eitaa logo
فرهنگی صامدون ( شهدا)
303 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مگه می شه ... در ایام عزاداری حضرت زهـرا بود و یادی از منـادی زمزمه‌ی یازهـرا شهید محمدرضا تورجی زاده نکرد !! ایام عاشورا تاسوعا همه می‌رفتند گردان حضرت ابوالفضـل ... شب عاشـورا هم ، پاتوق همه گردان امام حسین (ع) بود ... امّـا ... ایام فاطمـیه ؛ جبهه یعنی گردان یازهــرا (س) و زمزمه های شهید تورجی زاده ... وقتی می رسیدی پای روضه اش فقط کافی بود با این شعر شروع کنه: برهم زنید یاران این بزم بی صفا را مجلس صفا ندارد بی یار ....... با صدای گریه‌ی بچه ها صدای شهید تورجی زاده دیگه شنیده نمی شد ... فاطمیه در جبهه ها شهید محمدرضادتورجی زاده🌷
۲۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐🌹درود وافر؛ 🥀پست ویژه شهداء ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️اگر از دست کسی ناراحت هستید دورکعت نماز بخوانید و بگویید.... 🌹شهید سرلشگر حسن باقری ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
۲۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ آذر ۱۴۰۲
🌹شهید : با دسیسه و حقه‌بازی، باعث شدند تا [متوسلیان] به دست اسرائیلی‌ها اسیر شود و این بزرگ‌ترین ضربه‌ روحی بود که من در زندگی‌ام تجربه کردم... https://eitaa.com/farhangisamedun
۲۸ آذر ۱۴۰۲
♨️برکت فراوان از دو عمل... 💠حاج شیخ محمد تقی بهلول: 🔸من در تمام عمرم یک عمل را ترک کرده ام و اصلاً انجام نداده ام و یک عمل را اصلاً ترک نکرده ام و تحت هر شرایطی بجا آورده ام و از این دو کار، دیده ام، و آن را به همه شما سفارش می کنم؛ 🔸آنچه ترک کرده ام، است، و آنچه ترک نکرده ام است. 📚عطر ملکوت، حسن قدوسی زاده،دفتر چهارم،صفحه19
۲۹ آذر ۱۴۰۲
حی علی الصلاة گاهی قنوت نشسته در سنگر کارها بکند و فتح ها ببار آرد که در قنوت ایستاده به دست ناید که دراین قنوت مویی با شهادت فاصله است و درآن قنوت گاه کوهی از غفلت همراه. اذان صبح به افق تهران التماس دعای فرج و شهادت
۲۹ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۹ آذر ۱۴۰۲
🌹شهید سیدمرتضی آوینی: قرن‌هاست زمین انتظار مردانی این‌چنین را می‌کِشد.. تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند.. و زمینه‌ساز ظهور باشند.. آن مردان آمدند و رفتند.. فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم...
۲۹ آذر ۱۴۰۲
🌹 تنهایی به راه افتادم. به رغم درد کمر و پادرد، تا پشت خاکریزهـا را دویدم و یک جعبه نارنجک برداشته به راه افتادم. 🌷 در راه یک بار دیگر به پیکـر پاک فـروزانفر برخوردم. جعبه را گذاشتم زمین و لحظاتی را در کنارش، فـارغ از خـود و زمـان و مکـان، نشستم. صمـیمی تـرین لحــظه بـرای درک شهــادت. فروزانفر از هنگام حیاتش هم مهربان تر شده بود. اندکی احساس آرامش کردم. دستمالی که به گردنش بسته بود به رسم تبـرک و یادبود از گردنش باز کردم و پیش خود نگـه داشتم. 🌹 بعد از گذشت سـالها هنوز بوی شلـمـچـه را میدهد.... 📚 زنده باد کمیل / محسن مطلق
۲۹ آذر ۱۴۰۲