀ شجاع و جنگآور است.
تصور نکنید که یکسری افراد سادهلوح در برابر امام حسین قرار گرفتند و امام قادر نبودند که آنها را مدیریت کنند.
دشمنان اهل بیت افراد تیزهوشی بودند و بهواسطۀ همین بود که عبیدالله مزد عمر سعد را حکم ولایت ری قرار داد!
علت صدور حکم ولایت ری برای عمر سعد
ری منطقهای بود که از نظر جغرافیایی و ثروت برای بنیامیه بسیار ارزشمند بود. گروهی به نام دیلمیان آنجا را تصرف کرده بودند. دیلمیان مردانی شجاع دلاور و جنگآور بودند و مهمترین ویژگیشان هم این بود که بسیار افراد سرسختی بودند.
عمر سعد پیش از آمدن امام به عراق از سوی عبیدالله حکم ولایت منطقۀ ری را دریافت کرده بود و مأمور جنگ با دیلمیان شده بود. او که با لشکری چهار هزار نفری در منطقۀ حمام أعین اردو زده بود با ورود امام به عراق به کوفه فرا خوانده شد.
عبیدالله به او گفت: به سوی حسین حرکت کن و هرگاه از کار وی فارغ گشتی برای مأموریت خود رهسپار شو!
عمر سعد گفت: اگر ممکن است مرا از این کار معاف بدار!
عبیدالله گفت: به شرط آنکه فرمان ولایت ری را به ما بازگردانی!
عمر سعد وقتی اصرار او را دید گفت: پس میروم.
مقصود از ملک ری در زمان سیدالشهداء
وقتی راجع به منطقۀ ری در آن زمان صحبت میشود مقصود منطقهای است که هفت قرن قبل از میلاد مسیح ساخته شده است.
این منطقه زادگاه زرتشت، پایتخت تابستانی اشکانیان و پایتخت دائمی آلبویه و سلجوقیان بوده است. در کتیبههای داریوش از این منطقه تحت عنوان راگا نام برده شده است. ری در دوران پس از اسلام که سپاه ایران در جنگ نهاوند از مسلمانان شکست خورد و حکومت مرکزی از بین رفت کشور ایران و ممالک تابعۀ آن نیز به تدریج تکهتکه گردیدند و تکلیف هر شهر از جمله ری به دست مرزبانان آن افتاد.
در نتیجه آنچه که در زمان امویان به عنوان ملک ری شهرت داشته با آنچه که امروز به عنوان شهرری نامیده میشود کاملا متفاوت است.
مسافت میان منطقۀ ری در زمان قدیم و پارهای از شهرهای بزرگ
فاصلۀ میان منطقۀ ری در زمان قدیم و پارهای از شهرهای بزرگ بنا بر سنت پیشینیان و محاسبۀ ایشان بدین قرار بود:
از ری تا مکه ۳۵۶ فرسنگ
از ری تا بلخ ۳۵۰ فرسنگ
از ری تا مرو ۲۵۰ فرسنگ
از ری تا نیشابور ۱۳۹ فرسنگ
از ری تا بغداد ۱۶۵ فرسنگ
از ری تا اصفهان ۶۲ فرسنگ
به چنین منطقهای ملک ری میگفتند.
شهر اصلی این منطقۀ وسیع دارای دو رودخانه بود. منطقهای پر آب که سابقهای طولانی در برخورداری از منابع آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی داشت. این منطقه در مسیر جادۀ ابریشم قرار داشت و نقش کلیدی در تبادل کالا بین مناطقی مانند: چین و بخش غربی جاده (از جمله انطاکیه) ایفا میکرد.
آنچه عمر سعد را به قتل امام ترغیب کرد
پس وقتی راجع به ملک ری در زمان واقعۀ عاشورا یعنی در سال ۶۱ هجری صحبت میشود مقصود یک چنین منطقهایست نه شهر ری کنونی.
پس آن امری که عمر سعد را تحریک به قتل امام کرد منطقۀ ری در آن زمان بوده است نه محدودۀ ری در زمان ما.
لذا عمر هرگز نتوانست از حکومت بر چنین منطقهای بگذرد و تصمیم درستی بگیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۴ - بخش دوم
شب ۴ محرم | یکشنبـه ۸ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
جلسه_۴_با_امام_در_کربلا_استاد_علوی_تهرانی_.pdf
حجم:
677.1K
متن سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۴
شب ۴ محرم | یکشنبـه ۸ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
استاد علوی تهرانی
🔊 #فایل_صوتی 📚 #سخنرانی ✅ شبهای دهه اول محرم | ۱۴۰۴ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۴ 🗓 دوشنبه ۹ تیر ماه
.
هدف از بیان تاریخ سیدالشهداء عدم تکرار آن در دوران ظهور است
هدف از بیان تاریخ سیدالشهداء این است که همین تاریخ در دوران ظهور امام زمان برای کسانی که اللهم عجل لولیک الفرج میگویند تکرار خواهد شد. چون دعا برای فرجحکم دعوتنامه برای امام عصر را دارد. لذا نباید آن رفتارهایی که با سیدالشهداء شد با امام عصر بشود.
امام زمان بعد از ظهور اولین کاری که میکنند، به مدینه میروند و آن دو نفر را از قبر خارج میکنند. آن دو ملعون ازل و ابد مسیر تاریخ را تغییر دادند و هر آنچه ظلم در این عالم اتفاق میافتد نشأتگرفته از رفتار آن دو نفر پس از شهادت پیامبر است. شیعه باید به این مسئلۀ مهم توجه داشته باشد. پس من یک بحث تاریخی صرف ندارم.
تمام حرف این است: کوفیان نماز میخواندند روزه میگرفتند اما عبید الدنیا بودند و این باعث شد که امام را رها کنند و در مقابل ایشان بایستند.
علت انتخاب عمر سعد به عنوان فرماندۀ سپاه امویان
انتخاب عمر سعد به عنوان فرماندۀ سپاه یک مسئلهٔ جهتدار بود. چون عمر سعد اهل قبیلۀ قریش و یکی از شخصیتهای معروف همین قبیله بود. پدر عمر (سعد بن ابیوقاص) از طایفۀ بنیزهرۀ قبیلۀ قریش و از پیشگامان در پذیرش اسلام در مکه بود. اما در دوران کودتای سقیفه وضع او تغییر پیدا کرد و در برابر امیرالمؤمنین قرار گرفت. با این وجود وقتی معاویه از او خواست که امیرالمؤمنین را سبّ کند، از این کار خودداری کرد.
پس سعد با اینکه به فضائل امیرالمؤمنین واقف بود اما هرگز با ایشان بیعت نکرد. آسیبشناسی این مسائل بسیار اهمیت دارد. چون ممکن است چنین مسئلهای برای ما هم اتفاق بیفتد.
سعد ابیوقاص در دوران خلفاء کودتای سقیفه، از فاتحان قادسیه مدائن جلولا بود. عمر سعد با چنین عقبهای، خودش هم شخصیتی جنگآور و شجاع بوده است.
بنیامیه، عمر سعد را در رأس یک لشکر چهارهزار نفری برای جنگ با دیلمیان اعزام کرده بود. اما چون از نظر بنیامیه، غائلهای سیدالشهداء، از تقابل با دیلمیان و شکست دادن آنها بسیار بااهمیتتر بود، لذا بعد از ورود امام به کربلا در روز دوم محرم، إبن زیاد، عمر سعد را احضار کرد. إبن زیاد گفت: به کربلا و بسوی حسین حرکت کن و هرگاه از کار وی فارغ گشتیم، برای مأموریت خود (ولایت ری) رهسپار شو!
عمر گفت: مرا از این کار معاف بدار!
عبیدالله گفت: قبول است به شرط آنکه فرمان ولایت ری را به ما بازگردانی.
إبن زیاد با این کلام، عمر را دچار تشویشخاطر کرد. برای اینکه علت دلبستگی شدید عمر به ولایت ری و حکومت بر آن را متوجه بشوید، در جلسۀ قبل به ویژگیهای ولایت ری در آن زمان اشاره کردم.
عمر سعد بعد از شنیدن پاسخ عبیدالله از او زمان خواست تا از خیرخواهان خود مشورت بگیرد. چون نمیتوانست از ولایت ری بگذرد.
هر کدام از ما باید در زندگی خود دقیق بشود و ببیند کدام بخش از دنیا او را آنچنان مشغول و مجذوب به خود میکند که نمیتواند به یاری امام زمان اشتغال داشته باشد!
بسیاری از خیرخواهان، عمر سعد او را از تقابل با امام نهی کردند
از جملۀ کسانیکه به عمر سعد مشورت داد خواهرزادهاش حمزة بن مغیرة بن شعبة بود که به او گفت: تو را به خدا قسم به مقابلۀ با حسین نرو! که در آن نافرمانی پروردگار و قطع رحم است. به خدا سوگند اگر مال و ثروتی که داری را از دست بدهی و پادشاهی تمام دنیا را داشته باشی و آنها را واگذاری و از دنیا بروی، بهتر از آن است که خدا را در حالی ملاقات کنی که خون حسین پسر فاطمه بر گردن تو باشد.
بسیاری از خیرخواهان عمر او را از تقابل با امام نهی کردند اما او در نهایت به خواستۀ إبن زیاد تن داد. چون حکم ولایت ری برای او بسیار اهمیت داشت. به این دلیل که عبید الدنیا بود.
پیشگویی امیرالمؤمنین دربارۀ عمر سعد
روزی امیرالمؤمنین با عمر سعد در حالیکه جوان بود مواجه شدند و فرمودند: وای بر تو ای پسر سعد! چه خواهی کرد آنگاه که یکروز بین انتخاب بهشت و جهنم مخیر شوی و تو جهنم را اختیار کنی؟
یعنی بدون شک این کار خواهد شد!
اقدامات عمر سعد پس از ورود به کربلا
عمر سعد در روز سوم محرم سال ۶۱ هجری با چهار هزار نفر وارد کربلا شد که با سپاه هزار نفرۀ جناب حر، تعداد لشکریان بنیامیه مجموعا به ۵ هزار نفر میرسید. فرستادن ۵ هزار نفر انسان مسلح برای پیکار با امام به این دلیل بود که بنیامیه هدف خاصی را دنبال میکردند. جریان کربلا، بهخاطر دعوا بر سر ازدواج با یک زن نبود! که برخی آن را بدون سند و مدرکی مطرح کردهاند. هر حرفی را به راحتی نباید پذیرفت! پس عقلانیت کجای کار است؟
چرا تا این حد دربارۀ سیدالشهداء و واقعۀ عاشورا بیانصافی وجود دارد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۵ - بخش اول
شب ۵ محرم | دوشنبـه ۹ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
استاد علوی تهرانی
. هدف از بیان تاریخ سیدالشهداء عدم تکرار آن در دوران ظهور است هدف از بیان تاریخ سیدالشهداء این است ک
.
حالا مدیریت نظامی عمر سعد را ببینید که چگونه بوده است!
اولین کار عمر سعد بعد از استقرار در کربلا، ارزیابی میدانی آن منطقه بود. چون عمر یک فرمانده نظامی بهتماممعنا بود که به وظائف خودش به خوبی مسلط و آگاه بود. عمر میخواست خودش مستقیما از تمام اخبار خبردار شود.
فرستادن کثیر بن عبدالله به سوی خیمۀ امام
عمر سعد شخصی به نام کثیر بن عبدالله را نزد امام فرستاد. او به عمر گفت: من میروم و اگر بخواهی حسین را ترور میکنم! عمر سعد به او گفت: به ترور نیازی نیست. از او بپرس که برای چه به عراق آمده است؟
ممانعت اصحاب امام از ملاقات کثیر بن عبدالله با امام
کثیر بن عبدالله که شخصی بیپروا و بیباک بود به سوی خیمۀ امام حرکت کرد.
ابوثمامۀ صائدی به امام عرض کرد: این مرد که بهسوی شما میآید شرورترین، بدترین، خونریزترین و بیپرواترین فرد بر روی زمین است. لذا وقتی کثیر بن عبدالله به نزدیکی خیمۀ امام رسید، ابوثمامه مانع از آن شد که به حضور امام برسد و به او گفت: من نمیگذارم به امام نزدیک شوی. چون تو انسانی فاجر هستی.
کثیر بن عبدالله نزد عمر بن سعد باز گشت و به او گزارش این ماجرا را داد.
میبینید که اصحاب امام تا چه اندازه دقت نظر داشتند و حواس آنها جمع بوده است. آنها آگاه بودند که در طرف مقابل چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. لذا حتی یک پیک غیرموجه را هم نگذاشتند که به خدمت امام برسد.
اعزام قرة بن قیس به خیمۀ امام توسط عمر سعد
إبن سعد وقتی متوجه شد کثیر بن عبدالله نزد لشکریان امام چهرهی موجهی ندارد، فرد دیگری به نام قرة بن قیس را برای گفت و گو با امام اعزام کرد.
به این نکته دقت داشته باشید که حواس عمر جمع بود و کاملا رصد میکرد که چه اتفاقاتی در بین این دو گروه در حال رخدادن است.
پاسخ امام به پیک عمر سعد دربارۀ علت ورودشان به عراق
قرة بن قیس بعد از اینکه خدمت امام رسید پيام عمر سعد را به امام ابلاغ کرد.
امام در پاسخ او فرمودند: به عمر سعد بگو که مردم این شهر به من نامه نوشتند و از من خواستند نزد آنها بیایم. من به ایشان اعتماد کردم و بعد از آنکه ۱۸ هزار نفر با من بیعت کردند با من خدعه کردند و چون به نزدیک کوفه رسیدم از پیمانشکنی آنها آگاه شدم. لذا خواستم به همان مکانی باز گردم که از آنجا (مکه) آمده بودم. اما حر مرا از اینکار باز داشت و من را در این سرزمین فرود آورد. به عمر بگو: مرا با تو خویشاوندی نزدیک است پس آزادم بگذار تا باز گردم.
اصحاب امام از هر فرصتی برای خیرخواهی در حق سپاهیان دشمن استفاده میکردند
وقتی قرة بن قیس میخواست به اردوگاه عمر سعد باز گردد و پاسخ امام را به اطلاع او برساند، جناب حبيب بن مظاهر پیش آمد و به او گفت: وای بر تو ای قرة بن قیس! چرا نزد قوم ستمکار باز میگردی؟ بيا و اين مرد را ياری کن که بهواسطه پداران او خداوند ما و تو را به کرامت و بزرگواری رسانده است.
قرة بن قیس در پاسخ حبيب گفت: نزد امیر خویش باز میگردم تا پاسخ حسين را به او ابلاغ کنم و به پيشنهاد تو نیز فکر خواهم کرد.
این رفتار به این معناست که اصحاب امام مانند خود امام هرگز به دنبال جنگ نبودند و اگر فرصتی پیش میآمد در حق سپاهیان دشمن خیرخواهی میکردند.
امیدواری عمر سعد به برچیده شدن بساط جنگ پس از شنیدن پاسخ امام
وقتى قرة بن قیس باز گشت و عمر سعد را در جریان فرمایش امام قرار داد، عمر به او گفت: امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با او (حسین) برهاند.
یعنی در ذهن عمر سعد این فکر آمد که چون امام فرمودهاند من به دعوت کوفیان آمدهام و نه برای شورش، و اگر نمیخواهند پس آزادم بگذار تا بازگردم، پس یک گزارش به عبیدالله مینویسد و او هم وقتی بفهمد که امام به دنبال جنگ نیست، بساط جنگ با امام برچیده خواهد شد و او نیز از جنگ با امام خلاص خواهد شد. لذا نامهای برای عبیدالله نوشت.
پس تمام تمرکز امام در بیان هدف خود از آمدن به سمت کوفه و منتهی شدن مسیرشان به کربلا این بود که اعلام کنند من قصدی برای آمدن به سمت کوفه نداشتم و این کوفیان بودند که مرا برای آمدن به کوفه دعوت کردند، و در ادامه هم با سفیر من (مسلم) بیعت کردند. لذا اگر نمیخواهند من باز میگردم.
در واقعهٔ کربلا این نقل وجود دارد که تمام دشمنان و قاتلان حضرت برای ایشان گریستند به جز عبیدالله! خود یزید و حتی عمر سعد هم برای امام گریه کردند، اما عبیدالله هرگز گریه نکرد. این مسئله بیانگر میزان خباثت این شخص است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۵ - بخش دوم
شب ۵ محرم | دوشنبـه ۹ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
جلسه_۵_با_امام_در_کربلا_استاد_علوی_تهرانی_.pdf
حجم:
555.1K
متن سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۵
شب ۵ محرم | دوشنبـه ۹ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
استاد علوی تهرانی
🔊 #فایل_صوتی 📚 #سخنرانی ✅ شبهای دهه اول محرم | ۱۴۰۴ 🏴 مجلس شب ششم | #محرم_۱۴۰۴ 🗓 سهشنبه ۱۰ تیر ما
.
سه نکتۀ مهم در پاسخ امام به عمر سعد
امام در پاسخ خود برای ثبت در تاریخ مطرح فرمودند:
۱. من با یزید بیعت نمیکنم
۲. اگر نمیخواهند باز میگردم
۳. نمیگذارند که باز گردم
نتیجۀ اینکه، اگر جنگی اتفاق افتاد من تمایل به آن نداشتم و شروعکنندۀ جنگ هم نخواهم بود. این برای ثبت در تاریخ است لذا این مسئله هیچ ارتباطی با علم امام ندارد.
پاسخ امام که به عمر سعد رسید بسیار خوشحال شد. چون تصورش این بود که اگر این پاسخ را نزد إبن زیاد بفرستد بساط جنگ برچیده خواهد شد. إبن سعد با تمام شقاوتی که داشت اما به دنبال جنگ با امام نبود.
زمانیکه نامه عمر سعد به عبیدالله رسید و خوانده شد، او این شعر را زمزمه کرد:
اکنون که چنگالهای ما به او گیر کرده است؛ در حالیکه امیدوار به رهاییست و وقت رهایی نیست!
مشخص شد که داستان چیز دیگریست. تصور إبن زیاد این بود که امام را گیر انداخته است لذا در پاسخ به عمر سعد نوشت: نامهات به دستم رسید و مضمون آن را دانستم. بیعت با یزید را بر حسین عرضه بدار! اگر پذیرفت آنگاه دربارۀ کار او اندیشه خواهیم کرد.
إبن زیاد به غیر از جنگ با امام و قتل ایشان هیچ هدف دیگری را دنبال نمیکرد
مقصود إبن زیاد از عبارت "اگر پذیرفت، دربارۀ کار او اندیشه خواهیم کرد" این بود که اگر بیعت هم کند شاید او را بکشیم! پیشنهاد بیعت از طرف إبن زیاد به این معنا بود که او به غیر از بهراهانداختن جنگ با امام و قتل ایشان به دنبال هیچچیز دیگری نبود. چون او میدانست امام حاضر به بیعت با یزید نیست و خودش هم قصدی برای رها ساختن امام نداشت، لذا به غیر از وقوع جنگ، گزینۀ دیگری باقی نمیماند.
به همین دلیل تفاوت پاسخ امام با پاسخ إبن زیاد در تاریخ کاملا مشخص است. امام صراحتا فرمودند که من برای جنگ و شورش نیامدهام.
پاسخ امام به نامۀ إبن زیاد
وقتی نامۀ إبن زیاد به عمر سعد رسید گفت: گمان میکنم إبن زیاد صلح را نپذیرد.
طبق برخی نقلها عمر سعد بیعت با یزید را به امام پیشنهاد نکرد. چون میدانست که امام نخواهد پذیرفت. اما طبق برخی دیگر از نقلها عمر سعد نامۀ إبن زیاد را برای امام فرستاد و امام نیز به فرستادۀ او فرمودند:
هرگز این خواستۀ إبن زیاد را برآورده نمیكنم. پس آیا چارهای به جز مرگ خواهد بود؟ خوش باشد چنین مرگی.
اینکه امام خود را مشتاق مرگ نشان دادند بیانگر این حقیقت بود که این مسئله خارج از تدبیر امام و در محدودۀ تقدیرات إلهی است.
تلاشهاى إبن زياد براى حركت دادن لشكر به سوى كربلا
هنگامیکه عمر سعد پاسخ امام را برای إبن زیاد فرستاد او به شدت خشمگین شد و در روز چهارم محرم مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و در یک سخنرانی مردم را برای شرکت در جنگ با امام تشویق نمود. او فتوای شریح قاضی مبنی بر مباح بودن خون امام را خواند و برای جلوگیری از ورود امام به کوفه دستور داد تا تمام راههای منتهی به کوفه را مسدود کنند.
عبیدالله در مسجد كوفه و بر بالاى منبر گفت: شما آل ابیسفیان را آزمودید و آنها را چنانکه میخواستید یافتید! و اين يزيد است كه او را به روش پسنديده و نيكى به مردم میشناسيد. پدرش نیز چنین بود. يزيد بر گراميداشت شما افزوده و به من نوشته است که چهار هزار دينار و دويست هزار دِرهم را در ميان شما تقسيم كنم و شما را به سوى جنگ با حسين روانه کنم. پس به او گوش دهيد و فرمان ببريد. والسلام!
سپس دستور داد تا مردم براى حرکت آماده باشند.
هیچکدام از این اوصافی که عبیدالله دربارۀ یزید بهکار برد در تاریخ ذکر نشده! بلکه خلاف آنها ذکر شده است.
ابتدای خطابۀ عبیدالله حکایت از تشویق مردم کوفه دارد اما عبارت "و السلام" در انتهای خطبه به معنای تهدید است.
گردن زدنِ مرد شامی برای وادار کردن کوفیان به جنگ با امام
إبن زياد مأموران خود را به سوى كوفه فرستاد و به آنها فرمان داد كه در كوفه جستجو کنند و هر كس را که ديدند از دستور یزید سرپيچى نموده نزد او بياورد. آنها در كوفه مردى شامى را ديدند كه براى مطالبۀ میراث خود به كوفه آمده بود. او را نزد إبن زياد آوردند. إبن زياد هم دستور داد تا سر از بدنش جدا کردند. مردم با دیدن این صحنه و یا شنیدن این واقعه براى جنگ با امام بهراه افتادند.
إبن زياد با کشتن این مرد شامی به همه فهماند که الآن زمان رسیدگی به کارهای شخصی نیست و مهمترین مسئله جنگ با حسین است.
حرکت إبن زیاد به سمت نخیلة
عبيدالله پس از آنکه ابن حريث را به جانشينی خود در شهر کوفه منصوب کرد با تمام یاران خود به سمت نخیلة حرکت کرد و در آنجا اردو زد. نخیلة اردوگاهی نظامی در نزدیکی شهر کوفه بود که دارای یک نخلستان بزرگ و منابع آبی فراوان بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۶ - بخش اول
شب ۶ محرم | سهشنبـه ۱۰ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
استاد علوی تهرانی
. سه نکتۀ مهم در پاسخ امام به عمر سعد امام در پاسخ خود برای ثبت در تاریخ مطرح فرمودند: ۱. من با یزید
.
در برخی گزارشها آمده: هنگامىكه إبن زياد عمر سعد را از حمام اعين روانه كرد به مردم فرمان داد تا در نخیلة خيمه بزنند و فرمان داد كه هيچكس سرپيچى نكند. آنگاه بر بالاى منبر رفت و معاويه را ستود و گفت: هيچكس نماند جز آنكه بيرون بيايد و با من در لشكرگاه حضور يابد. اگر مردى را بيابيم كه از پيوستن به لشكر سرپيچى كرده خون او مباح است.
علت انتخاب إبن زیاد به عنوان والی کوفه
حاکم کوفه در زمان سفارت مسلم، نعمان بن بشیر بود. نعمان با اینکه طرفدار امویان بود اما از خلافت یزید رضایت نداشت و در ماجرای بیعت مردم با مسلم چندان سختگیری از خود نشان نداد. لذا گروهی از هواداران بنیامیه نامهای به یزید نوشتند و خبر بیعت کوفیان با مسلم و نیز ضعف نعمان را به یزید رساندند.
پیشنهاد انتصاب عبیدالله به عنوان والی کوفه توسط سرجون مسیحی
بیعت کوفیان با مسلم و ضعف نعمان، یزید را نگران کرد. لذا از سرجون مسیحی که محرم اسرار معاویه و از زیرکان دربار بنیامیه بود چارهجویی کرد. سرجون هیچ میانهای با اسلام نداشت و جریان اهل نفاق را هم به خوبی میشناخت. لذا عبیدالله را که حاکم بصره بود برای حکومت کوفه پیشنهاد داد. سرجون بر اساس ارزیابی دقیقی که از جریان نفاق داشت عبیدالله را انتخاب کرد.
نامۀ یزید به عبیدالله
یزید نظر سرجون را پسندید و در همان ابتدا حکم ولایت کوفه را برای عبیدالله صادر کرد. در کتابهای تاریخی سه گزارش در اینباره وجود دارد:
گزارش اول:
يزيد براى عبيد الله نوشت: طرفدارانم به من خبر دادهاند كه مسلم در كوفه نيرو جمع میكند. به محض آنکه نامهام را خواندى حركت كن تا بر كوفيان وارد شوى. آنگاه در جستجوى پسر عقيل باش! تا بر او دست يابى و او را به قتل برسانی.
گزارش دوم:
یزید به إبن زیاد نوشت: از ميان تمام زمانها اين زمان و از ميان همۀ شهرها شهر تو به حسين دچار شده و از ميان همۀ كارگزاران تو به او دچار گشتهاى. نامهام را که خواندى حركت كن تا به كوفه وارد شوى. چرا كه آنجا را به تو سپرده و ضميمۀ حكمرانىات قرار دادهام. در جستجوى مسلم باش و وقتى بر او دست يافتى از او بيعت بگير و اگر بيعت نكرد او را بكش و بدان كه در اجراى آنچه به تو فرمان دادم هيچ عذرى پذيرفته نيست. شتاب شتاب! سرعت سرعت! والسلام!
یزید با بهکار بردن عبارت "شهر تو" به إبن زیاد فهماند که تو نمایندۀ تامالإختیار من در کوفه هستی و این ویژگی را برای عبیدالله قائل شد.
گزارش سوم:
یزید به عبیدالله نوشت: من تيرى جسورتر از تو براى پرتاب به سوى دشمنانم نمىيابم. چون اين نامه را خواندى بىدرنگ و بدون هر گونه سستى رهسپار شو و از نسل علی بن أبیطالب یک تن را باقی مگذار! مسلم را بجوی و سرش را نزد من بفرست!
قلع و قمع کردن تمام جریانات شیعی توسط عبیدالله پس از ورود به کوفه
اولین اقدام عبیدالله پس از ورود و تسلط او بر کوفه، قلع و قمع کردن تمام جریانات شیعی در کوفه بود.
اگر ما نسبت به شخصیتی مانند "سلیمان بن صرد" اشکال وارد میکنیم که چرا با مسلم همکاری نکرد تا ایشان تنها بماند، اما بعد از ورود عبیدالله به کوفه دیگر بهخاطر عدم همکاری با امام به او اشکال و انتقاد وارد نمیکنیم و او گلایهای نداریم. به این دلیل که سلیمان بن صرد اصلا امکان حضور در آن جریان را نداشت.
بعد از ورود عبیدالله به کوفه، چهار هزار و پانصد نفر از شیعیان امیرالمؤمنین را زندانی کرد و مانع از پیوستن آنها به امام شد. از جملۀ زندانیان، سلیمان بن صرد بود. لذا هیچ راهی برای نصرت حسین نداشتند. با اینکه این عده از شیعیان در اعتقادات خودشان هیچ مشکلی نداشتند اما در رفتارشان دچار لغزش شدند.
تمام کارگردانان حادثۀ کربلا از امویان بودند
عبیدالله به دنبال ایجاد تفرقه بود تا به این واسطه کوفیان، شیعیان امیرالمؤمنین را لو بدهند. شیعیان کوفه به چهار دستۀ سیاسی، حبی، دینی و اعتقادی تقسیم میشدند که تعداد شیعیان اعتقادی در بین شیعیان ساکن در کوفه بسیار کم بود. از همین تعداد قلیل هم چند هزار نفر به زندان عبیدالله افتادند. لذا سایر شیعیانی که در کوفه باقی ماندند تنها نام شیعه را یدک میکشیدند. اما به هیچ عنوان در قتل سیدالشهداء شرکت نداشتند. چون تمام کارگردانان حادثۀ کربلا از امویان بودند.
البته بزرگترین مشکل شیعیان کوفه، سکوت آنها در برابر جنایات بنیامیه بود. شیعیان باقیمانده در کوفه انسانهایی ترسو بودند.
ما هم باید مراقب باشیم که ترس، ما را از کمک به امام معصوم باز ندارد. یعنی شجاعت یکی از مهمترین شروط معیّت با همراهی با امام معصوم است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۶ - بخش دوم
شب ۶ محرم | سهشنبـه ۱۰ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir
جلسه_۶_با_امام_در_کربلا_استاد_علوی_تهرانی.pdf
حجم:
751.8K
متن سخنرانی
استاد سید محمدباقر علـوی تهـرانی
مـوضـــوع : #با_امام_ع_در_کربلا
جلسه ۶
شب ۶ محرم | سهشنبـه ۱۰ تیــر ۱۴۰۴
مسـجـد حضـرت امیـــر علیهالسلام
@Fares_ir