eitaa logo
فاروق
456 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
145 فایل
مجموعه تحلیل های سیاسی،اجتماعی و... ارتباط با مدیر @Heifa5
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ادعای دروغ گفتن این حرف‌ها که مجلس مرکزآراء مردم است، مظهراراده ی مردم است،اداره کننده حقیقی کشور در سایه قوانین است، یک مرحله است؛ عمل به این‌ها و تحقق این‌ها یک مرحله دیگر است. آنچه ما در جمهوری اسلامی به آن سرافرازیم،این دومی است و الا در همه جای دنیا و در همه زمان‌ها این حرف‌ها گفته می‌شود.زمان‌های بعد از مشروطیت، در همین کشور ما هم این حرف‌ها بود.می‌گفتند مجلس، می‌گفتند قانون، می‌گفتند انتخاب؛ لیکن میان حقیقت و آنچه که اتفاق می‌افتاد و واقعیت امر بود، با آنچه که گفته می‌شد، فاصله‌های زیادی وجود داشت.مردم ما حقیقتاً از دوران مشروطیت تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،حضور خود را در اداره کشور به شکل قانونگذاری تجربه نکرده بودند؛شاید یک یا دو دوره دو ساله در اوایل کار مجلس شورای ملی _مثلاً دوره دوم سوم؛آن هم با مناقشات و خدشه‌هایی_تا حدودی این معانی را با خود داشت؛ اما آنچه بود، حرف بود؛ بر روی کاغذ بود؛ در امواج هوا بود، یواش یواش، همان هم نبود! اینطوری است که وقتی انحراف عمیق شود، مردم خودشان را ملزم هم نمی‌داند که حتی در زبان هم نام حقیقت را بیاورند؛ خطر این جاست. در دوره قبل از پیروزی انقلاب، اینگونه بود در سال‌های متمادی دیگر، حتی اسمی از آراء مردم و ادعا و افتخار به این حرف‌ها همدیگر باب نبود؛ همه چیز صوری و دروغین بود مصنوعی و ساختگی بود؛هم در دوران دیکتاتوری صریح، که عبارت بود از دوران رضاخانی و اواخر دوران محمدرضا؛ هم در دوران میانه که یک مقدار پوشیده و خفی بود، مردم رأیی نداشتند، مجلس وجود نداشت، نماینده ای نبود؛ دستوری و فرمایشی بود.انسان وقتی تاریخ آن دوره را می‌خواند_ حالا برهه‌ای را که خود ما در این اواخر شاهدش بودیم،و نیز آن قبلی‌ها را هم وقتی انسان می‌خواند_ می‌بیند که چگونه بوده است.از مدتی قبل از آنکه وقت انتخابات شود انتخابات فراهم می‌کردند؛ کار محافل شروع می‌شد؛ اصرارها،التماس‌ها تقرب‌ها، خوش رقصی‌ها؛برای اینکه خود را در لیست دولت داخل کنند؛ صریح می‌گفتند لیست دولت، لیست دربار؛ حیا هم نمی‌کردند! انقلاب اسلامی در میان کارهای عظیمی که در این کشور و در تاریخ ما انجام داد، این کار عظیم را هم انجام داد که مردم ما طعم حکومت مردم در وضع قوانین را چشیدند. @farooq313
فاروق
✳️ادعای دروغ گفتن این حرف‌ها که مجلس مرکزآراء مردم است، مظهراراده ی مردم است،اداره کننده حقیقی کشو
✳️بی‌عدالتی مطلق سلاطین قاجار، سلاطین پهلوی_ از قبلی‌ها ما درست خبر نداریم و کاری هم با آنها نداریم_آن کسانی که در رأس حکومت بودند و آن کسی که به عنوان پادشاه در این کشور زندگی می‌کرد و رئیس کشور بود، از همه ی افراد ثروتمند تر بودند. این از کجاست؟ مگر جز با ظلم،چنین چیزی ممکن است؟اموال مردم را می‌گرفتند. رضاخان هرجا ملک خوبی بود،هرجا چیز چشمگیری بود،هرجا عمارت زیبایی بود،دست می‌گذاشت و ثروت انبوه عظیمی برای خودش درست کرد و چقدر از مناطق کشور را که یک جا دست گذاشت و آن را متعلق به خودش کرد! بازماندگان او هم همینطور بودند. در راس قدرت، بی‌عدالتی مطلق بود.هرچه از راس قدرت پایین‌تر می‌آمدیم، این بی‌عدالتی هم پایین‌تر می‌آمد و گسترش پیدا می‌کرد. هر کس در آن نظام دستش می‌رسید که به دیگری ظلم کند، ظلم می‌کرد. جلوگیری هم نداشت. جلوداری هم نبود. آن نظام‌ها، این گونه بودند. @farooq313
✳️سرزمین سرکوب شده در ابتدای تشکیل حکومت ناسالم و خائن پهلوی،از اولین کارهای رضاخان این بود که در هرجا توانست به سرکوب عشایر پرداخت. در تمام حکومت رضاخان... و بعد از آن،در بخشی از دوران حکومت فرزند فاسد و خائنش،بارها و بارها بین مردم مظلوم اما شجاع و ساکت و غیوری که در این استان بودند با نیروهای حکومتی تصادم شد و هزاران نفر از عشایر این مناطق،به دست مزدوران خاندان پهلوی به قتل رسیدند. رفتار حکومت دست نشانده ی پهلوی با عشایر این استان،چنین بود اما متقابلاً،مردم مومن و عشایر مخلص و شجاع و غیور این منطقه و این سرزمین، حتی یک روز هم با نظام پهلوی از در آشتی وارد نشدند. البته عده‌ای از کدخدایان و ارباب‌هایی که دستشان در دست مسئولان دولتی بود،با پهلوی‌ها آشتی بودند.اما توده ی مردم، ابداً ! تشکیلات حکومت طاغوت، مردم را رها می‌کرد؛بعضی از ارباب‌های ظالم و کدخداهای متعدّی را دو دستی می‌گرفت! مردم برای پهلوی‌ها اهمیتی نداشتند.نتیجه این شد که در تمام طول حکومت ۵۰ ساله خاندان منحوس پهلوی،در این استان_ در مناطق بویراحمد، در مناطق بویراحمد، در مناطق کهگیلویه و نیز در مناطق عشایر و خاندان‌های مختلف از فارس تا خوزستان_ حتی یک قدم اصلاحی آباد کننده ی قابل ذکر برداشته نشد. بنده با پول‌هایی که در سال آخر رژیم گذشته در این استان خرج شده نگاه کردم و به این نتیجه رسیدم که مقدار پولی که در طول تمام طول ۵ سال آخر رژیم گذشته_که بهترین سال‌ها از لحاظ مالی بوده و دولت آن روز پول زیادی داشته است_ در این استان خرج شده، یک چهلم مقداری است که جمهوری اسلامی در کمتر از آن مدت،در این استان خرج کرده است. به تعبیری دیگر، جمهوری اسلامی در مدتی کوتاه،نزدیک به ۴۰ برابر آنچه که در اینجا خرج کرده‌اند، در این استان اعتبارات صرف کرده و پول خرج نموده است. البته در دوران رژیم طاغوت که دستگاه‌های دولتی فاسد بودند_ یعنی استاندار آن روز،فاسد و مسئولین ادارات و پیمانکاران، دزد و فاسد بودند_ اگر پولی هم در این استان خرج می‌شد،برای مردم نمی‌شد. لذا شما می‌بینید که در تمام دوران پهلوی، حتی یک دانشکده در این استان تاسیس نشد و تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی در سراسر همین استان،از عدد انگشتان دست یک نفر هم تجاوز نکرد! @farooq313
فاروق
✳️سرزمین سرکوب شده در ابتدای تشکیل حکومت ناسالم و خائن پهلوی،از اولین کارهای رضاخان این بود که در ه
✳️دور افتاده‌ها آنچه ملت ما در طول ده‌ها سال قبل از انقلاب، بلکه پیش از آن به آن دچار بود، نبودن این دو عامل بود:یکی نبودن احساس مسئولیت در میان دولتمردان که دولتمردان,در قبال آحاد مردم,هیچ احساس مسئولیتی نداشتند؛ روسای کشور،کشوررا ملک خودشان می‌دانستند و برای استفاده از این ملک به دنبال این بودند که ببینند کجا چه کاری برای آنها فایده بیشتری دارد؛ آنچه برایشان مطرح بود فایده مردم نبود.این عرفِ« دور افتاده» و «نزدیک» از آنجا به وجود آمد. اینکه فلان شهر دور افتاده است. دور افتاده یعنی چه؟ معنایش این بود که از مرکز کشور، از تهران دور است. این کافی بود برای محرومیت؛ چون چشمشان همین مناطق دور خود را می‌دید و دلشان به دنبال کار و مراکز و مناطقی بود که برای آنها منشأ سود و نفعی باشد، نه برای مردم. انقلاب این عرف را عوض کرد.انقلاب دور و نزدیک را از منطق دولتیان و مسئولان کشور زدود؛دور و نزدیک ندارد. @farooq313
✳️حتی یک معاون استاندار قبل از انقلاب وقتی در این ایرانشهر تبعید بودم، مردم آن شهر می‌گفتند:تا به حال حتی یک معاون استاندار هم به این شهر سفر نکرده است ! ایرانشهر روستا نیست،یک شهر است و در آن زمان تا به این حد مورد مورد غفلت بود. آنها به مناطقی سفر می‌کردند که بتوانند جیب‌های خود را پُر و لذّت و آسایش خود را فراهم کنند و با ایرانشهر و خاش و چابهار کاری نداشتند. @farooq313
فاروق
✳️حتی یک معاون استاندار قبل از انقلاب وقتی در این ایرانشهر تبعید بودم، مردم آن شهر می‌گفتند:تا به
✳️فقر تحمیلی ده ها سال در حکومت خاندان منحوس پهلوی، در همین استان لرستان کدام عمل مثبتی انجام دادند که این استان را از فقر بیرون بیاورد؟ این سرزمین حاصلخیز،این مراتع،این جنگل‌ها،این آب و هوای مناسب، این مردم خوش استعداد و قدرتمند و کاری. با استان‌های دیگر هم همینطور رفتار می‌کردند.آن جایی که منافع خود آن افراد شیطان صفت تأمین می‌شد، هر کاری لازم بود، برای خودشان کردند. وقتی به فکر ملت نباشند، وقتی به فکر کشور نباشند، معلوم است که کشور و ملت دچار فقر و ضعف می‌شوند. @farooq313
✳️خاطره تلخ سیستان در زمان ستمشاهی _چه دوران منحوس پهلوی، چه دوران منحوس قاجار_در آن منطقه خیلی ستم شده است. شاید شماها بدانید که هنوز هم در گوشه و کنار بلوچستان، به فارس‌ها«گجر» می‌گویند. گجر،یعنی قاجار، قجر؛ مثل اینکه ما می‌گوییم «مغول». علتش خاطره ی تلخی است که آنان از دوران قاجاریه دارند؛ از بس با آنان در آن دوران ستم شد. در دوران منحوس پهلوی هم وضع بهتر از دوران قاجاریه نبود. ♻️سیاست رژیم پهلوی در بلوچستان این بود که خوانین را به خودشان جذب کنند و از خوانین امنیت منطقه را بخواهند؛ مثل تیولدارهای زمان قدیم،که شاه یک کشورکسی رابه منطقه‌ای می‌فرستاد و مثلاً می‌گفت خراسان در تیول تو؛ ما می‌خواهیم خراسان را از این کشور جدا نکنند؛ مالیاتی هم هر سال با هدایا برای ما بفرست؛ دیگر هر کار می‌کنی، با خودت! او هم به آنجا می‌رفت؛ اگر قرار بود که مثلاً ۱۰ کرور بفرستد، سی کرور یا پنجاه کرور از مردم در می‌آورد! حالا چگونه در می‌آورد،آن مربوط به خودش بود. کشتارها،ظلم‌ها،بی‌عدالتی‌ها، ناحق کردن حق‌ها،ضایع کردن ضعفا و رشد دادن گردن کلفت‌ها،به دولت مرکزی ربطی نداشت! ♻️ در زمان پهلوی، سیستان و بلوچستان این وضعیت را داشت. در آنجا خوانینی از قبایل مختلف ریگی و مبارکی و نارویی و شش زهی بودند؛ همین زهی‌های فراوان که شنیده‌اید و هست.رئیس قبیله در مقابل استاندار مسئوول بود ؛و اگر خوب عمل می‌کرد، پاداش او هم وکالت مجلس بود؛ یک دوره بیاید وکیل مجلس بشود و سور و سات استاندار و دستگاه دولتی هم فراهم باشد! دستگاه،کاری به کار امنیت منطقه نداشت. وقتی که من در آنجا بودم، بین همین ایرانشهر و چابهار،به اصطلاح حافظ امنیت این مناطق، دلاورهای آن رژیم بودند. دلاورها چه کسانی بودند؟ یک یا چند نفر بلوچ فقیر محروم مظلوم بدبختی که به آنها چوب دستی یا تفنگ برنو داده بودند و گفته بودند که شما در این جاده مواظب باشید آنها مواظب بودند. حالا مواظب چه چیزی، آن هم خیلی روشن نیست؛ طبیعتاً طبق معیارهای خود آنها عمل می‌کردند. آن خان، پدر آن مردم را در می‌آورد. ♻️ من در بلوچستان وضعیتی را دیدم که حقیقتاً قابل توصیف نیست؛یعنی اگر کسی توصیف کند،شما باور نخواهید کرد؛ یعنی اینقدر با حالا فاصله دارد. یک عده در آنجا از همه جهت در نهایت راحتی و آسایش زندگی می‌کردند؛در ایرانشهر، مثل اعیان تهران زندگی می‌کردند! در فنوج و اسپکّه و آن دوردست‌هایی که پای آدم‌های معمولی به آنجا نمی‌رسید، این‌ها در وضعیت اشرافی زندگی می‌کردند! در همان شهرها مردمی بودند که اولیات زندگی برایشان وجود نداشت؛ یعنی فقر به معنای تلخ و سیاه،مسأله ی آن وقت در آن جا بود؛نه جاده‌ای، نه آبی، نه برقی ،نه در تابستان وسیله خنک کننده ای. مردم آن جا این طور محروم شدند. مردم هم راه زندگی را فهمیده بودند. هر کس می‌خواست زندگی کند، باید منفذی با آن خان می‌یافت.آخوندهم اگرمی خواست زندگی کند،بایستی خودش را وصل می‌کرد؛لذا خیلی از روحانیون آنجا هم به خوانین متصل شده بودند ،باآنها ارتباط داشتند، با آنها مأنوس بودند و زندگی‌شان یک طوری می‌گذشت.این وضعیت بلوچستان بود.مردم در آن جا این گونه رنج کشیدند. ♻️ جمهوری اسلامی در آنجا پیام آور یک عطیه بزرگ بود،و آن اینکه طبق طبقه ستمگر_خوانین_ حذف شدند؛ هرچه هم آمدند و تلاش کردند، نشد. من خودم در سال ۵۸ به بلوچستان رفتم؛همه این خوانین درجه ی یک بلوچستان به ایرانشهر آمدند و با من ملاقات کردند، تا شاید بتوانند تقرب و تحببی پیدا کنند. ♻️من سیاست جمهوری اسلامی را برای آنان روشن کردم. خوانین امیدی پیدا نکردند. البته کسانی بودند که این سیاست را قبول نداشتند. ما نمی‌خواستیم در آنجا سیاست اعمال کنیم؛ ما می‌خواستیم حقیقت را در آنجا اعمال کنیم. حقیقت این بود که مردمی بودند و باید زیر سایه ی جمهوری اسلامی زندگی می‌کردند؛ الان هم آن مردم هستند. به حمدالله خوانین دستشان کنده شد؛ هرچند جمهوری اسلامی سختی‌های زیادی کشید. @farooq313
فاروق
✳️خاطره تلخ سیستان در زمان ستمشاهی _چه دوران منحوس پهلوی، چه دوران منحوس قاجار_در آن منطقه خیلی ست
✳️قربانی خان‌ها آنچه دل انسان را به درد می‌آورد این است که این استان، با وجود همه ی این استعدادها،در طول سالیان دراز، محرومیت کشیده است. در دوران ستمشاهی نگاه نمی‌کردند که مردم چه می‌خواهند و چه لازم دارند.نگاه می‌کردندکه رفقای خودشان خوانین منطقه،چه لازم دارندوچه می خواهند. مردم را قربانی خان‌ها می‌کردند. نتیجه این شد که از قِبَل این استان و این مردم محروم و نجیب و صبور و با استعداد، جیب‌هایی پر شد و خان ها و خانزاده‌ها عیاشی ها کردند؛ اما جوانان این استان محروم ماندند. در و پیکر این استان،محروم ماند. و بیابان این استان، دست نخورده ماند. @farooq313
✳️مثل دشمن دررژیم طاغوت، هرجا اتفاقی می‌افتاد، بنده این توفیق و این شوق را داشتم که برای امداد بروم. الان شاید مشکل بشود برای مردم گفت که آن وقت، دستگاه‌ها چطور رفتار می‌کردند: مثل دشمن! شیر و خورشید آن روز که مربوط به دستگاه طاغوت بود، مثل یک بیگانه ی بی عاطفه، با حوادث برخورد می‌کرد. مگر این گونه که حالا می‌روند و با دل و جان کمک می‌کنند، به مردم کمک می‌کردند؟ در نقطه‌ای از جنوب خراسان زلزله آمد؛ تا چندین سال بعد که بنده با آن محل رابطه داشتم و می‌رفتم و می‌آمدم، هنوز یک عده مردم زیر چادرهای پوسیده ی رنگ و رو رفته زندگی می‌کردند. حالا در این زلزله شمال_رودبار و بقیه مناطق_ اهالی آن جا،خود مردم آن جا می‌آیند و نقل می‌کنند که غالب مناطق وسیع زلزله زده ،از روز اول بهتر و زیباتر ساخته شده و در دسترس و اختیار مردم قرار گرفته است. @farooq313
فاروق
✳️مثل دشمن دررژیم طاغوت، هرجا اتفاقی می‌افتاد، بنده این توفیق و این شوق را داشتم که برای امداد برو
✳️امنیت اختصاصی اساس نیروی انتظامی در دوران رژیم غیر مردمی و طاغوتی، برای حفظ امنیت طبقات ویژه بود و بقیه ی مردم هرچه بر سرشان می‌آمد، اهمیتی نداشت! من در همان زمان رژیم گذشته، در مناطق مرزی کشور به صورت تبعید زندگی می‌کردم و می‌دیدم که وضع آنجا چگونه بود. در آنجا، امنیت به دست گردن کلفت‌هاوباج بگیرهای منطقه سپرده شده بود. امنیت،عبارت بود از امنیت خوانین و بزرگان و سرمایه داران منطقه و دیگران حقی از آن نداشتند. به همین خاطر، اگر در مناطق مختلف این کشور و به خصوص در دوردست‌ها، آدم متنفّذی،نوکران کارگران و زیردستان خود را می‌زد، می‌کشت، حبس می‌کرد،از زندگی و هستی می‌انداخت و امنیت آنها و زن و فرزندشان را صلب می‌نمود، ایرادی نبود و کسی نمی‌گفت که شما چرا این کار را کردید! اگر به پاسگاه هم شکایت می‌کردند، شکایت کننده محکوم می‌شد!یعنی امنیت،امنیت طبقات ویژه بود، نه امنیت عمومی. گیرم که فرضاًدر شهرهای بزرگ مثل تهران و بعضی شهرهای دیگر، پلیس، بازارها و کوچه‌ها و خیابان‌ها را در همه جا زیر نظر داشت؛ اما در حقیقت این دستگاه عظیمی که در آن زمان برای امنیت کشور فراهم و طرّاحی شده بود، هدفش آن بود. در داخل نیروهای انتظامی آن روز، عناصر مومن و با اخلاص و خدوم و زحمتکش کم نبودند_ ما از نزدیک آنها،را می‌شناختیم،مردمان خوب خیلی بودند_ لیکن سردمداران،امنیت را برای عموم نمی‌خواستند. @farooq313
✳️برای حفظ جان طاغوت ارتش‌ها به اسم منافع ملی تشکیل می‌شوند،اما در خدمت منافع ملی نیستند؛ در خدمت جاه طلبی‌های سیاسی‌اند. در طول تاریخ هم همینجور بوده. از اینجا بلند شوند،بیش از یک میلیون سرباز را بردارند ببرند طرف یونان_ این‌ها افتخارات تاریخی طاغوت ماست؛ خشایار شاه_ برای اینکه بتواند یونان را بگیرند؛بعد هم شکست خورده و کشتی شکسته و نابود شده بر گردند به کشور. اینها برای منافع ملی نبوده. در طول تاریخ، ارتش‌های دنیا_تا آنجائی که ما اطلاع داریم و تاریخ به ما نشان می‌دهد و من و شما می‌توانیم دسترسی پیدا کنیم و امروز هم در دنیا مشاهده می‌کنیم_ غالباً همین جور بوده‌اند؛ یا در خدمت قدرت طلبی های شخصی بوده‌اند، یا در خدمت حفظ قدرت‌های طاغوتی. اوائل انقلاب، در یکی از کاخ‌های سلطنتی که یک بخشی از نیروی ارتش را آنجا برای پاسداری متمرکز کرده بودند، یک تابلویی آن بالا زده بودند که مضمونش این بود: ما_یعنی ارتش_ اصلاً برای حفظ جان این طاغوت تشکیل شده‌ایم!خب، این خیلی فاصله دارد با منافع ملی. @farooq313
فاروق
✳️برای حفظ جان طاغوت ارتش‌ها به اسم منافع ملی تشکیل می‌شوند،اما در خدمت منافع ملی نیستند؛ در خدمت
✳️نبود عزت واقعی درگذشته، ارتش ایران هیچ وقت از عزت واقعی برخوردار نبوده است؛زرق و برق و ترسیدن آدم‌ها را کاری ندارم. اصولاً ارتش، از عزت واقعی برخورد برخوردار نبود؛به خاطر اینکه همیشه از طرف مافوق روی او فشار بود و تحقیر می‌شد.از طرف مردم نیز همیشه طرد می‌شد و اگر نگوییم همیشه، گاهی یا خیلی از اوقات، مورد نفرت بوده است. این، تاریخ گذشته ی ماست.اگر کسی تاریخ ۸۰ یا ۷۰ سال اخیر را نگاه کند، می‌بیند که جز این نبوده است.چه آن وقتی که ما ارتش منطق منظمی نداشتیم و چه ازاوایل قرن اخیر هجری شمسی که ارتش منظم پیدا کردیم و مستشارهای خارجی زمام ارتش را به عهده گرفتند؛ اینگونه بوده است . ✅دراین سال های متمادی، پرتغالی‌ها،فرانسوی‌ها،انگلیسی‌ها ، روس‌ها و همینطور هلندی‌ها، آموزش ارتش ما را به عهده داشتند و در آخر هم آمریکایی‌ها بودند که در ارتش نفوذ کردند و چه تحقیر و تحمیلی که نکردند. قدرتمندان هم از طرف آنها همین گونه رفتار می‌کردند مردم نیز در ترس و ارعاب بودند. یک افسر، مخصوصاً تا وقتی که جوان بود و هنوز نشاط و غرور جوانی و زرق و برقی داشت،در خیابان می‌رفت و می‌آمد؛ اما اینکه ملاک نیست. ملاک عزت واقعی است. @farooq313
✳️ارتش غیر مردمی بدانید از روزی که نیروی مسلحی در این کشور به وجود آمده است تا امروز، در هیچ برهه از تاریخ ما، نیروهای مسلح مان،اینقدر وصل به مردم و کوشنده در راه اهداف و آرمان‌ها و فداکار برای کشور به مرزها نبوده‌اند.در این دوره‌های اخیر،ارتش فقط یک اسم بود. کاخ با عظمتی از مقوا،مقوای پر زرق و برق بود. آنجا که میدان عمل بود، معلوم می‌شد که پوچ است.آنجا که نما و منظره بود البته زیبا و پر زرق و برق بود. چه در این دوره‌های اخیر که رهبران خائن، فرماندهان وابسته، روح‌های ضعیف و ذلیل در مقابل بیگانگان بر آن حکومت می‌کردند و توده ارتش را که به هر حال بخش و پاره‌ای از تن این ملت بود به نام و رنگ خودشان رنگ آمیزی می‌کردند، و چه در دوره‌های قبل که باز همین طور بود.ارتش ایران با نام «قزاق»و «سالدات»شروع شده است. با نام بیگانه، با لباس بیگانه، با ترتیبات بیگانه و فرماندهی بیگانه. ارتش ایران آن روز که حکام غیر مردمی بر این کشور حکومت می‌کردند، یک ارتش غیر مردمی بوده است. @farooq313
✳️بدون کمترین مقاومت روزی ظواهر ارتش ایران خوب بود و خیلی به آن می‌رسیدند؛امادرلحظه حساس ووقتی که دشمن در سال‌های ۱۳۲۰ شمسی به مرزهای این کشور حمله کرد،ارتش،کمترین مقاومتی نکرد.ادعایی که سردمداران رژیم فاسد پهلوی می‌کردند و می‌گفتند که«ما به ارتش رسیدگی و ارتش را اداره کرده‌ایم».رسوایی‌هایش در آن لحظه ی حساس آشکار شد.به خیال خود، ارتش را با خرج زیاد درست کردند؛ اما سودش برای کشور، برابر صفر بود؛ چون از این مملکت دفاع نکردند. @farooq313
فاروق
✳️بدون کمترین مقاومت روزی ظواهر ارتش ایران خوب بود و خیلی به آن می‌رسیدند؛امادرلحظه حساس ووقتی که
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت مخاطبین فرهیخته فاروق ازامشب با آغاز فصل دوم از کتاب تاریخ معاصر باعنوان ✳️وابستگی درخدمت شما عزیزان هستیم. مثل همیشه ماراهمراهی کنیدومنتظرپیشنهادات و انتقادات شما همراهان همیشگی هستیم 🌺 @farooq313
فاروق
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت مخاطبین فرهیخته فاروق ازامشب با آغاز فصل دوم از کتاب تاریخ معاصر
✳️تاریخ سرافکندگی هرچه در تاریخ دوران هشتاد،نودساله ی گذشته قبل از انقلاب نگاه کنید،یا فساد مسئوولان است،یا خیانت دولتمردان است،یادخالت بیگانگان است، یا تحقیر ملت ایران است. @farooq313
✳️همراه با وابستگی یک وقت دیکتاتوری هست،پیشرفت هم هست؛مثلاً در راس،یکی مثل ناپلئون است،که در دوره خودش دیکتاتور است، اما فرهنگستان درست می‌کند، پیشرفت‌های بزرگ علمی ای در همان چهارده ،پانزده سال حکومت ناپلئون در فرانسه به وجود آمد که شاید تا هفتاد،هشتاد سال بعد از ناپلئون هم این مقدار پیشرفت برای آنها پیش نیامد. این پیشرفت‌ها هنوز هم مایه ی افتخار فرانسوی‌هاست. ناپلئون بالاخره یک آدم هوشمندی بود، علاقمند بود،پرکار بود،فهمیده بود و آدم‌های فهمیده‌ای هم همراهش بودند. لیکن یک وقت همان دیکتاتوری هست،همراه با وابستگی، همراه با نوکر صفتی؛این چیزی بود که ما در سال‌های متمادی دچارش بودیم؛در دوران پهلوی‌ها یک جور،در دوران قاجار یک جور دیگر. در دوران قاجار هم ما به نحو دیگری وابسته بودیم. @farooq313
فاروق
✳️همراه با وابستگی یک وقت دیکتاتوری هست،پیشرفت هم هست؛مثلاً در راس،یکی مثل ناپلئون است،که در دوره
✳️آثار تسلط بیگانگان معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟استقلال، یعنی اینکه یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان_ که یقیناً دلسوز او نیستند_ بر سرنوشت او مسلط شدند، دو چیز را از دست می‌دهد: اول،عزت نفس خود را،افتخارات خود را، احساس هویت خود را؛دوم، منافع خود را.دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آنکه می‌آید یک ملت را مسخّرسرپنجه ی قدرت خود می‌کند، در درجه اول_ در حقیقت، در اول و آخر_ به فکر منافع خود است.آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی است که استقلال خود را از دست داده است.ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن بیستم،داریم.... @farooq313
فاروق
✳️آثار تسلط بیگانگان معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟استقلال، یعن
✳️ چهار نمونه از تسلط بیگانگان من چهار نمونه راازتاریخ نزدیک خودمان_تاریخ صدساله پیش به این طرف_به شماعرض کنم.این چهار نمونه به ما نشان می دهد که وقتی یک قدرت بیگانه بر دستگاههای سیاسی و فرهنگی یک کشور مسلط شود،برسرآن کشوروآن ملت چه می آید. ✅یک نمونه،نمونه ی مشروطیت است. می‌دانید، دوران استبداد حکومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام کردند،دلسوزان جامعه قیام کردند؛پیشرو آنها هم علمای دین بودند. در نجف،مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیت الله آخوند خراسانی؛ در تهران سه نفر عالم بزرگ _مرحوم شیخ فضل الله نوری، مرحوم سید عبدالله بهبهانی،مرحوم سید محمد طباطبایی_ پیشوایان مشروطه بودند. پشتوانه ی این‌ها هم دستگاه حوزه ی علمیه در نجف بود.این‌ها چه می‌خواستند؟ این‌ها می‌خواستند که در ایران، عدالت برپا شود؛یعنی استبداد از بین برود.وقتی که جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان که آن وقت در ایران نفوذ بسیار زیادی داشت و از عواملی در میان روشنفکران برخوردار بود،این‌ها را دید و نسخه ی خودش را به این‌ها القاء کرد.البته در بین همان دلسوزان هم عده‌ای از روشنفکران بودند.حق آنها نباید ضایع شود؛لیکن یک عده روشنفکر هم بودند که مزدور و خودفروخته و از عوامل انگلیس محسوب می‌شدند. باری؛ مشروطه، قالب و ترکیب حکومتی انگلیس بود. این روشنفکران،به جای اینکه دنبال دستگاه عدالت باشند و یک ترکیب ایرانی و یک فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر کار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سر علما و به نام دین و با شعار دین خواهی بود،بعد از مدت بسیار کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضل الله نوری را... در تهران به دار کشیدند. اندک زمانی بعد سید عبدالله بهبهانی رادر خانه‌اش ترور کردند. بعد از آن هم سید محمد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت. آن وقت مشروطه را هم به همان شکلی که خودشان می‌خواستند برگرداندند؛مشروطه‌ای که بالاخره منتهی به حکومت رضاخانی شد! @farooq313
✅نمونه دوم خود حکومت رضاخان است. انگلیسی‌ها قراردادی را با دولت قاجاریه در میان گذاشتند که بر اساس آن قرارداد، تمام مسائل مالی و تمام مسائل نظامی کشور در قبضه ی انگلیسی‌ها قرار می‌گرفت.مرحوم سید حسن مدرس، آن عالم آگاه، با این قرارداد مخالفت کرد و نگذاشت این لایه در مجلس شورای ملی آن روز تصویب شود.بعد که انگلیسی‌ها از اینجا محروم شدند و دیدند نمی‌شود اینطوری عمل کرد،به فکر تازه افتادند. فهمیدندباید در ایران یک دیکتاتور را بر سر کار بیاورند تا امثال مدرس‌ها را قلع وقمع کند؛با مردم با کمال خشونت رفتار کند؛ خواسته‌های انگلیس را اعمال کند. لذا رضاخان را بر سر کار آوردند. ماجرای به سلطنت رسیدن رضاخان در ایران، یکی از ماجراهای بسیار عبرت انگیز تاریخ ماست.ماجرایی است که همه ی جوان‌های این کشور امروز باید بدانند. هرج و مرج قبل از رضاخان، به وسیله مشت پولادین رضاخان و با کمک دولت انگلیس از بین رفت و یک نظم تحمیلی و استبدادی در کشور به وجود آمد که ۵۵ سال ادامه پیدا کرد. نفوذ انگلیس در دستگاه‌های سیاسی فرهنگی کشور ،ما مردم را تحت فشار قرار داد. @farooq313
فاروق
✅نمونه دوم خود حکومت رضاخان است. انگلیسی‌ها قراردادی را با دولت قاجاریه در میان گذاشتند که بر اساس آ
✳️نمونه سوم نمونه شهریور ۱۳۲۰ است که رضاخان به وسیله ی حامیان قبلی خود از سلطنت عزل شد و از ایران بیرون رفت. محمدرضا را بر سر کار آوردند؛ با قرار تسلیم محض در مقابل انگلیسی‌ها! هر کاری آنها می‌خواستند، انجام می داد دیگر احتیاج به استعمار نبود! وقتی که یک خائن ایرانی حاضر است در مقابل کمک بیگانه،بر ملت ایران سلطنت و حکومت کند و خواسته ی آن بیگانه را در ایران اعمال نماید، دیگر چه لزومی دارد زحمت استعمار را به خودشان بدهد!؟ این کار را کردند. @farooq313
فاروق
✳️بعد نمونه ی چهارم پیش آمد. و آن مرداد سال ۱۳۳۲ هجری شمسی بود. بعد از آنکه حکومت مصدق را سرنگون کرد
✳️یک ملت وقتی اجازه بدهد که یک قدرت بیگانه در دستگاه‌های سیاسی او یا در دستگاه‌های فرهنگی او نفوذ کند، سرنوشت این ملت همین است. ✔️اگر انقلاب اسلامی پیش نیامده بود، اگر این ملت پشت سر امام بزرگوار، این حرکت عظیم تاریخی را به وجود نیاورد،می‌دانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتی که هیچ یک ازپیشرفتهای علمی غرب رافرانگرفته بود.نه اختراعی، نه اکتشافی، نه سازندگی ای. منابعش را از دست داده؛ بود نفتش را از آب رودخانه‌ها هم ارزان‌تر به همان دشمن‌ها فروخته و در اختیار آنها گذاشته بود. نفت مال آنها، پالایش از آنها قراردادهای طولانی مدت برای آنها! دشمنان این کشور،برای بقیه معادن و منابع کشورهم برنامه‌ریزی کرده بودند. می‌خواستند مغزهای این ملت را ببرند و دستگاه‌های علمی به کشور را در سطح پایین نگه دارند. 🔺در روزهای نفوذ آمریکا و انگلیس در ایران،ملت ایران روزهای سختی را گذراند. صد سال، اول انگلیسی‌ها و بعد آمریکایی‌ها با نفوذ خود ایران این کشور را عقب انداختند. ما امروز مرحله‌ای را که وارد می‌شویم، نشانه‌های کوتاهی‌های آنها، خیانت‌های آنها و بدعملی آنها را به چشممان مشاهده می‌کنیم. 🔺 انقلاب اسلامی از بزرگترین کارهایی که کرد این بود که دست آمریکا را کوتاه کرد.انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ آمریکا، دست آمریکا و ریشه‌های آمریکا و بند و بست‌های آمریکایی را در این کشور از بین برد. 🔺البته عده‌ای که اول کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو آمریکا و آمریکایی داشتند، می خواستند نگذارند. من در شورای عالی دفاع سال ۵۸ از نزدیک خودم شاهد بودم. داشتند مصوبه می‌گذراندند که بر اساس آن مصوبه، هیئت‌های مستشاری نظامی آمریکایی_ همان‌هایی که آن همه جنایت و خیانت کرده بودند_ با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند! بنده مانع شدم،گفتم این چه کاری است که شما می‌کنید؟ قدری بحث شد،مطلب را متوقف گذاشتند. بعد هم خدای متعال به آنها توفیق نداد این کار را بکنند و رفتند. یک بار دیگر هنوز یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که همان آقایان، در الجزایر طرح گفتگوی با آمریکایی‌ها_ دشمنان خونی این ملت_ را ریختند؛ ولی امام مانع شد و نگذاشتند. @farooq313
فاروق
✳️یک ملت وقتی اجازه بدهد که یک قدرت بیگانه در دستگاه‌های سیاسی او یا در دستگاه‌های فرهنگی او نفوذ کن
✳️وضع بدتر ایران من هم با تاریخ آشنا هستم.من سطرسطر ورق‌های تاریخ ۷۰ /۸۰ سال گذشته و قبل از آن را مکرر در مکرر خوانده‌ام. ما حقیقتاً یکی از گرفتارترین ملت‌های در پنجه گردن کلفتی و قلدری قدرت‌های جهانی بوده ایم. 🔻بنده درباب شبه قاره ی هند مطالعات مفصلی داشتم و کتابی هم در این زمینه نوشته ام. وقتی وضعیت ایران را با شبه قاره مقایسه می‌کنم،می‌بینم با اینکه آنجا مثل استعمار مستقیم انگلیسی‌ها وجود داشت،اما به لحاظ فشار انسان بر یک کشور از ناحیه قدرت‌های اهریمنی دنیا،وضع ما از آنها بدتر بود. آنها از طرف نیروهای خودی و میهنی خودشان دچار خیانت و نفاق و با فساد و وابستگی نبودند. یک مشت انگلیسی به آن کشور وارد شده بودند.خودی‌های آنها عبارت بودند: از گاندی و نهرو و مولانا محمدعلی و مولانا شوکت علی و جناح و غیره.آنها باانگلیسی‌ها جنگیدند و بسیار هم زجر کشیدند؛ اما وضع ما اینگونه نبود.انگلیسی‌ها رضاخان را به عنوان یک عامل دست‌نشانده بر سر کار آوردند تا کار مورد نظر آنها را انجام دهد. این حرف‌ها جای انکار نیست؛ حرفی نیست که من بزنم؛ این حرف‌ها جزو واضحات تاریخ است که هم گزارشگران نوشته اندو هم اسنادی که بعد از ۳۰ /۴۰ سال منتشر شده، گویای آن است. 🔻همین چند روز پیش درسندی از همین قبیل می‌خواندم که در جلسه‌ای که سید ضیا و رضاخان و ماموران انگلیسی بودند،رضاخان گفته بود که من سیاست سرم نمی‌شود و وارد نیستم،هرچه شما دستور بدهید؛ من گوش به فرمانم! همینطور هم بود؛ اما لحظه‌ای که احساس کردن یک ذره حالت گوش به فرمانی اش متزلزل شده و گرایشی ،آن هم نه به سمت استقلال حقیقی، بلکه به سمت آلمان هیتلری پیدا کرده است_ طبیعتاً وقتی رضاخان به هیتلر نگاه کند، به هیجان می‌آید و لذت می‌برد_ او را کنار زدندو پسرش را بر سر کار آوردند. این‌ها جزو واقعیات کشور است. 🔻کشور ایران با همه خصوصیات فرهنگی عمیقی که شما می‌گویید و راست هم می گوییدو من هم به همین‌ها اعتقاد دارم، تحقیر شد. ۵۰ /۶۰ سال کسانی بر ما حکومت کردند که آورنده آنها،نه اینکه ما نبودیم_ چون در ایران حکومت مردم به این صورت اصلاً سابقه نداشت_ بلکه دلاوری خودشان هم نبود. ای کاش اگر دیکتاتور بودند، اقلاً مثل نادرشاه با زور بازوی خودشان،یا مثل آقا محمد خان با حیله‌گری خودشان بر سر کار آمده بودند؛ اما اینطور نبود. دیگران آمدند و آنها را بر این ملت مسلط کردند و تمام منابع مادی و معنوی این ملت را به غارت بردند. @farooq313
✳️محل رقابت بیگانگان از روزی که پای خارجی‌ها به عنوان قدرت‌های مسلط آن روز عالم، به این کشور باز شد،دخالت سیاست‌های خارجی در کشور ما شروع گردید. 🔺 اول انگلیسی‌ها آمدند،بعد به رقابت با آنها، روس های تزاری دخالت کردند.سال‌های متمادی در کشور ما، بین این دو بر سر اعمال نفوذ بیشتر رقابت بود تا اینکه با روی کار آمدن سلسله منحوس پهلوی،حاکمیت انگلیسی‌ها به طور کامل در ایران تحکیم شد و بعد هم با گذشت دو سه دهه، آمریکایی‌ها وارد میدان شدند و قدرت شیطانی و اهریمنی و عیارانه و دزدانه و خباثت آمیز خودشان را سال‌ها بر کشور و ملت ما ادامه دادند. @farooq313
فاروق
✳️محل رقابت بیگانگان از روزی که پای خارجی‌ها به عنوان قدرت‌های مسلط آن روز عالم، به این کشور باز شد
✳️عوامل داخلی استعمار در طول این ۲۰۰ سال،ملت ایران از خود رأیی نداشت. بر ثروت خویش مسلط نبود و از پیشرفت علم و صنعت در دنیا بی‌بهره بود و امید درستی هم به آینده نداشت. ✅ اگر در گذشته_قبل از دوران استعمار و دخالت خارجی‌ها در کشور ما_حکام ایرانی و داخلی بر مردم جفا و ستم می‌کردند و زور می‌گفتند،در طول دوران ورود استعماری به ایران،هم سلطه ی مستبدان بود، هم اعدام‌های بی‌محاکمه رواج داشت، هم زورگویی‌های و حصر فشارهای فراوان و اختناق‌های بی‌اندازه بر ملت ما روا داشته می‌شدو هم مستبدان به وسیله قدرت‌های بیگانه حمایت می‌شدند و قدرت آنها مضاعف می‌گردید و ثروت کشور ما هم به وسیله هر دو _هم حکام داخلی مستبد و هم خارجی‌های زورگو_ به باد غارت می‌رفت. ✅ بر ملت ایران در طول قریب دو قرن چه گذشت؟ وقتی کتاب‌های مستشرقانی را می‌خوانیم که در این مدت به ایران آمدند تا از خوان گسترده‌ای که به وسیله حکام به یغما می‌رفت، استفاده کنند هر انسان غیوری در وجود خود احساس دلتنگی و فشار می‌کند و خجالت می‌کشد که این گونه را بر زندگی و مال و جان و سرنوشت سیاسی مردم مسلط کردند و اینطور ملتی بزرگ و با استعداد و نیرومند_مثل ملت ایران_ را به زنجیر کشیدند و زیر فشار قرار دادند. درست است که استعمار به صورت صریح و آشکار به کشور ما وارد نشد و مثل هند و الجزایر حکومت تشکیل نداد،اما حکامی که به وسیله آنها در ایران اعمال نفوذ می‌کرد، مثل عوامل و ایادی خود آنها برای استعمار عمل می‌کردند.از درون ملت را خوردند و نابود کردند و عقده‌های این ۲۰۰ سال_ به خصوص در چند سال اخیر در فرهنگ و استعدادها و استعداد و آرزوهایی سیاسی مردم از سوی استعمارگران و قدرت‌های دخالتگر، به کلی به باد استهزا گرفته شده بود_در مردم ما انباشته گردید. 👇با فاروق همراه باشید : 🌐https://eitaa.com/farooq313