eitaa logo
پایگاه خبری فریاد نهاوند آنلاین
3.7هزار دنبال‌کننده
81.5هزار عکس
10.6هزار ویدیو
289 فایل
این کانال صرفا جهت اطلاع رسانی اخبار مهم شهرستان نهاوند وکشور واقدامی فرهنگی برای توسعه و پیشرفت این شهرستان تاریخی سرافراز می باشد.... ↩️ ارتباط با ادمین _ تبلیغ و آگهی: @dr_CHEGENI47
مشاهده در ایتا
دانلود
نشست ریاست دانشکده با نماینده محترم مردم شریف شهرستان نهاوند در مجلس شورای اسلامی در این نشست برنامه‌ها و چشم انداز دانشکده توسط ریاست دانشکده ارائه گردید.نثاری، نماینده مردم نهاوند در مجلس شورای اسلامی حمایت همه‌جانبه از طرح‌ها و برنامه های دانشکده را مورد تاکید قرار دادند. این نشست حامل یک خبر بسیار خوب برای همشهریان عزیز نهاوندی بود که ان‌شالله در آینده‌ای نچندان دور تقدیم دانشجویان عزیز و مردم بزرگوار شهرستان خواهد شد. ریاست دانشکده حمایت های همه جانبه دکتر کارخانه ای رئیس محترم دانشگاه علوم پزشکی را مثال زدنی دانست و ابراز امیدواری کرد که با نگرش و چشم اندازه هیات رئیسه محترم دانشگاه و در راس آن دکتر کارخانه‌‌ای و همچنین پیگیری‌های مجدانه و حمایت‌های بی نظیر مهندس نثاری ارتقا دانشکده در حوزه افزایش رشته‌های تحصیلی، ساخت خوابگاه دانشجویی و تجهیز دانشکده به وسایل آموزشی و رفاهی در آینده محقق خواهد شد. روابط عمومی دانشکده پیراپزشکی نهاوند 🆔@faryadnahavand
19.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کجارو زدیم | انستیتو وایزمن 🔹 در سال ۱۹۳۴ و پیش از تأسیس رسمی دولت اسرائیل؛ توسط نخستین رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی تأسیس شد. 🔹 این موسسه به‌طور مستقیم، با صنایع دفاعی اسرائیل چون رافائل، IAI و Elbit که تولید کنندگان تجهیزات نظامی و فن آوری های پیشرفته دفاعی هستند همکاری دارد. 🔹 همچنین بسیاری از نخبگان ارتش، واحدهای اطلاعاتی و به‌ویژه واحد ۸۲۰۰ از فارغ‌التحصیلان مؤسسه وایزمن هستند. 🔹 بر اساس گزارش کانال ۱۵ رژیم صهیونیستی، خسارت‌های وارده به مؤسسه وایزمن در جریان عملیات «وعده صادق» حدود ۲ میلیارد شِکِل برآورد شده است. 🔹 در این حمله بین ۴۰ تا ۴۵ آزمایشگاه تحقیقاتی به‌طور کامل تخریب شد و حدود ۲۰ آزمایشگاه به‌شدت آسیب دید که در مجموع منجر به توقف فعالیت‌های این مؤسسه شد. 🆔@faryadnahavand
آیین رحمت و صلابت در ظلمتِ تاریخ، آن‌گاه که آدم از بهشت رانده شد و شیطان از سجده سر باز زد، فرمانِ عدلِ الهی جاری شد؛ فرشته‌ای مأمور شد تا سیلیِ ابدی بر چهره‌ی نافرمانِ شیطان فرود آورد. اما قرن‌ها بعد، با طلوع نوری از صلب عبدالله و آغوش آمنه، جهانی دیگر آغاز شد. نوری که نه تنها دل‌های مؤمنان را روشن کرد، بلکه حتی بر چهره‌ی شیطان، سیلیِ قهر را به رحمت بدل ساخت. او که خداوند درباره‌اش فرمود: وَما أَرسَلْناكَ إِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمین(۱)، رحمتی بود بی‌مرز، بی‌قید، بی‌شرط. خُلق عظیمش، دل‌ها را نرم می‌کرد، حتی دلِ سنگ را. با کودکان، لبخندش گشاده بود؛ با دشمنان، صلابتش کوه‌وار. در میدان نبرد، أَشِّداءُ عَلَی الکُفار(۲) بود؛ چونان صخره‌ای در برابر طوفان. اما در حلقه‌ی یاران، رُحَماءُ بَینَهُم؛ چونان نسیمی بر گلزار. این دوگانگی نه تضاد، که کمال بود. و ما، اگر پیرو راه اوییم، باید چنین باشیم: با دشمنِ حقیقت، قاطع و استوار؛ با اهل ایمان، مهربان و بخشنده. رحمت،بی‌صلابت، سستی است و صلابت، بی‌رحمت، خشونت. اما آن‌که از محمد (ص) بیاموزد، می‌داند چگونه دل ببخشد و چگونه در برابر ظلم بایستد. و امروز، در عصر سلطه‌ی استکبار جهانی و صهیونیسم، این آموزه بیش از همیشه راه‌گشاست: دولت و ملت ما باید در برابر دشمنان انسانیت، چونان پیامبر(ص)، صخره‌ای از صلابت باشند؛ و در میان خود، چونان نسیمی از رحمت، با مهر و شفقت رفتار کنند. این است آیین محمدی؛آیینی که هم دل را آرام می‌کند،هم ظلم را برمی‌چیند. پ.ن: ۱)سوره انبیاءآیه۱۰۷ ۲)سوره فتح آیه ۲۹ ✍🏻مریم قپانوری 🆔@faryadnahavand
‍ آیین رحمت و صلابت در ظلمتِ تاریخ، آن‌گاه که آدم از بهشت رانده شد و شیطان از سجده سر باز زد، فرمانِ عدلِ الهی جاری شد؛ فرشته‌ای مأمور شد تا سیلیِ ابدی بر چهره‌ی نافرمانِ شیطان فرود آورد. اما قرن‌ها بعد، با طلوع نوری از صلب عبدالله و آغوش آمنه، جهانی دیگر آغاز شد. نوری که نه تنها دل‌های مؤمنان را روشن کرد، بلکه حتی بر چهره‌ی شیطان، سیلیِ قهر را به رحمت بدل ساخت. او که خداوند درباره‌اش فرمود: وَما أَرسَلْناكَ إِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمین(۱)، رحمتی بود بی‌مرز، بی‌قید، بی‌شرط. خُلق عظیمش، دل‌ها را نرم می‌کرد، حتی دلِ سنگ را. با کودکان، لبخندش گشاده بود؛ با دشمنان، صلابتش کوه‌وار. در میدان نبرد، أَشِّداءُ عَلَی الکُفار(۲) بود؛ چونان صخره‌ای در برابر طوفان. اما در حلقه‌ی یاران، رُحَماءُ بَینَهُم؛ چونان نسیمی بر گلزار. این دوگانگی نه تضاد، که کمال بود. و ما، اگر پیرو راه اوییم، باید چنین باشیم: با دشمنِ حقیقت، قاطع و استوار؛ با اهل ایمان، مهربان و بخشنده. رحمت،بی‌صلابت، سستی است و صلابت، بی‌رحمت، خشونت. اما آن‌که از محمد (ص) بیاموزد، می‌داند چگونه دل ببخشد و چگونه در برابر ظلم بایستد. و امروز، در عصر سلطه‌ی استکبار جهانی و صهیونیسم، این آموزه بیش از همیشه راه‌گشاست: دولت و ملت ما باید در برابر دشمنان انسانیت، چونان پیامبر(ص)، صخره‌ای از صلابت باشند؛ و در میان خود، چونان نسیمی از رحمت، با مهر و شفقت رفتار کنند. این است آیین محمدی؛آیینی که هم دل را آرام می‌کند،هم ظلم را برمی‌چیند. پ.ن: ۱)سوره انبیاءآیه۱۰۷ ۲)سوره فتح آیه ۲۹ ✍🏻مریم قپانوری 🆔@faryadnahavand
پیگیری مشکلات ارتباطات، آنتن دهی و اینترنت شهرستان نهاوند در دیدار نماینده نهاوند با وزیر ارتباطات 🔹به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده مردم شریف شهرستان نهاوند در مجلس شورای اسلامی، هفته گذشته علیرضانثاری با وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، دکتر ستارهاشمی دیدار کرد. 🔹در این دیدار که به منظور پیگیری مصوبات جلسات گذشته برگزار شد، نماینده مردم نهاوند ضمن تشکر از اقدامات صورت گرفته در یکسال گذشته، به بیان مشکلات مختلف(عدم آنتن دهی مناسب اپراتورهای همراه در مناطقی از شهرها و روستاها، پایین بودن سرعت اینترنت، عدم وجود باتری هایی با کارآیی مناسب در دکل های مخابراتی و ...) پرداخت. 🔹دکتر ستارهاشمی ضمن قدردانی از پیگیری‌های نثاری نماینده نهاوند و دغدغه‌مندی ایشان در جهت رفع مشکلات حوزه انتخابیه خود و سایر نقاط کشور بیان داشت که از تمامی ظرفیت ها و منابع موجود در جهت رفع این مشکلات و رفاه بیشتر مردم شریف شهرستان نهاوند استفاده خواهیم کرد. 🔹در پایان این جلسه مقرر شد که معاون و دستیار ویژه وزیر ارتباطات جهت بررسی بیشتر و دقیق‌تر مشکلات و کمبودهای این حوزه به نهاوند سفر کند. 🆔@faryadnahavand
ریشه‌های یک خیانت؛ چگونه «لیبرال‌های صفین» تاریخ را تغییر دادند؟ قسمت اول: 🔺خوارج؛ محصول کمپین سیاسی «نه به جنگ»/ چگونه پیروزی قریب‌الوقوع صفین به حکمیت تحمیلی رسید؟ 🔺در سال ۳۷ هجری قمری و در میانه نبرد صفین، پرچم‌های سپاه امام علی(ع) در اوج اقتدار می‌درخشید. مالک اشتر، فرمانده میدان، با پیشروی‌های پیاپی خطوط معاویه را درهم می‌شکست و پیروزی نزدیک به نظر می‌رسید. ناگهان، درست در اوج نبرد، از قلب لشکرگاه کوفه صدایی دیگر برخاست: «لا قتال… لا قتال»؛ نه به جنگ، بس است کشتار. 🔺این شعار برخلاف تصور رایج، ابتدا از حلقوم یک جنگجوی خسته یا روستایی ساده‌دل خارج نشد، بلکه محصول حلقه‌ای از چهره‌های معتبر و صاحب‌نفوذ در ساختار کوفه بود؛ کسانی که سابقه سیاسی‌شان به سال‌ها پیش از بیعت با امیرالمؤمنین (ع) بازمی‌گشت و پیوندهای قبیله‌ای‌شان تا شام امتداد داشت. چهره‌هایی همچون اشعث بن قیس و شبث بن ربعی که در ماه‌های بعد از توقف عملیات صفین، به محور فشار سیاسی علیه امیرالمؤمنین(ع) بدل شدند. این حلقه، با نفوذ کلام و جایگاه قبیله‌ای، توانست صدای «لا قتال» طرفداران ابوموسی اشعری که مربوط پیش از نبرد جمل بود را دوباره از حاشیه به متن میدان بیاورد و صفوف سپاه را دچار دودستگی کند. 🔺زمان‌بندی این رخداد، کلید فهم آن است: ماجرای «قرآن‌های بر سر نیزه» نه سرآغاز این فتنه بلکه تنها چند ساعت پس از اوج گرفتن این ندای نفاق‌آلود اتفاق می‌افتد. معاویه و عمروعاص تا پیش از شنیدن زمزمه‌های آتش‌بس از اردوگاه امام علی(ع)، آخرین برگ بازی خود را رو نکرده بودند. اما خبر دودستگی داخلی، فرصت را برای صحنه‌آرایی مقدس‌مآبانه فراهم کرد؛ نمایش قرآن برنیزه‌ها به نام دین و امت اما به کام قدرت‌طلبی منافقان. 🔺از این نقطه به بعد، صفین از جبهه نبرد به میدان سیاست تبدیل شد. گروهی از خواص مأمور شدند تا با فشار، علی(ع) را به توقف عملیات و پذیرش حکمیّت وادار کنند. بهانه، جلوگیری از خونریزی مسلمانان بود، اما واقع امر را امام خود به صراحت بیان کردند:«آن‌ها با خدعه و مکر، شما را فریب دادند و…». 🔺رفتار این جریان، تمام مؤلفه‌های یک لابی سیاسی اجتماعی و رسانه ای مدرن را داشت: شعار فریبنده و در ظاهر مثبت «نه به جنگ»، تردید در حقانیت امام علی(ع)، تحریک احساسات با ادعای «نجات جان مسلمانان»، همراه سازی خواص بانفوذ سیاسی، اقتصادی و قبیله‌ای، تحمیل پرهزینه‌ترین تصمیم در آستانه پیروزی قطعی در میدان. 🔺موج «نه به جنگ» برخلاف آنچه بعدها به عنوان خوارج شناخته شد، ابتدا در میان خواص جبهه و لایه‌های متنفذ در حکومت زاده شد و سپس به نیروهای بی‌ بصیرت در اردوگاه علوی سرایت کرد. خوارج، معلول و بخشی از پروژه‌ای بودند که طراحی و هدایتش در دست همان خواص و مقامات توطئه‌گر سیاسی بود و جماعتی که مغلوب خط فریب و ناخواسته، سیاهی لشگر حکمیت تحمیلی شده بودند. در این تقسیم کار، شبث‌بن‌ربعی نقش چهره موجه دینی و اشعث‌بن‌قیس نقش بازوی سیاسی و هماهنگ‌کننده را برعهده داشتند. پیامد این روند روشن بود: ابتدا تردید افکنی در حقانیت و مصلحت جنگ؛ دوم، پیشبری پویش نه‌ به‌ جنگ در لشگر مولا و ایجاد چنددستگی؛ سوم، فشار به شخص امام برای مجوز توقف جنگ و پذیرش حکمیّت؛ چهارم، خلع قدرت ولایت و یا لااقل تضعیف شدید حاکمیت علوی. 🔺با فتنه گری منافقانی چون اشعث و البته غفلت برخی خواص اهل حق ، ابتکار عمل به سرعت از امام علی(ع) گرفته شد. روند فرسایشی هفت تا هشت‌ ماهه حکمیّت، انسجام جبهه حق را هم سست کرد و بگومگوها زمینه‌ساز شکاف سیاسی-عقیدتی شد که چندی بعد، در نهروان، به اوج رسید. 🔺آنچه بعدها یک فرقه جنگ طلب و متعصب را پدید آورد، نه جریانی شریعت محور؛ بلکه یک جریان روشن فکری آشفته و پریشان و خسته از جنگ بود که پس از قبول خط فریب سازش و مذاکرات حکمیت، پس از چند ماه با نتایج فضاحت بار آن پروژه سیاسی سازمان‌یافته مواجه شده بود و آن وضعیت خودساخته را نمی پسندید و لذا به امام خود نسبت اتهام میداد. آنان که با شعارهای صلح‌طلبانه، اراده میدانی سلحشوران لشکر را شکست داده بودند مدعی امام شدند. خطای دیروز، همچنان قابل تکرار است: بی‌توجهی به آن حلقه میانی که نه آشکارا دشمن است و نه حقیقتاً مبارز و وفادار؛ همان نفوذپذیرانی که میدان را، برای نفوذی ها در حاکمیت باز میکنند و خواسته یا ناخواسته، سرنوشت کشور و امت را به دست نفوذی های دشمن و تصمیمات آنان می‌سپارند. این هشداری است برای همیشه تاریخ. 🔺اما شعار لا حکم إلا لله خوارج نیز محصول فریب خوردگی شان و در امتداد پذیرش شعار قبلی فتنه‌گران یعنی «لاقتال» بود. 🆔@faryadnahavand
🌹محمد حسین یوسف الهی شهیدی که شهید حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.... همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز 🔻خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند. شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد. از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت. قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود. هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود. چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها میگفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود. یوسف الهی، کادر واحداطلاعات عملیات لشگر۴۱ ثارالله کرمان در دوران دفاع مقدس 🆔@faryadnahavand
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ باهم بخوانیم اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ. 🆔@faryadnahavand
💢عطر قهوه بوی استحاله ‌ در سایه‌‌ی روشنِ شهر، جایی که نام «کافه» دیگر تنها به قهوه و گفتگو محدود نمی‌شود، رستورانی در نقطه‌ای از تهران به دلیل سرو مشروبات الکلی و نقض آشکار قوانین صنفی، مهر پلمب بر درِ خود دید. اما آیا این پایان ماجراست یا آغاز نمایشی دیگر؟ آنچه رخ داد، پرده‌ای از نمایش تکراری‌ست؛ جایی که تخلف، سرمایه‌ای تبلیغاتی تلقی می‌شود. صاحبان این مراکز، گویی از پلمب شدن نه تنها نمی‌هراسند، بلکه آن را فرصتی برای دیده شدن می‌دانند، تبلیغاتی رایگان، در ازای جریمه‌ای سبک. اینجاست که ضعف قانون، چون ترک بر دیوار فرهنگ، خود را نشان می‌دهد. وقتی مجازات بازدارنده نباشد، پلمب شدن بدل می‌شود به بخشی از برندینگ؛ مهر تأییدی بر جسارت و تمرد. اما آنچه نگران‌کننده‌تر است، پروژه‌ای‌ست پنهان در پسِ ظاهر مدرن این پاتوق‌ها؛ پروژه‌ای که می‌کوشد مشروب‌خواری، بی‌حیایی و سبک زندگی غرب‌زده را در دل شهرهای ایران عادی‌سازی کند. این مکان‌ها، در ظاهر کافی‌شاپ‌اند، اما در باطن، کارگاه استحاله‌ی ارزش‌های دینی و تخریب امنیت فرهنگی‌اند. تا زمانی که قانون، تنها به چند روز تعطیلی و جریمه‌ای بی‌اثر بسنده کند، این مراکز یکی پس از دیگری بازمی‌گردند و خوراک روانی و تبلیغاتی برای جریان ضدفرهنگ فراهم می‌کنند. اگر این‌ها به نام کافه، عملاً به سنگرهای جنگ نرم علیه فرهنگ اسلامی بدل شده‌اند، پس باید هزینه‌ی این نبرد آن‌چنان سنگین باشد که نه تنها تکرار آن ناممکن شود، بلکه جسارت اندیشیدن به آن نیز فروبخوابد. ✍🏻مریم قپانوری 🆔@faryadnahavand
بهار بی‌انقضای دانش کسبِ دانش، استخدامی‌ست بی‌انقضا؛ نه تاریخ شروع دارد، نه پایانِ قرارداد، نه به مدرک وابسته است و نه به مصاحبه‌ای رسمی. هر که دلش در طلبِ نور باشد، از همان لحظه، در این مسیر پذیرفته شده است. این شغل، ساعت کاری ندارد؛ از نخستین گریه تا واپسین نگاه، هر لحظه،فرصتی‌ست برای آموختن و مکان چه فرقی دارد که در کوچه‌های خاکی باشی یا در تالارهای بلند؟ دانش، در هر گوشه‌ای که باشد، دلِ جوینده، راهی به سویش خواهد یافت. در این مسیر، زن و مرد یکی‌اند. دل، اگر مشتاق باشد هیچ مرزی نمی‌تواند مانعِ رسیدنش شود. کودکِ تازه‌فهم و پیرِ خاموش‌نشسته، هر دو در این مسیر استخدام‌اند؛ یکی در آغازِ راه و دیگری در ژرفای تجربه. دانش، نه تجمل است و نه امتیاز؛ او تکلیفِ جان است و حکمت، گمشده‌ای‌ست که مؤمن، در هر نگاه، در هر سفر،در هر سکوت، در پیِ یافتنش است. پس اگر دلت در جست‌وجوست، بدان که پذیرفته‌ای و اگر خسته شدی، یاد بیاور که این استخدام تا آخرین لحظه‌ی زیستن ادامه دارد و هر آموخته نوری‌ست که جهان را کمی روشن‌تر می‌کند. 🌸 اکنون که بهار دانش، با شکوفه‌های فهم و نسیمِ نو شدن از راه رسیده،آغازِ فصلِ دانش را به همه‌ی دل‌های جوینده تبریک می‌گویم.باشد که در این بهار، هر ذهنی شکوفا شود و هر قلبی، در سایه‌ی دانایی، آرام گیرد. ✍🏻مریم قپانوری 🆔@faryadnahavand
🫀زندگی در سایه‌ی حَبلُ الوَرید در دل سینه‌ی انسان، رگی می‌تپد به نام آئورت؛ شاهرگی که در کمتر از صدم ثانیه، خون را از قلب به سراسر بدن می‌فرستد. سلول‌ها، بی‌درنگ، اکسیژن، غذا و حیات را دریافت می‌کنند. این رگ، شاه‌راه زندگی‌ست؛ اگر لحظه‌ای دچار گرفتگی شود، اگر آنوریسمی در آن رخنه کند، اگر راهش بسته شود، سلول‌ها بی‌نفس می‌مانند، بی‌رمق و بی‌جان و آن‌گاه، سکته می‌آید و شاید مرگ، بی‌صدا در آستانه‌ی در بایستد. اما در کتابی دیگر که با دل دیده می‌شود، آمده است: "نَحنُ أَقرَبُ إِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید" ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم. و این حبل الورید، این شاهرگ آئورت، که جان را در لحظه‌ای به سلول‌ها می‌رساند، خود نیز واسطه‌ای‌ست برای فهم نزدیکی خدا. اگر این رگ، سرچشمه‌ی حیات جسم است، پس خدا سرچشمه‌ی حیات روح است. او از این رگ هم نزدیک‌تر است. او در تپش‌های قلب، در لرزش‌های دل، در اشک‌های بی‌صدا، در امیدهای بی‌نام، حضور دارد. اگر این ارتباط قطع شود، اگر انسان، به نام عقل، به نام فلسفه‌های بی‌خدا، به نام نهیلیسم، این رگ روح را ببندد؛ آن‌گاه روح، مثل سلولی بی‌اکسیژن، پژمرده می‌شود. نه عشقی می‌ماند، نه امیدی و نه معنایی. تن می‌ماند و خوردن و خوابیدن و تکرار و انسان، بدل می‌شود به حیوانی با عواطفی نیمه‌جان، با نگاهی بی‌فروغ، با دلی بی‌صدا. بی‌خدایی، یعنی؛ بریدن از سرچشمه یعنی پوچی و بن‌بست و این، نه فقط پایان زندگی، بلکه پایان انسان بودن است. ✍🏻مریم قپانوری 🆔@faryadnahavand
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ باهم بخوانیم اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ. 🆔@faryadnahavand