eitaa logo
❤️جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی❤️
405 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
7.9هزار ویدیو
93 فایل
پیج اینستاگرام سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی 👇 https://www.instagram.com/farmandemajid?igsh=MWI5c3pxeGVzd2kyZA== جهت تبادل و ارتباط با خادم کانال @Zsh313 #سردار_سرلشکر_شهید_مجید_بقایی #رفیق_شهیدم
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | 🔺 مقتل الشهدای هویزه؛ جایی که یک دلت را می رساند... شبتون شهدایی التماس دعااا شهادت 🌷🕊 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
اربابم‌تولدت‌مبارڪ . .✨''
22.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴سیاهپوش شدن حرم مطهر حضرت سیدالشهداء در آستانه 1445 هجری قمری صدای ماه محرم می آید ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
قتلگاه... السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین 😭😭😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🔹و سِلاحُه البُکاء: گریه سلاح مومن است. 😭😭😭 🔹برای اولین بار، اشکهایمان در عاشورا چند مفهوم داشت؛ هم بود، هم دیدن حضرت آقا، هم با خواندن ، هم شهادت یاران انقلاب و هم به بلندای تاریخ از عاشورا تا دفاع مقدس۲ 😭😭😭 ▪️با سلام، عاشورای حسینی تسلیت باد. 🖤💔🖤💔🖤💔 🌷تسلّای دل امام زمان، سلامتی مقام معظم رهبری و شادی روح شهدای عزیز صلوات🌷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @farmandemajid
🔥 💧 . 📆 تیرماه ۱۳۶۷ جزیره‌ی مجنون تو هوای بالای ۴۰ درجه‌ی جزیره ، ابراهیم و چنتا از همرزمانش در گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا که تعدادشان به ۲۰ نفر هم نمیرسید نبردی تن به تن و جانانه ای با چند لشکر از حزب بعث کردند.ابراهیم قصد تسلیم شدن نداشت.اما بعد گذشت ساعت ها تشنگی به آنها غلبه کرده بود.لب های ابراهیم از عطش قاچ رفته بود.چند دقیقه قبل از شهادتش در حالی که دیگر کامل محاصره شده بودند ، درون نیزارهای سوخته‌ی جزیره کنار هم نشستند.تشنگی آنها را از پا انداخته بود. . ▫️مجید بابایی دوست و همرزم ابراهیم میگفت : دقایقی را کنار هم دراز کشیدیم.سر ابراهیم بروی پایم بود و از فرط خستگی در آن آتش و دود نفهمیدیم کی خوابمان برد.دقایقی نگذشت که دیدم ابراهیم آروم صدام میکنه ، مجید مجید ، دلت آب پاشو...گفتم چی شد مگه ؟؟؟ گفت من تشنگی م برطرف شد !!! گفتم چیجوری ؟ گفت خواب دیدم رفتم قائمشهر خونه ی فلانی ، رفتم سر یخچالشون یه پارچ آب یخ و سر کشیدم خوردم، نمیدونی چقد چسبید....مجید میگفت : آنقدر تشنه مون بود بهش حسودیم شد و گفت : خوووش بحالت ابراهیم.دقایقی نگذشت و محاصره تنگ تر شد و صحنه ی کربلا برایمان مجسم تر.ابراهیم با لبان تشنه بشهادت رسید و سیراب شد و من با چند تن دیگر از عزیزان که همگی مجروح بودیم به اسارت درآمدیم.یادم نمی‌رود آن روز چند تن از بچه های ما بدون خوردن تیر و ترکش بشهادت رسیدند.فقط بخاطر تشنگی....فدای لب عطشان حسین. . @farmandemajid