eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
16.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام چقدر این پیامها دلگرم کنندس من وقتی میخونم بغض میکنم باخیلیاش اشک ریختم خیلی خوبه که انگیزه میشه برای بقیه که فرزند بیشتری بیارن منم خیلی وقته رفتم تو فکر بچه سوم وقتی این پیام هارو خوندم انگیزم قوی تر شد ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سلام ستایش خانم نازنین و خواهران عزیز طاعاتتون قبول🌹 (فاتحه ای تقدیم به مرحوم مادر ستایش جون کنیم که کانال به این مفیدی رو اداره میکنند) ببخشید یه نکته ای رو خواستم عرض کنم ؛ گاهی بعضی از اعضای محترم کم لطفی می‌کنند و پیامهاشون رو با لحن تندی بیان می‌کنند. مواظب باشیم به خیال تذکر و راهکار دادن به دیگران موجب شکستن دل کسی نشیم و یا خدا نکرده بواسطه بعضی جملاتمون خداوند برای متنبه کردنمون ازما امتحان سخت نگیره. به عنوان مثال خانمی خطاب به بعضی اعضا گفتند یه نگاه به اعمالشون و ناشکریهاشون بندازن اونوقت متوجه علت تنگدستیشون میشن!!!! خواهر محترم شما که اینقدر مطمئن صحبت می‌کنید ؛ درسته کفران نعمت یاگتاه میتونه باعث تنگدستی بشه ولی نه اینکه هرکسی فقیر بود حتما علتش این باشه! شاید خدا در اون شخص ظرفیت و مقام تقرب بیشتری از من و شما دیده که اون رو اینطور امتحان میکنه. اگه خدا من و شما رو تنگدست قرار نداده فقط از فضلش بوده .وگرنه چه کسی میتونه ادعا کنه که خودش گناهکار نیست یا از عهده شکر نعمتهای خدا برمیاد! ( ازدست و زبان که برآید کزعهده شکرش بدر آید) حتما برای اکثرمون پیش اومده دیده باشیم یه فقیری هزاران بار شاکرتر و مومنتر از بعضی افراد ثروتمنده که علیرغم ثروت زیادشون بازم ناسپاس هستند.( مثل کسانی که با وجود زندگی لاکچری بازم از انقلاب طلبکارند😉) ببخشید که تذکر دادم اول خطاب به خودم بود که نیاز به تذکردارم خدا به شما و هممون برکت در زندگی عطا کنه. در صورتیکه ستایش خانم صلاح دیدند پیام بعدی رو که بی ارتباط با این صحبت‌ها نیست لطف کنند در کانال قرار بدن. تشکر (اللهم اجعل عواقب أمورنا خیرا) ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سلام عزیزم🌺 در جواب دوستمون که گفتن خیلی دوست دارن بچه زیاد داشته باشن ولی شوهرش و قوم شوهرش میگن نه،فقط دوتا... خواهر گلم چرا از الان خودت رو ناراحت میکنی برا آینده؟ اول که شما حداقل یک سال دیگه (یا شایدم کمتر)میتونی دوباره باردار بشی پس وقت داری که با شوهرت صحبت کنی و راضیش کنی. دوم سعی کن بحث بچه داری جلو قوم شوهر پیش نیاد، حرف تو حرفشون بیار یا خودتو بزن به بی خیالی و نشنیدن که نظر ندن و رو اعصابت باشن. سوم که روی شوهرت خیلی نرم و با سیاست زنانه کار کن تا راضی بشه به بچه بعدی... (هرچند حداقل تا یک سال بعداز تولد بچه دوم هم وقت داری🙊😉) خیلی وقت قبل دیدم که یکی از دوستان دعایی یا آیه قرآنی برا راضی کردن شوهر به بچه داری معرفی کردن.الان یادم نیست چی بود.اگه بقیه دوستان میدونن و بگن لطف میکنن ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۲۸۴ سلام وقتتون بخیر،خدامادرتون روبیامرزه ببخشید میشه کمکم کنید من آزمایش آمینوسنتز دادم خدا
سلام در جواب سوال ۲۸۴: عزیزم نگرانی بیخود به خودت راه نده ان شاالله بچتون سالم به دنیا میاد و عاقبت بخیرمیشه برید اینترنت راجب سونو سه بعدی تحقیق کنید زیااادم لازم نیست. این نگرانی ها ان شاالله یه روزی فقط خاطرش میمونه ولی الان خوب نیست واستون سعی کن آروم باشی توکل کن. اللهم عجل لولیک الفرج. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم. ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۲۹۱ سلام وقتتون بخیر. ابجیم 6 هفته بارداره و هیچی نمیخوره.... تو طول روز شاید یه وعده غذا ب
سلام جواب ۲۹۱ دوستی گفتن که عسل و سیاه دانه برای ضخامت دیواره ی رحم.ولی تا جایی که من میدانم برای خانم های باردار منع مصرف دارد.حالا اگر خواستند استفاده ‌کنند حتما از پزشک مشورت بگیرند. ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۲۹۱ سلام وقتتون بخیر. ابجیم 6 هفته بارداره و هیچی نمیخوره.... تو طول روز شاید یه وعده غذا ب
سلام عزیزم خوبین ممنون از کانال خوبتون سوال ۲۹۲ در جواب خانمی که گفتن تو بارداری لکه بینی دارن من هم این طوری بودم توی هفته ۷ و۸ دکتر شیاف و آمپول داد ولی بعد یک هفته قطع نشد من هم به توصیه مادر وخواهرم نشاسته رو توی یه لیوان آب قاطی کردم خوردم خدا رو شکر بعد یکی دو روز لکه بینیم قطع شد والان تو ماه هفتم هستم یه قاشق غذا خوری نشاسته رو توی دوسوم لیوان دسته دار حل کنید روزی دوبار صبح و عصر بخورید تا روزی سه بار خوردن هم اشکال نداره ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ی_من ۷۳۸ من در یک خانواده پر جمعیت که ۵ خواهر و۳ برادر بودیم، به دنیا آمدم. پدرم کارگر بود و مادرم خانه دار. هردو سختی های زیادی متحمل شدند. از آنجایی که همه بچه ها پشت سر هم بودند، ازدواج هاشون هم پشت هم بود. از یک طرف که یک نفر مون ازدواج می کرد بابام علاوه بر تهیه ی جهیزیه، به فکر سیسمونی هم بود. ولی بابام هیچ وقت خم به ابرو نمی آورد و تا جایی که در توانش بود همه چیز به بچه ها می داد. اگر چه برا پدر سختیهای داشت اما پر جمعیت بودنمون شیرینی خاص خودش رو داشت، خیلی خوبه که خواهر داشته باشی و باهاش درد و دل کنی ،خیلی خوبه که برادر داشته باشی و پشتت باشه. واقعا از زندگی در کنار خواهر و برادرهام لذت می بردم. من فرزند آخر خانواده بودم. سال ۸۵ عقد کردیم و ۷ ماه بعد هم رفتیم سر خونه و زندگیمون. همسرم اول از پرجمعیت بودنمون خوشش نیومده بود ولی بعد از عقد که چندبار خونمون رفت و آمد کرد، واقعا خوشش اومده بود و همیشه لذت دورهمی هامون رو برای خانواده اش تعریف می کرد. مخصوصا شب یلدا که همگی خونه ی بابام جمع شده بودیم و جمع صمیمی من و خانوادم رو دید، تمام افکارش عوض شد. اون زمان سال اول دانشگاه بودم و من همسرم به فکر بچه نبودیم تا اینکه بعد از یکسال و نیم اطرافیان و خانواده ی همسرم از ما خواستند که بچه بیاریم اما من که درسم رو بهانه کرده بودم، راضی نمی‌شدم. از طرفی هم سال آخر دانشگاه بودم. اما کم کم راضی شدم و با همسر تصمیم به بارداری گرفتیم. ویار خیلی بدی داشتم و برای همین، بیشتر ترجیح می دادم بیرون باشم تا حالت تهوع ام کمتر باشه. اما این ویار منو تا ماه آخر ول نکرد. روزی که آخرین امتحان دانشگاه رو دادم روز بعدش در تیر ۸۸ پسر اولم به دنیا آمد😊 و خیروبرکتش هم آورد و چند ماه بعدتر خونه دار شدیم. بعد از یکسال برای فوق شرکت کردم که قبول نشدم وتصمیمم به همین بود که سال بعد بیشتر بخوانم که قبول بشم اما با وجود پسرم که خیلی هم شیطون بود، نمی شد و سال بعد هم قبول نشدم، برای همین قید درس رو زدم. کمی که پسرم بزرگتر شد با اینکه بیکار بودم خودم رو سرگرم خیاطی کردم و اصلا به فکر بچه ی دیگه نبودم. تا اینکه پسرم که به پیش دبستانی رفت، من و همسرم تصمیم به بارداری دوم گرفتیم اما ۷ماه طول کشید تا اینکه پسر دوم هم رو باردار شدم و سال ۹۴پسر دوم به دنیا آمد. این پسرم هم با خودش برکتش رو آورد و ما یک ماشین خوب خریدیم. اون زمان به اختلاف سنیشون راضی بودم چون پسربزرگم کمکم بود و حسادت نمی کرد و داداشش رو دوست داشت اما از طرفی کمی که بزرگتر شدند خیلی با هم بازی نمی کردند. با وجود دوتا بچه به تحصیل خیلی علاقه داشتم. پسر دوم که دوسالش شد، تصمیم گرفتم به حوزه برم و آنجا، درس بخوانم و همسرم هم موافقت کرد. اوایل کمی سخت بود اما کم کم رو روال افتادم. اون زمان با همسرم تصمیم گرفتیم خونمون رو بفروشیم و بزرگترش رو بخریم اما فروختن خانه همانا و یکدفعه گران شدن و دوبرابر شدن خانه همان. و این شد که نتوانستیم خانه بخریم و مستاجر شدیم. سال سوم حوزه بودم که تصمیم گرفتیم فرزند سوم هم رو باردار بشم. می خواستم اختلاف سنی کمتری با پسر دوم هم داشته باشه، همسر هم موافقت کرد. بعد از سه ماه باردار شدم. همسرم خیلی دختر دوست داشت و از طرفی دیگران هم منتظر یک دختر از ما بودند اما روزی که فهمیدم بچه پسره، ناراحتی خودم از یک طرف، طعنه و کنایه اطرافیان از طرف دیگه حالم رو خیلی بد کرده بود و همش گریه می کردم. اما همسرم بازهم خداروشکر کرد و گفت ان شاالله صحیح و سالم باشه. همین قوت قلبم بود. بعدش خودم استغفار کردم که چرا حرف دیگران روم تاثیر می‌ذاره و دعا کردم که بچم سالم باشه 😊 پسرم هنوز به دنیا نیومده بود با خودش خیررو برکتش رو آورد. اونم سفر کربلا بود که خانوادگی قسمتون شد و بعد از به دنیا آمدنش هم خانه خریدیم. هر چند از خانه ی قبلیمون هم کوچکتر بود اما در اون شرایط خداروشکر کردیم که تونستیم همون رو بخریم. الان هم که سه سالش هست و ماشالله شیطون و بازیگوش که مایه ی نشاط و شادی ما در خونه هست. از اختلاف سنی دوتا پسر کوچیکم خیلی راضی هستم چون همبازی خوبی با هم هستند و همیشه من به همسرم میگم ای کاش بین پسر اول و دوم هم همین طور بود و اختلاف سنیشون کمتر بود چون الان پسرم بزرگم ۱۴سال و دومی ۸سالش هست و با هم همبازی خوبی نیستند. مادرم چون خودش سختی زیادی کشیده همش به ما میگه سه تا بچه کافیه. اما من و همسرم بچه خیلی دوست داریم و از آن موقعی هم که رهبر عزیزمان فرزند آوری را در حکم جهاد دانستند، من و همسر تصمیم گرفتیم که بچه ی چهارم رو بیاریم. دوست داریم اگه خدا صلاح بدونه و مصلحتمون باشه صاحب دختر بشیم. برامون دعا کنید🌺🌺 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
کار رو خوبه خدا درست کنه... من بچه بودم دختر زشتی بودم از نظر خودم و خدا منو ببخشه که از این موضوع ناراحت بودم😔 میرفتم دبستان، هم زشت بودم، هم فقیر و هم یتیم😢 ولی شاگرد اول کلاس😍 دختری بود که کم کم بخاطر شاگرد اول بودنم، با من دوست شده بود. درست نقطه مقابل من... هم زیبا، هم وضع مالی خوب، هم پدرومادر داشت. همیشه بهش غبطه می‌خوردم، و شایدم از عدالت خدا شاکی🥲 چندسالی گذشت دوستم هزارتا خواستگار داشت، من ١٣ سالم بود، تا اینکه تنها خواستگارم به خواستگاریم اومد😅 من پیش یکی از اقوام زندگی میکردم چون پدرومادر نداشتم، دلم میخواست فقط ازدواج کنم و بیشتر از این سربار نباشم.من فقط همین خواسته رو داشتم و هیچ چیزی از زندگی نمیخواستم. از اون طرفم خدا برا من یه سورپرایز در نظر گرفته بود☺️😍🥺 قربون خدا برم 🥺🥺چقد هوای بی کسا رو داره... پدرشوهرم که از نظر مالی در سطح خوبی بود و بسیار متدین، با پدرم دوست بودن و به پسرش میگه باید دختری برات بگیرم که هم لقمه حلال خورده باشه، هم شیر پاک☺️ و منو برا پسرش در نظر میگیره😉😁 خلاصه من در سن ۱۳ سالگی ازدواج کردم حدود ۲ سال نامزدی و بعدم خدا خیلی زود منو مادر کرد. ۳تا دسته گل بهم داد،من مادر نداشتم، ویارهای وحشتناک😵‍💫😬 همسری که دائم سرکار بود، شبم که میومد، بیهوش میشد از خستگی🥲 اما ندای رهبرم رو که شنیدم، گفتم باید لبیک بگم، مسخرم کردن، گفتن جوجه کشی راه انداختی و... ولی گفتم با وجود ویارهای وحشتناک و نداشتن مادر، بازم تنها کاریه که میتونم برا امام زمانم انجام بدم🥰 و چهارمی رو باردار شدم خلاصه..... همسرم با اینکه من زیبا نیستم، عاشق منه😂😍 منم همینطور... ولی از اون طرف خیلی دلم برا اون دوست دوران کودکیم میسوزه😢 طفلی یه ازدواج ناموفق داشت الان چندسالیه جدادشده و با یک فرزند بیمار، تنها زندگی میکنه، واقعا خیلی غصه شو میخورم. با خودم میگم من هیچ امیدی نداشتم حتی یک خواستگار داشته باشم ولی خدا برام به بهترین نحو درست کرد. برا دوستم دعا کنید، دختر خیلی خوبیه کاش میتونستم براش کاری کنم. همیشه کارها رو به خدا واگذار کنید، من ازش نخواستم اینطور برام درست کرد اگه میخواستم برام چکار می‌کرد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم، شما امر بفرما... 😍😘😂 این شیرینی تمام شدنی نیست...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
با کمی تردید ولی با توکل به خدا برای بار دوم توی زندگیم به یک مرد جواب بله دادم و ازدواج کردیم❤️ بعد از طلاق دیگه به ازدواج فکر نمیکردم، برای تغییر روحیه شروع کردم به درس خوندن برای دانشگاه اتفاقا سال بعد قبول شدم، خیلی بهتر شده بودم همزمان با دانشگاه تدریس هم داشتم و حسابی سرم، گرم بود... این بار برخلاف دفعه گذشته ته دلم به این ازدواج راضی بود و یه جورایی مطمئن بودم که به جدایی نمیرسه😍 خانوادم هم خیلی خوشحال بودن که بعد از چهارسال تنهایی، راضی به ازدواج شدم☺️ خدا نکنه آدم یک بار شکست بخوره، دیگه انگار نمیتونه به هیچکس اطمینان کنه😢 شوهرم اولین ازدواجش بود. از همون اول آرامش عجیبی توی وجودش احساس کردم، انگار امام رضا جوابم رو داده بود و دیگه سختی ها و تنهایی تموم شده بود.😊 فقط تنها چیزی که توی تمام این سال ها آزارم میده، فرزندی هست که از همسر اولم دارم ولی پیشم نیست😭 چون فراق فرزند خیلی اذیتم میکرد، تصمیم گرفتم سریع بچه دار بشم. همسرم هم بشدت موافق بود و همش میگفت دو قلو باشه😂😂 وقتی میخندیدم با نگاهی مهربون اما جدی میگفت خب من از امام رضا خواستم! اواخر دانشگاه بود که باردار شدم دوقلو😍 شرایط سخت شد هم درس، هم خونه داری، هم سرکار و هم بارداری. ماه های آخرم تدریس رو کنار گذاشتم و تقریبا استراحت مطلق شدم اما همسرم مثل کوه پشتم بود😌 اول ترم آخر دانشگاه پسر و دختر نازم بدنیا اومدن😊😍 بالاخره به هر زوری بود درس رو ادامه دادم تا شش ماهگی دوقلوها فارغ التحصیل شدم. یک سالگی دوقلوها ساکن قم شدیم و به برکت وجود بچه ها ماشین دار شدیم. کار و بار همسرم رونق گرفت😃 دوقلوها نزدیک دوساله بودن که تصمیم گرفتیم یک فرشته دیگه هم داشته باشیم که البته هیییییچکس راضی نبود😒😅 کم مونده بود فحشم بدن😂😂 آخه آدم تحصیل کرده که انقدر بچه نمیاره!! 🤨🤨🤨😳😐 ولی من کاملا مصمم بودم و اتفاقا خیلی سریع خدا آرزومو برآورده کرد و یک دختر شیرین بهمون هدیه داد❤️😍 به برکت اومدن فرشته جدید ماشین رو عوض کردیم😇 دیگه بهمون ثابت شد که بچه ها خیلی با برکت هستن و خیر میارن با خودشون😃 کم کم دوباره تدریس شروع کردم و حسابی سرم شلوغ شد و از فرزندآوری غافل شدم😔 الان بعد از چندسال میخواییم برای بچه بعدی اقدام کنیم ولی حسرت میخورم که چرا زودتر به فکر نیفتادم و خودمو از داشتن تعداد بیشتری از این هدیه های خدا محروم کردم😢 الان فهمیدم که هیچ چیز نباید جلوی فرزندآوری رو بگیره، درس و دانشگاه و شغل به جای خود، بچه داری جای خود. ولی بازم شکر خدا که سالم هستیم و بازم اگه خدا بخواد، میتونیم بچه داشته باشیم☺️ ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است😄 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075