🌙 #پیشنهاد_مطالعه| به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان
از چیزی نمیترسیدم
یکبار ماه رمضان بود. ما همه از همان بچگی به ماه رمضان علاقه داشتیم. رادیوی بزرگ آقای مدیر را روی دو تا چوب میگذاشتند، پشت دیوار ساختمان مدرسه، و سحر روشن میکردند. تا سه تا دِه صدای آن میآمد!
آن سال ماه رمضان تابستان بود و عشیرهٔ ما هم پلاسهای خودشان را کنار جوی آب تنگل زده بودند. آب از در خانه ما عبور میکرد صدای غلت خوردن شبانه آن و روشنایی و زلال روز از آن و خنک و پاکی خاص آن که از چشمهسارهای پر از برف کوه تنگل میآمد روح هر آدمی را صیقل میداد.
📚 از چیزی نمیترسیدم زندگینامهٔ خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
@farhang_pr