نمیدونم چرا ..
از صبح یجوریم مادر(:
همش دلشوره دارم ...
یدفعه بغض میکنم (:!
جوری که یه لحظه اشک چشمام خشک نشده(:
آروم و قرار ندارم .. همش با خودم زمزمه میکنم چجوری تونستن چجوری جلوی حیدرت اینکارو کردن 🙂💔!
مدام صحنه های نمایش میاد جلو چشمم
با خودم میگم چطور تونستم اون نقش رو اجرا کنم (:!
چجوری نمردم؟ چجوری جون ندادم (:!
بعد با خودم فکر میکنم میبینم اگه ماها هم این کارو نمیکردیم ولی با گناهانی که در روز مرتکب میشیم همین طوری که اون لعنت شده ها دل حیدر و شما رو خون کردن 💔
ماهم داریم با همین گناها دل امام حاضرمون خون میکنیم(:!
مادر میون این گریه کنایی که داری یه نگاه به دختر سرپا تقصیرت بنداز(:💔!
دعام کن مادر(: !
#دلی💔
#فاطمیه💔
#هائم_نوشت✍️