هدایت شده از مادرانه های مشترک
✨به نام خدا✨
🌸سلام، وقت همگی بخیر🌸
تجربه های روزانه ۴۲
⚽️ امروز بچه ها را با پدرشون برده بودیم پارک مجتمع، به غیر از ما فقط یک کودک دو ساله دیگر که نمیشناختمشون با مادرش در پارک بودند. پسر کوچکم توپش را برداشت که بازی کنه، دختر بچه هم به سمتش اومد که با پسرم بازی کنه، پسرم توپ را شوت کرد، دختر بچه توپ را برداشت، جیغ پسرم رفت بالا،به شدت گریه میکرد. دخترک توپ را انداخت و رفت☹️
⚽️ پسرم به شدت گریه😭😭 می کرد و فقط می گفت: «نی نی دست زد توپ من، نی نی دست زد توپ من»
پدرش بهش گفتن: بیا این توپت
بیا بریم سرسره
بیا بریم تاب
بیا بدو بدو کنیم
ولی هر چی پدرش بهش می گفتن پسرم بیشتر و بلندتر جیغ میزد و اشک می ریخت و فقط پشت سر هم می گفت: « نی نی دست زد توپ من» 😭😭
⚽️ من رفتم کنارش توپ را دادم دستش گفتم خوب بیا این توپت، نی نی هم که رفته تاب سوار شده، باز آرام نشد و فقط تکرار می کرد: «نی نی دست زد توپ من»😭😭
⚽️ زانو زدم، کنارش نشستم مستقیم نگاهش کردم، دستهاشو گرفتم گفتم: مامان نی نی دست زد به توپت؟؟؟
گفت : آیه( یعنی آره😉)
گفتم: تو ناراحت شدی دست زد به توپت؟؟
👶: آیه
🧕: دوست نداشتی دست بزنه به توپت؟
👶: آیه
همینطور که دستهاشو ناز میکردم، گفتم حالا چه کار کنیم؟🤔
⚽️ به اینجا که رسیدیم آرامِ آرام شده بود، دست من را رها کرد، با خنده دوید سمت سرسره و با دختر بچه مشغول سرسره بازی شدند😉😂😂😂.
⚽️ فقط نیاز به همدلی و درک احساس داشت، فقط میخواست ما بفهمیم که از دست زدن دختربچه به توپش ناراحت شده.👌👌
⚽️ برای خودم تجربه جالب و با ارزشی بود، همیشه در موقعیتهای مختلف در برخورد با پسر بزرگم از طریق درک احساس و همدلی وارد میشم، اما تصور نمیکردم این روش برای کودک دو ساله هم انقدر خوب جواب بده. احساس کردم باید روی درک احساس کودک دو ساله بیشتر دقت کنم.👌👌
#تجربه_های_روزانه_۴۲
#همدلی
#درک_احساس
🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak