eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۲۵۱ ستایش خانم اگه میشه کمی از بحث کانال فرزند آوری به خانمای ک ناباروری اختصاص بدین هرکسی تجر
جواب سوال ۲۵۲ سلام من از همون زمان که قاعدگی شروع شد دچار تنبلی تخمدان بودم به شدت که گاهی ۳ماه هم پریود نمی‌شدم مدام از این دکتر به اون دکتر از این دارو به اون دارو تا مادامی که دارو مصرف میکردم پریود مرتب اما به محض قطع دارو پریودی به همون روال برمیگشت داروی شیمیایی و هورمونی فقط آسیب ممتد برای من دنبال داشت شخصی که دچار تنبلی تخمدان هست افسردگی، تمایل به خوردن شیرینی جات، موی زائد مردانه،ریزش موی سر و... علائمش هست اما بعد این سال ها با اصلاح سبک زندگی و تنظیم ساعت خوردن و خوابیدن و حذف قند و شکر که بسیار مهمه چون تنبلی تخمدان باعث دیابت هم هست وقتی روند رسیدگی شیرینی جات به سلول ها کنترل بشه خود به خود هورمون ها درست عمل میکنن خواب قبل از ۱۱ونیم شب بیداری قبل از۸ صبح خوردن صبحانه قبل از۸ ونیم صبح ناهار قبل از ۱ شام قبل از ۹ حذف قندوشکر حذف غذاهای آماده حذف روغن های صنعتی مصرف کمترمرغ بازار حذف تنقلات شیرین کیک و بیسکوییت مصرف مداوم سبزیجات با غذا شروع روز با صبحانه پروتیینی و حذف مربا و صبحانه شیرین بسیار بسیار کمک کننده به پریودی معمولی و سرموقع هست اگه بدن خودمون رو دوست داریم باید مراقب خودمون باشیم و زندگی هامون رو به سبک قدیمی ترها نزدیک کنیم تمام این بیماری مربوط به سبک زندگی ناسالم و مدرن ماست هرچند ژنتیک بسیار تاثیر گذار هست اما قابل کنترل موفق باشید🌸 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال 373 سلام من یه چند سالی پاهام زمستانا یخ میزنه ودرد میکنه طوری که تحملش خیلی سخت شده مخصوصا شبها الان بچه شیرمیدم میگن سودا زیاده شده خواستم پیام بزارید تو گروه سودابر در دوارن شیردهی مشکلی نداره واقعا تاثیر داره دکترم رفتن ازمایشم دادم ولی چیزی نگفتن فقط مسکن 😭😭😭😭 لطفا منو راهنمایی کنید اگر کسی چیزی دراین باره میدونه بگه واقعا دارم زجر میکشم بازم ممنون ستایش خانم بابت کانال خوبتون🙏🙏🙏 سلام عزیزم میشه تو گروه سوال بپرسین مصرف کتیرا مشکل داره برای چاق شدن ؟
سوال 374 سلام من ۷ماهه عروسی کردم و دو ماه بیشتر عقد نبودم..خیلی دلم میخواد زود باردار بشم بعلت علاقه زیاد به فرزند هم خودم و هم همسرم تا الان هم اصلا جلوگیری نداشتم اصلا هم مشکلی ندارم نه کیست نه عفونت همه چیزم منظمه..سونو دادم تست پاپ اسمیر و ازمایشات قبل بارداری..همسرمم همین طور سالمن و مشکلی ندارن..ولی متاسفانه باردار نشدم هر وقت زمان پریودیم میشه و با پریودی مواجه میشم همه غمای عالم رو دوشم میشینه و تا یه هفته افسرده هستم..همسرم مردی عاقل و فهمیده هستن و میگه توکل کن به خدا.. خدا به موقعش خوبشو بما میده ولی خب من یک زنم و هزار تا فکر وخیال...میشه از تجربیاتتون بگید که باید چیکار کرد 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال375 سلام خسته نباشید دخترم ۲۷ سالشه دوتا لوله های رحمش بسته است .کسی دکتر طب سنتی خوب .شهر یزد میشناسه که معرفی کنه.کسی تجربه داشته که با وجود این مشکل طبیعی باردار شده باشه خواهش می کنم زودتر سوال من رو بپرسیداورژانسیه حضرت زهرا حافظتان باشه 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال376 سلام احوال شما خوبید بزرگوار ..من 43ساله شدم تازه ومادرخوب و مهربانم رو تازه از دست دادم .. یک پسر 21 ساله دارم دانشگاه میره .. تازه متوجه شدم باردارم و هنوز به کسی حتی پسرم و خواهرم نگفتم ..نمیدونم چیکار کنم ..تو این سالا اصلا بچه نمیخواستم .چون بچه اول در نوزادی اذیتم کرد ...وچند سال پیش لگنم شکست از بچه اوردن منصرف شدم .. بنظرتون چه کنم .حالم بده ..الان وقت بچه دارشدنم نبود ...نگرانم 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال378 سلام خوبید ببخشید سوال منم بگذارید من ماه هشتم بارداری ام درد زیر شکم دارم دو طرف شکمم سیخ میکشه یه وقتایی عفونت ادراری هم دارم میشه سوال منو بگذارید که ببینید کسی مثل من بوده و به موقع زایمان کرده؟ این سوال منم بگید بی زحمت آیا آمپول ریه برای رسیدن ریه های جنین خطرناک نیست بزنم؟؟ 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال 377 سلام و عرض ادب صبحتون بخیر و شادی ببخشید تازه عضو گروه شدم.من چهار ماهه حامله هستم رفتم آزمایش بهم گفتن بچه ات سندروم داره قراره شنبه ازجنین نمونه برداری بشه اگه مشکل قطعی شد جنین باید سقط بشه.توروخدا ازتون التماس دعا دارم من کلی باامید و آرزو حامله شدم.واز سقط جنین هرچند مشکل دار عذاب وجدان دارم همش نگرانم اگه مشکل قطعی شد چطور باید سقط کنم ازتون التماس دعا دارم.دعا کنید بچه سالم باشه. خدا خیرتون بده.سپاسگزارم 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۲۷۸ سلام من قبل از بارداریم اسیدفولیک استفاده نکردم الان میتونم هم اسیدفولیک بخورم وهم کندر و
درجواب سوال۲۷۸ اسیدفولیک رادکترهاقبل ازبارداری میدندتوبارداری هم ۳ماه اول تجویزمیکنندپس الان هم وقت داریدمیتونیدبخورید کندرهم من ازطب سنتی پرسیدم گفتندتا۶ماهگی میتونیدمصرف کنید 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سلام من به تازگی وارد این کانال شدم خانم هستم و۴۲ سالم و شاغل هم هستم من هم یک تجربه دارم و هم یک سوال من از زمان مجردی شاغل بودم درآمد من و همسرم عالی بود سال ۸۳ ازدواج کردیم و ۸۶ اولین فرزندمون که پسر بود خدا رو شکر سالم و سرحال بدنیا آمد بعد از پسر اولم تا ۸ سال دیگه بچه دار نشدم چون مرتب سفر های داخلی و خارجی میرفتیم و خلاصه حسابی خوش میگذروندیم ، تا اینکه هوس بچه داری کردم مجدد باردار شدم اما ایندفعه رفتم سراغ دکترای تغذیه و کتاب های مختلف و راههای علمی و غیر علمی برای اینکه دختر دار بشم و اطمینان کامل از اینکه حتما از راه علمی میشه تعیین جنسیت کرد و تمام . پسرم بدنیا آمد اما و برخلاف پسر اولم که خیلی باهوش سالم و سرحال بود این همیشه مریض و بیجون و کم هوشیار ... و سر بارداری اولم قرآن می‌خوندم نماز می‌خوندم خلاصه ارتباط خوبی با خدا داشتم ولی سر دومی 😔😔😔 وقتی تو سونو دکتر گفت بچه پسره دنیا سرم خراب شد تا خونه پیاده رفتم و تو راه گریه میکردم متاسفانه از اطرافیانم کسی نبود که بگه ناشکری نکن پسر اولت زباند زد فامیل و اطرافیانه ، خدا رو شکر کن که دومی هم جنس اولی باهم، هم بازی میشن و بهتر هم دیگه رو درک میکنن ، پسرم که بدنیا آمد نفسش که تند میزد و شیر نمی‌خورد دو هفته تو NICU بستری بود و منم تو بخش زایمان مرتب میرفتم بهش سر میزدم درد زایمان و دوری از بچه یکطرف و درد سینه های پر شیرم هم یکطرف، اصلا غذا نمی‌خوردم ،نمی خوابیدم فقط دعا می‌خوندم و گریه میکردم از روز ۵ ام پسرم تشنج کرد و بعدش جای انژیوکتش ( سرم ) عفونت کرد و تا پای قطعی پا رفت ،،من بدترین روزهای عمرم رو در حال سپری کردن بودم خلاصه از بیمارستان که مرخص شد بازم بیماریش تموم نشد و مرتب با هر سرماخوردگی کوچیکی باید تو بیمارستان بستری میشد ،تا ۱۶ ماهگی به همین منوال گذشت تا بالاخره یک روز با تشنج شدید از خواب بیدار شد سراسیمه بردمش بیمارستان و بستریش کردم ولی پسرم هر ۱۰ دقیقه یکبار تشنج میکرد تا اینکه رفت تو کما و ۲ماه تو کما بعد از کما بچه تکلمش از دست داد و یک طرف بدنش کامل فلج شد 😞 اون روزها دلم میخواست یه اتفاقی بیفته من و پسرم باهم بمیریم بعضی اوقات اینقدر ازش می ترسیدم که یه روز حرف خیلی مسخرهایی به شوهرم گفتم ،گفتم بیا بریم از بیمارستان بچه رو تحویل نگیریم حسابی دیوانه شده بودم،شوهرم فهمید شوک بهم وارد شده فقط دلداریم میداد می‌گفت خوب میشه این حالتها عادی و ... ولی واقعیت چیز دیگه ای بود خلاصه پسرم از بیمارستان مرخص شد منم کارم رو ول کردم چسبیدم به درمان پسرم مرتب از این دکتر به اون دکتر و کاردرمانی های مختلف با اینکه روزی چند بار تشنج داشت ولی نمیتونستم بشینم فقط منتظر باشم تا حالش بهتر بشه همش دلم میخواست زود خوب شه و زندگیمون مثل سابق بشه ولی نشد بعد از یک مدت پسرم شروع کرد حرکت کردن و روی باسن خود ش رو میشوند تا بتونه حرکت کن و چون قبل از بیماریش راه میرفتم دلش میخواست دوباره راه بره و شیطنت کنه و همین حسش خدا رو شکر کمک کرد و خودش نیکسون. بلا جایی رو می‌گرفت و می ایستاد تا اینکه بعد از یک مدت راه رفتنش شروع شد ولی چون تشنج داشت وضع ما بدتر شد ایندفعه ایستاده محکم میخورد زمین و سرش یا بینیش می‌شکست و ما رو میشوند بیمارستان ،واقعا نمی‌دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ،،دست راست پسرم که فلج بود و کاری نمتونست باهاش بکنه و راه هم که مبچیرفت خوب طبیعتاً مثل افراد سالم راه نمی‌رفت چون از پای راست دچار فلجی شده بود الگوی راه رفتنش کج بود ولی خدا روشکر باز راه میرفت و حداقل برای دستشویی رفتن لازم نبود من پوشکش کنم یا بغلش کنم ببرم دستشویی ولی چون حرف نمی‌زد نمی‌تونست نیازهاش رو بگه خیلی سخته آدم باید حدس بزنه آب میخواد غذا میخواد و ... بچه دومم معلولیت جسمی و ذهنی شدید شده بود تا چند سال جایی نمی‌رفتم مهمونی و پارک و سینما و مسافرت تعطیل خجالت می‌کشیدم با پسرم جایی برم منی که با پسر اولم تو مدرسه و فامیل و همکارم همش با غرور راه میرفتم و پز میدادم حالا بشدت سرخورده و بدون اعتماد به نفس و خلاصه داغون شده بودم الان بعد از گذشت ۸ سال پسرم کمی بهتر شده یعنی عزیزتر شده و بیشتر تو دلم جا باز کرده و خدا رو شکر بعد از ۷ سال تشنجش توی روز قطع شد البته بعد از عمل سختی که انجام دادیم ولی فقط برای ۸ ماه و دوباره تشنج ایندفعه موقع خواب براش اتفاق می‌افتد البته من برای همینم خدا رو هزار بار شکر میکنم چون وضعیت خونه ما شکل عادی اصلا نداشت تمام خونه ضربه گیر گذاشته بودیم و مبل و میز و تخت و خلاصه تمام وسایل خطرناک از خونمون جمع شده بود و خونه مادر و خواهر هم که می‌خواستیم بریم بنده خدا ها برای راحتی ما پتو می‌انداختن روی تمام میزها و مبلاشون که یوقت پسرم تشنج کرد سرش جایی نخوره و نشکنه ، الان یکم بهتر با قضیه کنار آمدم با آدمهای مثل خودم
ادامه👇
آشنا شدم فهمیدم زندگی برای همه بالا و پایین داره و به قولی باید سوخت و ساخت چاره ایی هم نداره با تمام این مشکلاتی که دارم خیلی دلم بچه میخواد و دلم برای با بچه سالم بازی کردن و حرف زدن تنگ شده یه جورایی افسرده شدم و عقده بچه سالم دارم نمیدونم با این که سنم بالای چهل ساله میتونم دوباره باردار شم و بچه سالم بدنیا بیارم و اینکه اصلا عاقلانه است با این همه مشکلی که دارم این کارو بکنم یا نه , با توجه به اینکه پسر اولم خیلی بچه دوست داره الان ۱۶ سالش ولی بازم به من میگه یه بچه بیار دیگه مامان ... 😍 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سلام خدمت تمام اعضای محترم کانال منم اومدم تجربه ی تلخ و شیرین از بارداریم رو بگم چهار ماه از عروسی مون گذشت منو همسرم بشدت عاشق بچه بودیم اقدام کردیم و همون ماه باردار شدم دوقلو ولی به سه ماه نکشید که سقط شد بعد دوماه دوباره اقدام کردیم این بار یک قلو بود و تجربه ی تلخ گذشته واسم تکرار شد یادمه از سونوگرافی تا خود خونه گریه کردم اینم بگم منو همسرم هر دو تالاسمی مینور هستیم و این هم یه غم بزرگ بود تو قلبمون قبل ازدواج آزمایش نداده بودیم و فکرشو نمیکردیم هر دو کم خون باشیم اون از نوع مینور خلاصه گذشت تا نمیه ی شعبان رفتم جمکران به آقا گفتم بهم یه پسر سالم هدیه بده به عشق خودت اسمش رو امیر مهدی میزارم گذشت و من بعد چند ماه دوباره باردار شدم این بار یه حس عجیبی داشتم همش لالایی میخوندم باهاش حرف میزدم ۵ هفته بودم رفتم سونوگرافی سونو گراف گفت مبارک باشه خانوم بچه هات دوقلو هستن از خوشحالی گریه میکردم ولی باز یه غم سنگینی تو دلم بود اولیش اینکه قلب بچه ها تشکیل بشه بعدیش که خیلی سرسام آور بود اینکه سالم باشن و ماژور نباشن خلاصه طاقتم نیومد دو هفته بعدش یعنی ۷ هفتگی رفتم سونو اونجا بود که بعد چند لحظه زیبا ترین صدای عمرمو شنیدم قلب هر دو تشکیل شده بود 🥰کمی از خوشحالیم نگذشته بود که دوباره غم عجیبی تمام وجودمو گرفت که خدایا آیا سالم هستن یا نه هفته ی ۱۳ بارداری باید آزمایش آمینیوسنتز میدادم بخاطر اینکه متوجه بشیم باید سقط بشن یا ادامه ی بارداری😔این فکرا دیوونم میکرد هفته ۱۲ رفتم سونو برای اینکه بریم تهران و مراحل آزمایش رو انجام بدیم اونجا دکتر گفت یکی از بچه ها پسره و اون یکی به احتمال زیاد شاید دختر باشه و حدسشم درست بود ولی برای من نه دختر بودن مهم بود نه پسر فقط میگفتم سالم باشه خلاصه روز آزمایش فرا رسید ما رو بردن پیش دکتر که صحبت کنه واسمون دکتر گفت اگه یکی از بچه ها ماژور باشه ویکی سالم شما باید اجازه ندید بچه ی مریض به دنیا بیاد گفتیم خب اینا دوتا هستن چطوری هر دو شون رو سقط کنم گفت نه آمپول میزنیم یکیشون دیگه رشد نمیکنه 😔 رفتم داخل برای آزمایش وقتی تو مانیتور عکس دوقلو ها رو میدیدم قلبم از جا کنده میشد میگفتم خدایا کدومشون قراره نباشه 😭فقط اشکام بی صدا رو گونه هام میریخت فقط تنها آرزویی که داشتم سالم بودن بچه هام بود بعد از ۱۴ روز جواب آزمایش قرار بود بیاد و من از روز شیشم به بعدم همش زنگ میزدم به آزمایشگاه تا اینکه ۹ روز گذشت و من بی طاقت و بی تاب دوباره زنگ زدم گفتن جواب اومده صبر کن تا دکتر بیاد یعنی ثانیه ها اصلا نمیگذشتن انگار همه چیز استپ شده بود فقط قلبم بود که خود نمایی میکرد و سروصدا تا دکتر اومد گفت خانم فلانی مبارک باشه بچه ها هر دوشون سالم هستن و میتونید ادامه ی بارداری رو طی کنید❤️😍من خوشحال ترین مادر روی زمین بودم چند روزم بیشتر به نمیه ی شعبان نمونده بود و من هدیه های کوچولومو از آقا گرفتم 😭شب و روزم رو برای بچه هام گذاشته بودم خیلی سخت بود ولی شیرین گذشت تا بچه ها سه ساله شدن یه شب دخترم تشنج شدیدی کرد😭و بردیمش بیمارستان بخاطر خطای پزشکی دخترمو که به خاطر تشنج برده بودیم برای از کار افتادن ریه انتقال دادیم تهران😭تو شهر ما گفتن خانم دخترت دیگه خوب نمیشه و با اسرار من و پدرش انتقالش دادیم تهران اونجام بررسی کردن چند شب تو بیمارستان بود تا یه شب رفتم ان آی سیو دیدم چشمای دخترمو با چسب بستن😭😭اون چند روز کارم گریه بود گفتم خانم چرا چشمای دخترمو بستین گفت هوشیاریش خیلی پایینه و تغییری نکرده باید بهتون بگم دخترتون دیگه برنمیگرده😭دنیا رو سرم خراب شد خودمو به نماز خونه رسوندم و رو به قبله با تمام وجود فریاد میزدم آقا امام زمان دخترمو از تو میخوام مگه کسی که هدیه میده هدیشو پس میگیره😭 من این دکترا رو قبول ندارم دکتر بچه ی من خودتی من اصلا باور نمیکنم هدیه تو پس بگیری 😭سر سجاده تا جون داشتم گریه کردم و آقای مهربونمو صدا زدم همینطور تو گریه ها انگار خوابم برد دیدم دخترم بغلمه و یه اتوبوس داره میاد یکی داد میزنه جمکران جمکران منم یهو سوار شدم با دخترم همین که چشمم به مسجد جمکران افتاد گفتم السلامو علیک یا امام زمان یهو چشمام باز شد چند ساعت از خبری که دکتر داده بود گذشته بود به هر زوری بود خودمو به ان آی سیو رسوندم دیدم یه عالمه دکتر پرستار دور دخترم جمع شدن دیدم چسب چشماشو کندن اون یه عالمه لوله ای که رو سینش بود رو برداشتن با صدای لرزون گفتم چیشده یه خانم دکتر مهربون گفت هیچی عزیزم هوشیاری دخترت یهو اومد بالا و اینکه خودش داره نفس میکشه🥰 اسکن ریه انجام شد و هر دو ریه هاش سالم بودن باعث تعجب همه شده بود حتی بعداز بهوش اومدنش نوار مغز گرفتن و هیچ اثری از تشنج تو سرش مشاهده نشد تمام آزمایشا سالم دخترم صحیح و سالم به لطف پروردگار جهان و امام زمان از بیمارستان مرخص شد و تا الان ادامه👇