✅🟢🔴🔵⭕️✅️📣📣 برای سفر اربعین چی برداریم؟! 🔺توی این کلیپ چیزهای ضروری که باید توی کوله‌ات بذاری تا ان‌شاءالله با سلامت کامل به سفر معنوی اربعین بری و برگردی رو کامل توضیح دادم برات پس تا آخرش ببین رفیق! ⚠️تو هم در ثواب زیارت دوستانت سهیم شو و تا می‌تونی این پست رو بفرست برای دوستانت تا اونا هم یاد بگیرن و با آمادگی بیشتری به سفر سراسر نور اربعین مشرف بشن! 🔹با خودت نگی این همه چیز رو چطور ببرم چون قراره از هر کدوم یه کوچولو برداری و وزن همه شون با همدیگه یک کیلو هم نمیشه ! #اربعین_حسینی ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

فضای مجازی خاصیتش همینه.... اگه تقوا نباشه.... براحتی اسیرت میکنه... اسیر دروغ و شایعه ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

تا حالا نذریِ این‌جوری خوردی؟ یا #امام_حسین 😭 ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

‌💢 ایثار دیگری از خانواده پلیس 🔰 فرمانده انتظامی استان گفت : یکی از کارکنان فرماندهی انتظامی شهرستان فلاورجان با اهدای اعضای بدن فرزندش که دچار مرگ مغزی شده بود به چند بیمار دیگر جان دوباره بخشید. 🔶 سردار حمید علینقیان پور در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری پلیس بیان کرد: ۲۳ تیرماه همزمان با شب هشتم محرم یکی از نیروهای پلیس افتخاری و فرزند معاون آماد و پشتیبانی فرماندهی انتظامی شهرستان فلاورجان بر اثر حادثه رانندگی به کما رفته و دچار مرگ مغزی شد که امروز خانواده وی در اقدامی خداپسندانه با اهدای اعضای بدنش موافقت و با این ایثار خود به چند بیمار در انتظار پیوند جان دوباره بخشیدند. 🔶 فرمانده انتظامی استان گفت:این نیروی پلیس افتخاری که اعضای بدنش به چند بیمار اهدا شد در کلاس یازدهم مشغول تحصیل بوده و ضمن اینکه یکی از شاگردان ممتاز کلاس خود بود به صورت افتخاری نیز با فرماندهی انتظامی شهرستان فلاورجان همکاری داشت. 🔶 سردار علينقیان پور ضمن تسلیت آسمانی شدن این نیروی پلیس افتخاری و آرزوی علو درجات برای وی اظهار داشت: از ایثار و از خودگذشتگی همکار خود قدر دانی و برای بازماندگان صبر جزیل را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم.

صفحه پنجاه قرآن کریم، سوره آل عمران ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

تو خونه، بقیه ملاحظه‌ات رو می‌کنن و ازت حساب می‌برن؟ 👈 این ویدئو رو ببین! ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

با کلامت کارت بانکیت پر پول میشه. ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

خدا رو چه دیدی؟! شاید شد..‌ دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود « خدا رو چه دیدی شاید شد ». یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. معلم ریاضی مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت ... « خدا رو چه دیدی شاید شد ». وقتی این رو گفت همه ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره. امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه م گرفت. فکر می کنی رسیدن به آرزوت محاله؟! 👌« خدا رو چه دیدی شاید شد » ⚜️ @farvi_1401 ⚜️

✅ فوق العاده زیبا بدون هیچ توضیحی ببنید..❤️ ⚜️ @farvi_1401 ⚜️