حرفهای ناروایی که #سیدعلی_احمدی، تهیهکنندهی فصل چهارم به بعد #خندوانه خطاب به رویکرد مدیریتی قاعدهمند، عزّتمندانه و واقعبینانهی جدید صدا و سیما و #پیمان_جبلی گفته، بخشیاش جملاتی است که سال ۹۴ وقتی احمدی جایگزین #جواد_فرحانی تهیهکنندهی اصلی و موفّق خندوانه شد، حرفهایهای رسانه از طیفهای مختلف، به احمدی نسبت دادند؛
آن روزها نیازی به جا به جایی تهیهکننده وجود نداشت جز اینکه تهیهکنندهی قبلی، خلّاقیّت و ذوق داشت و حرفهای بود ولی تهیهکنندهی جدید پست و سمت داشت و رانت. احمدی جوانی بود که بدون سابقهی جدی حرفهای و صرفاً به واسطهی ارتباطات خاصش در برخی محافل خاص و مدیر عاملی تصویر شهر، بدون پشیزی اعتنا به رعایت اصل #تعارض_منافع، بعد پخش سه فصل موفق خندوانه با تیم قبلی، ناگهان شد تهیهکنندهی این پربینندهترین برنامهی سازمان. در واقع احمدی، خندوانه را از تهیهکنندهی اصلیاش ربود چون او و رفقایش، خود را اصطلاحاً مثلاً حزب اللهی میدانستند و باید همهی پروژههای پردرآمد و پرمخاطب سازمان، بعد از آنکه از آب و گل درمیآمدند، نصیب آنان میشد.
اظهار نظر غیر فرهنگی و نادقیق اخیر احمدی، نشاندهندهی این است که او، با الصاق صفات در خور شأن خود به دیگران، دارد از خاطرات هشت سال قبلش میگریزد و دچار این توهّم شده که لیاقتش، این «تهیهکنندهی خلق السّاعه» را نشانده جای فلان تهیهکنندهی پرتلاش و خوشفکر قبلی.
احمدی، اولین پروژهی جدی عمرش، به مدد جایگاهش در شهرداری تهران نصیبش شد و گویی فراموش کرده که بدون سابقهی قابل توجه، همزمان «ناگهان مدیر عامل مؤسسهی تصویر شهر و رئیس فرهنگسرای رسانه» و در فاصلهای بسیار کوتاه «ناگهان تهیهکنندهی فصل چهارم به بعد خندوانه» شد، بیآنکه قبلا تهیهکنندهی برنامهای شناختهشده بوده باشد.
احمدی مثلاً سابقاً حزب اللهی، با لحن این روزهای #فریدون_جیرانی همیشه انتلکت شبهروشنفکر، تیم جدید تحوّلخواه صدا و سیما را به یک حزب سیاسی منتسب میکند در حالی که اوّلاً خاستگاه فکری طیف تحوّلخواه صدا و سیما، ریشه در یک محور هویّتی فرهنگی دارد، نه یک کانون مشترک سیاسی! ثانیا. از نظر سیاسی، هر فرد در سازمان، ممکن است ذیل چارچوب قانونی جمهوری اسلامی ایران و #جبهه_انقلاب، علاقهمندیهای شخصی خود را داشته باشد و قطعاً در عمل، خیلی کمتر از احمدی و همگعدهایهایش، در کار، این سلایق شخصی را دخالت میدهند، چرا که #جبهه_فرهنگی_انقلاب، مأموریّت سازمانیاش، حمایت حدّاکثری از #حقوق_معنوی_مخاطب و #جهاد_تبیین است جهت رشد فکری جامعه و #ارتقاء_ذائقه_مخاطب، نه یارکشی سیاسی یا بدهبستانهای سیاسی -که متأسّفانه، اتّفاقاً در دوران سابق صدا و سیما، الی ما شاء الله رخ میداده- و دقیقاً شخص شخیص این نوگل نوشکفته و «ناگهانتهیهکننده»، از همین طرق غیر رسانهای و غیر حرفهای، به واسطهی «سهمیههای سیاسی ویژه»، یکشبه تهیهکنندهی مهمترین برنامهی سازمان شد و تهیهکنندهای را که سه، چهار سال، شبانهروز عمرش را صرف خندوانه کرد بود، به جرم آنکه مثل احمدی، ویژگیهای ارتباطی سیاسی و ظاهری مثلاً حزب اللهی او را نداشت، مجبور شد خندوانه را تحویل او دهد و برود.
آن روزها، در صدا و سیما میگفتند از برخی هیأتهای مذهبی منتسب به فلان جریانهای سیاسی خاص، دارند اتوبوسی تهیهکننده وارد میکنند. اسفبارش این است که همان افرادی منتفعشدهی آن روزگار -که علی القاعده امروز باید همچون یک سرباز، تمامقد مدافع مأموریتهای ویژهی ابلاغ شده توسّط #رهبر_انقلاب به صدا و سیما باشند، ژستهایی شبهروشنفکرانه میگیرند که به مثابه شورشی است علیه گذشتهی یک دههی اخیر خودشان و غافلند که عوض آنکه پیمان جبلی، #وحید_جلیلی و تحوّلخواهی زیر سؤال برود، گذشته و سابقهی امثال همین علی احمدیها هستند که تخطئه میشوند، نه صدا و سیمای جدید.
#مدیریت_رسانه #مدیریت_فرهنگی #حکمرانی_فرهنگی
برگرفته از: صفحه احسان رستگار