📜 #داستانک_مهدوی
▪️از اهواز آمده بود برای حج،
به شوق یافتن نشانهای از امام غایب؛
آتش اشتیاق در جانش زبانه میکشید؛
قاصد امام آمد؛
او را تا خیمه حجّت خدا بُرد؛
امام برایش از روزگار ظهور گفت،
از انتقامی که خواهد گرفت.
فرزند مهزیار از امام زمانش شنید که:
«به مدینه خواهم آمد،
به حجره رسول خدا صلی الله علیه وآله،
آن دو را از قبر بیرون میکشم،
بدنهایشان تر و تازه،
دستور میدهم آویزانشان کنند بر دو نخل خشکیده،
درست مقابل بقیع،
همان وقت، نخلها سبز و خرّم خواهند شد!
امتحانی سختتر از امتحانات قبل،
(آنجا رسوا خواهد شد، هر کس ذرهای محبت آن دو نفر را به دل داشته باشد).
آنگاه منادی ندا خواهد داد که:
ای آسمان! نابودشان کن!
و ای زمین! (دشمنان را) فرو ببر!
از آن پس، بر زمین خدا، تنها مومنان خالص زندگی خواهند کرد!...»
📚منتخب الاثر، ج۳، ص۳۸۹ الی ص۳۹۲.
┈•✾◆ با فرهنگ شهر منطقه یک اصفهان همراه باشید
🆔 eitaa.com/farhangshahr1
📜 #داستانک_مهدوی
🔸بیقرار و نگران،
صورتش را مدام روی زمین میزد.
هیچ کس نمیفهمید آهو دردش چیست.
امام فرمود:
مادر است؛
صیادی بچهاش را صید کرده،
متوسل شده به من برای آزادی او.
برویم خانه صیاد!
در زدند.
صیاد با دیدن امام تعجب کرد.
فرمود:
آهو بچهاش را میخواهد،
حاضری آهو را به من ببخشی؟
گفت:
جانم فدای شما!
لحظهای بعد بچهآهو کنار مادرش بود.
آهوی مادر جلو آمد.
میخندید و دم تکان میداد.
امام سجاد علیه السلام فرمود:
میدانید چه میگوید؟
دارد برای من دعا میکند:
خدا حقی را که از شما ربودند به شما برگرداند و غایبتان را برساند.
همانطور که بچه مرا به من برگرداندید...
📚 برگرفته از بصائر الدرجات ج1، ص 353
📚دلائل الامامة ج1 ص206
┈•✾◆ با فرهنگ شهر منطقه یک اصفهان همراه باشید
🆔 eitaa.com/farhangshahr1