eitaa logo
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
3.9هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
﴾﷽﴿‌ ‌ • . ‌ تو مَســیرِ حاج‌قآسـم باید مُجـــاهدباشی✌️⁦🇮🇷⁩ بایـد مبارزه‌کنی، اول‌ مُبارزه‍‌ با‌این‌ نَفْسِ‌کوفتی !(: +حاج‌ حُسین‌ یـکتا✨ • . "آگـاهـۍ‌از‌شــراٻـط"↓ @shorot_shahid ‌#رَفیقِ_خوشبختِ‌ما⁦⁦♡⁩⁦
مشاهده در ایتا
دانلود
•🔮•تلنگری_با_حرف_من رسالـه‌توجیه‌عـمل‌بعضےهامون...!🤭 | غیبت : تو روشم میگم 🤷🏻‍♂ | تهمت : همه میگن 💁🏻‍♂ | دروغ : مصلحتی ☝️🏻 | رشوه : شیرینی | ظلـــم : حقشه 😒 | ربــــا : همه میخورن | بی‌حجابی : دلــم پاکه💄 | نگاه به نامحرم : یه نظر حلاله👁 | مجلس حرام : یک شب هزار شب نیس‌ | مال حرام: پیش‌۳ هزار میلیارد هیچه☹️ @farzandan_shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•📿• یهـ دسټهـ مدادݩد✏️ براموݩ حسݩهـ میݩویسݩد😍 مثݪ : «اݪحمدݪݪهـ» «سبحاݩ اݪݪهـ» «ݪااݪهـ اݪااݪݪهـ» @farzandan_shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• 😌☝️ •] حقا که تو از سلاله فاطمه ای/ با نصرت خود درد مرا خاتمه ای/ زیباتر از این نام ندیدم همه عمر/ سید علی الحسینی الخامنه ای... 🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• 💚ــے_مولا•] دلـــم‌امــشب‌هلاڪ‌یـار هــواےدیدن‌نجــف‌داره✨ میــون‌دلهـامون‌تامحشـر ولـــایــت‌حـیـــدر‌ڪـــرار💛 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌿 ☕️ ♥️ ‌‎‎‌‎‎‎ یعنی واقعا به همین آسونی اصلا نمیشه درک کرد که علیِ من امکان نداره نه! نه! پرستار گفت حالش خوبه خداجونم از خودت خواستم لطفا ! خدایا اگه علی نباشه دلم میشکنه ! پرستار _ چرا گریه میکنی؟! نتونستم حرف بزنم _ عزیزم چیشده ؟ +شوهرم _شوهرت چی؟ + توی بخش ویژه نیست الانم تختش رو بردن + روش ملافه سفید بود +من نمیخوام +هنوز دوروز نشده که بهم رسیدیم اومد نزدیکتر _ عزیزم آروم باش _ حال شوهرت خوبه با پشت دست اشکهام رو پاک کردم _ اون تخت یک بیمار دیگه بود بنده خدا ۳ ماهه اینجا بستریِ _ همسر شما رو بردیم ICU +واقعا؟! _ میتونین برید ببینید _ کم‌کم باید به هوش بیان .. لبخندی زدم به سمت سالن دویدم تازه تخت‌اش رو برده بودند توی اتاق از پشت شیشه نگاهش کردم دیگه چسب روی چشمهاش نبود خودش داشت نفس میکشید البته روی صورتش ماسک اکسیژن بود دکتر اومد بیرون +سلام _ سلام .. _ خدا خیلی دوستتون داشت +میتونم ببینمش؟! _ بله کم‌کم به هوش میان ‌‌ داخل اتاق رفتم کنارش روی صندلی نشستم دستش رو گرفتم با دست دیگه‌ام مفاتیح رو باز کردم و شروع کردم به خوندن دعای" آل یس" تا رسیدم به "أُشْهِدُكَ يَا مَوْلايَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حُجَّتُهُ " دستش که توی دستم بود تکون خورد نگاهی کردم چشمهاش داشت باز میشد آروم آروم ملک‌هاش رو از هم برداشت _م ..محیا + جانِ محیا 🌿 ... 🚫 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd