eitaa logo
فرهنگیان آنلاین
2.4هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
406 فایل
این کانال حاوی اخبار و اطلاعات تعلیم و تربیت و برای آشنایی فرهنگیان فرهیخته با شیوه های نوین آموزشی و پرورشی برای اعتلای رشد وخودباوری دانش آموزان و مطالبی متنوع و مفید برای اعضا می‌باشد. @Ghasem54 ╭━⊰🌼☘️🌼⊱━╮ 🆔 @farhanghian_online
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.... يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیایش صبحگاهی 🥀 خدای دوست داشتنی من میدانی‌... مدت هاست که دقیقه های روزگار با من سر لجاجت برداشته‌اند و مرا کلافه کرده اند... اجازه نمی‌دهند روشنی آفتابت را خوب ببینم... دست بر چشمانم گذاشته‌اند تا نعمت هایی که به من دادی را نبینم و شرمنده مهربانیت شوم... اصلا با طوفان دست به یکی کرده اند که مرا دچار خودشان کنند!!! اما.... اما من با تمام وجودم سعی میکنم تا لحظه‌ای از تو غافل نشوم چون میدانم برای تمام دقایقم "حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ" کافیست سوره آل‌عمران- ایه ۱۷۳ ✨خدایا🙏 در عاشورای حسینی 💫دستان نیازمندمان خالی به سویت بلند شده🙏 💫آنها را از نعمت، رحمت و لطفت پر کن ... دل نا آراممان را آرام کن ای 💫 آرامش دهنده‌ی دلهای بیقرار وگرفتاریهای ما را برطرف بفرما 💫و نور ایمانت را در قلب ما منور بفرما، ما را زیر سایه 💫لطف و رحمت خودت قرار ده پروردگارا🙏 براےدوستانم🌸🍃 عشق حقیقے،سلامتے،آرامش نیکبختے ویک دنیاحال خوب آرزودارم☘ "عطا کن به آنان هر آنچه برایشان خیر است" "التماس دعا 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 ▪️از ما زمینیان ▪️به شما آسمان  ، سـلام ▪️مولای دلشکسته ▪️امام زمان سـلام... ▪️این روزها هزار و ▪️دو چندان شکسته ای ▪️حالا کجا روضه ی ▪️جدت نشسته ای؟ 🏴 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱حدیثی از امام صادق علیه السلام حدّثنی محمدُ بن جعفر الرَزّاز الکوفی، عن محمدبن الحسین، عن الخشّاب، عن علی بن حسّان، عن عبدالرحمن بن کثیر، عن داود رقّی؛ قال: کنتُ عندَ ابی عبدالله (علیه السلام) إذ استسقی الماء، فلما شربه، رأیته؛ قد استعبر واغْرَ و رَقت عیناه بِدُمُوعِهِ داود رقّی می‌گوید: من محضر امام صادق علیه‌السلام مشرف بودم. حضرت، آب طلب کردند و همین که آب را نوشیدند دیدم امام منقلب شد و حالت گریه پیدا کرد و دو چشم مبارکش پر از اشک شد. ثمّ قال لی: یا داود"لعنَ اللهُ قاتلَ الحسین" سپس به من فرمودند: ای داوود خدا لعنت کند قاتل حسین را. فَما من عبدٍ شرِبَ الماءَ، فَذکرَ الحسین (علیه‌السلام) و لَعَنَ قاتلَه الّا کتب الله له مائة الف حسنة و حطّ عنه مائة الف سیئة و رفع له مائة الف درجة و کانّما أعتق مائة الف نسمة و حشره الله تعالی یوم القیامة ثلج الفؤاد بنده‌ای نیست که آب بنوشد و حسین علیه‌السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا صدهزار حسنه برایش می‌نویسد و صدهزار گناه از سیئات او را پاک می‌کند و او را صد هزار درجه معنوی بالا می‌برد و با این عمل گویی او صد هزار برده را آزاد کرده و خدای متعال روز قیامت او را با دلی شاد و آرام (در آن محشر سوزان با دلی بسیار خُنک - ثلج الفؤاد - و نه جگری تفدیده) محشور می‌کند. 🌷صلی الله علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 به روایت عبدالحسین زرین‌کوب ... روز عاشورا بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکر، سخنرانی کنم. آرام وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم. نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم،‌ دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. در همین لحظه،‌ پیرمردی که کنار دستم نشسته‌بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: «ببخشید،‌ شما استاد زرین‌کوب هستید؟» گفتم: «استاد که چه عرض کنم، ولی زرین‌کوب هستم». خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبت‌هایش با خودم می‌گفتم: «این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟» پیرمرد روستایی با آن چهره آفتاب‌سوخته، متین، سنگین و باوقارش می‌گفت مکتب رفته و... حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ. چند بیت جسته‌وگریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: «حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟» گفت: «سؤالی داشتم.» گفتم: «بفرمایید». پرسید: «شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟» گفتم: «خب بله، صد درصد». گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.» پرسیدم: «من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمی‌آید؟» گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من می‌کشید؟ یک فال برایم می‌گیرید؟» گفتم: «ولی من الان دیوان حافظ ندارم». بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما». مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم و گفتم: «نیت کنید». فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: «برای خودم نمی‌خواهم. می‌خواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟» شوکه شدم و مردد در گرفتن فال. حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه‌به‌کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آن‌ها اندیشیده بودم غزلی به ذهنم نرسید که به‌طور ویژه به این موضوع پرداخته‌باشد. اما چشمانم را بستم، فاتحه‌ای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحه‌ای را باز کردم و این شعر آمد: زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت ... رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت ... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ... عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدایا! این غزل اگر موضوعش امام حسین (ع) و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟... این غزل، باید به‌طور ویژه برای همین مناسبت سروده شده‌باشد. بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمه‌کردن با من کرد. شعر را از حفظ می‌خواند و گریه می‌کرد، طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید؛ انگار داشتم برایش روضه می‌خواندم. گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد... حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی‌ام را چگونه شروع کنم. آن روز من، روضه‌خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که به‌قول خودشان پای هیچ روضه‌ای گریه نکرده‌ بودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باعرض شرمندگی بسیار ناچیز است اجر شما با مادر سادات ☘