eitaa logo
فرهنگیان آنلاین
2.5هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
3هزار ویدیو
514 فایل
این کانال حاوی اخبار و اطلاعات تعلیم و تربیت و برای آشنایی فرهنگیان فرهیخته با شیوه های نوین آموزشی و پرورشی برای اعتلای رشد وخودباوری دانش آموزان و مطالبی متنوع و مفید برای اعضا می‌باشد. @Ghasem54 ╭━⊰🌼☘️🌼⊱━╮ 🆔 @farhanghian_online
مشاهده در ایتا
دانلود
" پایانی بی‌‌انتها " تقویم‌ها ورق خورد، روزها سپری شد و ما اکنون به آخرین ایستگاه سال ،نزدیک شده‌ایم ؛به نبودن‌‌های اجباری و دور شدن‌های مکرّر. در گذرگاه زمان ایستاده‌ام و به خاطرات ریز و درشتی می‌اندیشم که مرورشان،گاه لبخندی از شوق و گاه غباری از اندوه، بر چهره‌‌ام می‌نشاند. گاه از ظرافت‌های شعر حافظ و ملاحت‌های شعر سعدی سخن ‌گفتیم و زیبایی‌هایش را به رخ کشیدیم و گاه از معنویات مثنوی، دادِ سخن سر دادیم و درس‌ها آموختیم. گاه با خدای کودکی‌های قیصر،همراه شدیم و به خود لرزیدیم و گاه از حکایت‌های رحماندوست،فنون زندگی را ‌آموختیم. گاه نصایح بهلول را چاشنی زندگی‌مان کردیم و گاه از اصالت و فخامت سخن کزازی‌،به رگ و ریشه‌ی واژه‌های فارسی، پی ‌بردیم. گاه اسرار منور، ذهنمان را به دنیای حقیقی، روشن می‌کرد و گاه رساله‌ی قشیری، وجدان بیدار و آگاه را که لازمه یک زندگی شرافتمندانه بود،در گوشمان زمزمه می‌کرد. گاه از غصه‌های امیرکبیر و جهل زمانه‌اش ،آه از نهادمان برمی‌آمد و گاه از مظلومیت کودکان سنگ ،کاسه‌ی صبرمان لبریز می‌شد. آموختیم و اندوختیم و از خامی در آمدیم. اکنون در ایستگاه آخر سال، برایتان آرزوهای زیبا می‌‌کنم. آرزوهایی که زیبایی‌‌هایش انتهایی ندارد و بدون شک ،انتهای هرکدامشان زیبا خواهد بود. آرزو می‌کنم که قلبتان همواره آکنده از شوق باشد آنقدر زیاد که حتی جایی برای کوچکترین اندوه، باقی نماند . آرزو می‌کنم آدم‌های خوب ملاقات کنید جملات زیبا بنویسید و کتابخانه‌‌تان پر باشد از کتابهایی که با هربار خواندنشان،دنیایی جدید به دیدگانتان باز شود. آرزو می‌کنم با صدای پرندگان هم‌نشین شوید، با امواج دریا انس بگیرید و پنجره قلبتان همواره رو به آسمان آبی باز شود. آرزو می‌کنم حتی یکبار هم که شده کوچ پرستوها، رقص قاصدک، خنده‌ی شاپرک‌ها، چشمک‌های ستارگان و عاشقانه‌های مهتاب را به تماشا بنشینید، و سوار بر ابر خیال، لطافت‌های باران را زندگی کنید. آرزو می‌کنم که هر روز با صدای گنجشکان از خواب بیدار شوید و با طلوع خورشید، چهره زندگیتان هر روز درخشان‌تر از روز قبل باشد. آرزو می‌کنم قربان‌صدقه گنجشکان بروید با کبوترها گرم بگیرید و عادت هر روزه‌‌تان ،مشتی دانه باشد برایشان که مطمئنا، لذتش را با هیچ‌چیز دیگر ،عوض نخواهید کرد. عاشقانه‌هایم را با شعری از قیصر امین پور پایان می‌دهم : "حرف‌های ما هنوز ناتمام. تا نگاه می‌کنی :وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن‌که با خبر شوی لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌‌شود آی ..... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان          چقدر زود، دیر می‌شود. دبیر ادبیات دبیرستان شاهد رضویان
" پایانی بی‌‌انتها " تقویم‌ها ورق خورد، روزها سپری شد و ما اکنون به آخرین ایستگاه سال ،نزدیک شده‌ایم ؛به نبودن‌‌های اجباری و دور شدن‌های مکرّر. در گذرگاه زمان ایستاده‌ام و به خاطرات ریز و درشتی می‌اندیشم که مرورشان،گاه لبخندی از شوق و گاه غباری از اندوه، بر چهره‌‌ام می‌نشاند. گاه از ظرافت‌های شعر حافظ و ملاحت‌های شعر سعدی سخن ‌گفتیم و زیبایی‌هایش را به رخ کشیدیم و گاه از معنویات مثنوی، دادِ سخن سر دادیم و درس‌ها آموختیم. گاه با خدای کودکی‌های قیصر،همراه شدیم و به خود لرزیدیم و گاه از حکایت‌های رحماندوست،فنون زندگی را ‌آموختیم. گاه نصایح بهلول را چاشنی زندگی‌مان کردیم و گاه از اصالت و فخامت سخن کزازی‌،به رگ و ریشه‌ی واژه‌های فارسی، پی ‌بردیم. گاه اسرار منور، ذهنمان را به دنیای حقیقی، روشن می‌کرد و گاه رساله‌ی قشیری، وجدان بیدار و آگاه را که لازمه یک زندگی شرافتمندانه بود،در گوشمان زمزمه می‌کرد. گاه از غصه‌های امیرکبیر و جهل زمانه‌اش ،آه از نهادمان برمی‌آمد و گاه از مظلومیت کودکان سنگ ،کاسه‌ی صبرمان لبریز می‌شد. آموختیم و اندوختیم و از خامی در آمدیم. اکنون در ایستگاه آخر سال، برایتان آرزوهای زیبا می‌‌کنم. آرزوهایی که زیبایی‌‌هایش انتهایی ندارد و بدون شک ،انتهای هرکدامشان زیبا خواهد بود. آرزو می‌کنم که قلبتان همواره آکنده از شوق باشد آنقدر زیاد که حتی جایی برای کوچکترین اندوه، باقی نماند . آرزو می‌کنم آدم‌های خوب ملاقات کنید جملات زیبا بنویسید و کتابخانه‌‌تان پر باشد از کتابهایی که با هربار خواندنشان،دنیایی جدید به دیدگانتان باز شود. آرزو می‌کنم با صدای پرندگان هم‌نشین شوید، با امواج دریا انس بگیرید و پنجره قلبتان همواره رو به آسمان آبی باز شود. آرزو می‌کنم حتی یکبار هم که شده کوچ پرستوها، رقص قاصدک، خنده‌ی شاپرک‌ها، چشمک‌های ستارگان و عاشقانه‌های مهتاب را به تماشا بنشینید، و سوار بر ابر خیال، لطافت‌های باران را زندگی کنید. آرزو می‌کنم که هر روز با صدای گنجشکان از خواب بیدار شوید و با طلوع خورشید، چهره زندگیتان هر روز درخشان‌تر از روز قبل باشد. آرزو می‌کنم قربان‌صدقه گنجشکان بروید با کبوترها گرم بگیرید و عادت هر روزه‌‌تان ،مشتی دانه باشد برایشان که مطمئنا، لذتش را با هیچ‌چیز دیگر ،عوض نخواهید کرد. عاشقانه‌هایم را با شعری از قیصر امین پور پایان می‌دهم : "حرف‌های ما هنوز ناتمام. تا نگاه می‌کنی :وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن‌که با خبر شوی لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌‌شود آی ..... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان          چقدر زود، دیر می‌شود. دبیر ادبیات دبیرستان شاهد رضویان