🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهل_و_چهارم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
احتمالاً میترسید قبل دیدار مهم تر مک فارلین خبر درز کند ، نورث یادداشتی برای پوین دگستر فرستاد « من فکر می کنم ما موفق شده ایم خدا را شکر _ دعاهایمان را مستجاب کرد»
ساعت هشت و نیم صبح روز ۴ خرداد سال ۱۳۶۵ یک هواپیمای اسرائیلی بینشان که آدم هایی از سی آی ای خلبانش بودند در فرودگاه تهران به زمین نشست، هیات امریکایی شامل مک فارلین ، الیور نورث ، جرج گیو ، هوارد تایچر، از اعضای شورای امنیت ملی ، امیرام نیر اسرائیلی ( که وانمود می کرد امریکایی است) و یک مسئول خبررسانی از طرف سی آی ای بود ، که خبرهای اعضای هیأت را به طریقی امن برای پوین دگستر در واشنگتن میفرستاد ، یک هواپیمایشان محموله ای از قطعات موشکی هاوگ هم بود و یک هواپیمای دیگر هم پشت سرشان توی اسرائیل آماده بود تا به محض آزادی گروگانها فرستاده شود ، بارش دوازده محموله ی موشکی دیگر یکی از پاسدارهای فرودگاه تهران گروه را راهنمایی کرد به اتاقی وی آی پی ، آنجا منتظر شدند بلاخره کسی بیاید سراغشان ، راضی از اینکه مکالمه ی مختصر مؤدبانه ای با فرمانده ی ایرانی این قرارگاه داشته اند ، فرمانده با یک برنامه ی نمایش هوایی سرگرمشان هم کرد و چندتایی از هواپیماهای اف_۴شان را به آسمان فرستاد ، هواپیماهایی که به تازگی محموله ای از قطعات یدکی شان از غرب رسیده بود
حقیقت این بود که سفر هیأت امریکایی ایرانی ها را یک سر به شگفت واداشت به رغم برنامه ریزی ها و مشخص بودن روز رسیدن مک فارلین ایرانی ها فکر نمی کردند امریکایی ها واقعاً بیایند وقتی سپاه پاسداران از حضور این هیأت غریب در تهران خبردار شد کسانی را فرستادند به سفارتخانه ی سابق ایالات متحده در تهران تا پروندههای کارکنان را بررسی کنند پرونده ها را سرسری جوریدند و هیچ اسمی از مک فارلین یا نورث نیافتند، اما از جورج گیو چرا ، این شد که با این هیأت دیدار کنند ،
بیشتر از یک ساعت بعدتر سروکله قربانی فر همراه کنگرلو پیدا شد هر دو هم درب و داغان ، قربانی فر بهانه آورد که امریکایی ها زود رسیده اند و راهنمایی شان کرد سمت چندتایی ماشین قدیمی که قرار بود کاروان رفت و آمد محقرشان باشند رفتند به هتل قدیمی هیلتون_ که حالا اسمش شده بود هتل استقلال، آنجا سپاه پاسداران با عجله کل طبقه ی بالایی را برای اقامت هیات نامنتظر امریکایی خالی کرده بود
یک پیغام محفوظ برای کاخ سفید فرستاده شد که خبر میداد رسیده اند « با ما مؤدبانه رفتار شد اگر چه کسانی که به نظر می آمد اعضای سپاه پاسداران باشند به تعداد زیاد دورمان را گرفتند و همه جا همراهمان بودند کسانی که هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ فنی مسئول حفاظت اتاق هایمان هم هستند»
نخستین دیدار ساعت پنج بعد از ظهر آغاز شد سه تا ایرانی آمدند که به نظر نمی آمد هیچ کدامشان مقام بلند پایه ای باشند و ظرافت زبان مذاکره بدانند ایرانی ها حرفشان را با انشایی طولانی در مورد شکایت هایشان و خطاهای امریکا شروع کردند ، مک فارلین بیاعتنا به حرف هایشان این بحث را کنار گذاشت و حرف های خودش را با اشاراتی از پیش اندیشیده آغاز کرد، که برای پیشبرد مذاکرات تدارک شده بودند،
رئیسجمهور ریگان از او خواسته بود هر کاری لازم است بکند تا باب مشترکی برای مذاکرات آتی و همکاری پیدا شود، مک فارلین به ایرانی ها گفت ایالات متحده تمایلی به سرنگونی انقلاب ایران ندارد و میخواهد با این حکومت همکاری کند اما خیلی سریع معلوم شد دیدگاه های دو طرف درباره اینکه سر چه چیزهایی توافق شده کاملا متفاوت از همدیگر است ، و با این دیدگاه های متفاوت سر میز مذاکره نشسته اند، امریکایی ها انتظار داشتند گروگانها در جا و قبل از آنکه هیچ موشک هاوک دیگری به تهران برسد آزاد شوند ، ایرانی ها فکر می کردند قرار است ایالات متحده مجموعه ی عظیمی تسلیحات و قطعات یدکی برایشان مهیا کند و بعد از این نقل و انتقالات گروگانها آزاد شوند،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 4⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313