تصویر فوق👆 در دیماه ۱۳۶۵ شلمچه، سه راه «شهادت» می باشد.
همواره برایم جای سؤال است که :
این شهید، در آخرین لحظهٔ حیات دنیوی خود کاغذ و قلم به دست گرفته بود، تا چه چیزی را بنویسد؟
برای چه کسی مینویسد؟
قصد نوشتن چه چیزی را داشت؟
فهرست اموال و داراییها؟!
حسابهای بانکی؟!
نشانی خانههای شخصی؟!
حقوقهای نجومی؟!
همه شهدا سفارش حفظ حجاب، پیرو رهبری بودن رو، در وصیت نامه هاشون داشتن
وای بر کسانیکه در طول این سالها با اعمال و رفتارهای دنیا طلبانهٔ خود، خون شهیدان این سرزمین را پایمال و باعث رنجش دل خانوادههای معزّز شهیدان و جانبازان و ایثارگران و رزمندگان شدند.
🌹شهدا شرمندهایم🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#مدیون_شهدا_هستیم
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#کمبود_کت_و_شلوار!
🌷در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۹ وقتی اسرای عراقی را آزاد کردیم، با کمبود کت و شلوار روبرو شدیم؛ به گونهای که مردم عادی کت و شلوار گیرشان نمیآمد. یکی از مسئولان اسرای عراقی میگفت: پسر یکی از صاحبان تولیدی کت و شلوار سرباز ما بود.از هاکوپیان، جامکو، ناصرخسرو، استانهای بزرگ و هرجاییکه میشد، برای مبادله اسرای عراقی کت و شلوار جمع میکردیم.
🌷در نظر بگیرید؛ تن اسرا کت و شلوار هاکوپیان بود، اما برخیهایشان بعد از مرز کتشان را درمیآوردند و به سمت ما پرت میکردند! همچنین به اسرای عراقی بستههایی داده بودیم که یک جلد قرآن، گز، باقلوا و چیزهای دیگر داشت که آنها را هم پرت میکردند تا به ما توهین کنند. برخی هم میگفتند ما میرویم و در عراق، جمهوری اسلامی درست میکنیم!
راوی: آقای مرتضی سرهنگی، نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر با سبک نوشتاری دفاع مقدس
منبع: سایت: بصیرت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹@farhangisamedun
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#یاد_بگیریم!
🌷در عملیات قادر، ایشان به دیدگاه تاکتیکی آمد (جایی که با دشمن فاصله کمی دارد.) آن شهید بلافاصله دستور داد تا چادری برای نماز برپا کنند تا نماز به جماعت برگزار شود، در آن موقع گلولههای دشمن برسر ما میبارید و تعدادی از پرسنل از شرکت در نماز جماعت اضطراب داشتند. شهید آبشناسان متوجه موضوع شد و گفت: «عملیات ما و جنگ ما برای نماز است.» به دنبال فرمایش آن بزرگوار، همه در نماز جماعت شرکت کردیم و نماز عاشقانهای اقامه شد.
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهيد سرلشكر حسن آبشناسان
راوی: امیر سرتیپ خلبان آزاده محمدعلی کیانی
✅️ شهید آبشناسان برای مسائل اعتقادی و نماز، اهمیت زیادی قائل بودند و در #سختترین شرایط نماز اول وقت و جماعت را فراموش نمیکردند.
❌️ یاد بگیریم!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹@farhangisamedun
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#به_سلامتی_فرماندهی_باحال!
🌷دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق نداره رانندگى کنه. یه شب داشتم مىاومدم كه یکى کنار جاده، دست تکان داد، نگه داشتم سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم. من با سرعت میروندم و با هم حرف میزديم! گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست میگن؟! گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتى فرماندهی باحالمون.... مسیرمون تا نزدیکى واحد ما، يكى بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلى تحویلش میگيرن! پرسيدم: کى هستى تو مگه؟! گفت: همون كه به افتخارش زدى دنده چهار....!!!
🌹خاطره اى به ياد فرمانده جاويد الاثر شهيد مهندس مهدى باكرى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹@farhangisamedun
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷🕊
او خواهد آمد...
او با سپاهی از
🕊🌷شهیدان 🌷🕊
خواهد آمد ...
#عاقبتمون_شهدایی 🌷🕊
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐🕊
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
🌹@farhangisamedun
#چقدر_مدیونیم...!!
🌷محل کارمان نطنز بود و خانههایمان، اصفهان. دو_سه نفر بودیم که هیچ کدام ماشین نداشتیم، به جواد میگفتم بیا با اتوبوس برویم، تاکسی خیلی طول میکشد تا پر شود. میگفت: من با اتوبوس نمیآیم، این بیبندوباریها را که میبینم حالم بهم میخورد. میگفتم: صندلی جلو مینشینیم. میگفت: آنجا هم یک وقت راننده آهنگ میگذارد و بحثمان میشود.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم جواد محمدی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹@farhangisamedun