eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
876 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohammad Hossein Pouyanfar Ft Saber Khorasani - Sofreye Mosabne Jafar [SevilMusic].mp3
4.39M
🌷 مادر پدرهامان همین که کم می آوردند 🌷 یک سفره موسی بن جعفر پهن میکردند... صابر خراسانی و پویانفر لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2739🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖💖 حضورت در قلبــــم مثل نفس ڪشیدن است آرامـ و بۍ صدا اما همیشگۍ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... خانم حسینی قهوه سفارش داد من و لیلا نسکافه... هنوز سفارشمون رو نیاورده بودن که خانم حسینی گفت: خوب دخترا تحقیقتون به کجا رسید؟ لیلا مجال نداد گفت: رسید به اینجا که هر کاری دلمون خواست نکنیم و قوانین رو رعایت کنیم بعد هم شروع کرد با آب و تاب از ماجرای تصادفش گفتن و بی قانونی بعضی ادمها!!! وقتی نگاهی به سر و وضع لیلا کردم بی اراده برگشتم گفتم: لیلا جان الان شما هم با این وضع پوششت یه فرد بی قانون محسوب میشی! یه نگاهی بهم کرد و گفت: نه اینکه الان تیپ خودت خیلی قانون مداره! بعد هم رو به خانم حسینی ادامه داد و با اقتدار گفت: من الان یه کم از موهام پیداست واقعا به این یه کم مو مردم آسیب می بینن! من میشم بی قانون! ضمن اینکه به نظر من آدم دلش باید پاک باشه... خانم حسینی لبخندی زد و گفت: ببینید دخترا رعایت قوانین کم و زیاد نداره مثلا گاهی با یک ضربه کم یه ماشین میره ته پرتگاه، گاهی هم با یک ضربه با شدت زیاد یه ماشین فقط آسیب می بینه! که این بستگی به مقاومت ماشین ها داره و مهارت راننده دقیقا ضربه خوردن افراد توی یک جامعه بستگی به مقاومت ایمانشون و مهارت کنترلشون بر میگرده! گاهی یه فرد با یک نگاه به قهقرا میره اما شخص دیگه ای هم هست که زیر شکنجه نم پس نمیده مثل انواع ماشین که از لحاظ مقاومت با هم فرق دارند! اما نکته اینجاست که ما با وجود داشتن هر ماشینی نباید قوانین رو زیر پا بذاریم یه مثال واضحتر براتون بزنم فرض کنید همسر شما... هنوز حرف خانم حسینی تموم نشده بود که لیلا آهی کشید و گفت: داد از غم تنهایی... خانم حسینی لبخندی زد و گفت: عجب پس مجردین! من و لیلا لبخندی زدیم و سری تکون دادیم خانم حسینی گفت: نگران نباشین این شتریه که در هر خونه ای می خوابه لیلا طنز آلود گفت: شتر من و نازی فک کنم توی بیابون راه رو گم کرده! توی دلم گفتم: خوبه این لیلا می گفت امثال خانم حسینی غول اند حالا چه نمکی می ریزه! از دست این دختر احساساتی! من گفتم: خوب خانم حسینی جان حالا مثلا نامزد داریم رعایت کم و زیاد قوانین چی میشه؟! پاک بودن دل هم به نظرم مهم تر از ظاهره! گفت: خوب در نظر بگیرید نامزد شما همزمان که با شماست فقط یه کم قوانین زندگی رو رعایت نکنه چند تا پیامک به بعضی از دخترهای کلاساتون بده! برای شما چه اتفاقی می افته؟ مطمئنا تو زندگی شما تاثیر میذاره درسته! حالا این آقا پسر بگه من فقط چند تا پیامک دادم اتفاقی نمی افته که! یا من که دلم فقط با شماست به اینها فقط پیامک زدم چیزی نمیشه که! خوب به نظر شما چیزی نشده؟ این اتفاق کمی بوده! دل این آقا فقط با شماست و حسابش پاکه! نگاهی به لیلا انداختم با هم چشم تو چشم شدیم چیزی که خودم تجربه کرده بودم رو چطور می تونستم ردش کنم و نپذیرم وقتی که با تمام وجود لمسش کرده بودم!!! اشک توی چشمام حلقه زد با خودم گفتم یه کم هم می تونه زندگی آدم رو نابود کنه! درست مثل چند تا پیامک که با من همین کار رو کرد... در همین حین بخار نسکافه داغ که جلوم گذاشته شده بود من رو به فضای داخل کافی شاپ برگردوند لیلا هم کمی خودش رو جمع و جور کرد و توی اون لحظات خودش رو با نسکافه سرگرم کرده بود... صدای خانم حسینی ما رو دوباره برگردوند به بحث گفت: حالا نظرتون چیه؟ من با تاسف سرم رو تکون دادم و نفس عمیقی کشیدم و با بغض گفتم: درسته یه کم هم می تونه ضربه ی خودش را بزنه! لیلا ساکت بود و کمی با دستش موهاش را زیر شال کوتاهش جابه‌جا کرد... خانم حسینی ادامه داد: دخترا برای اتمام این بحث دلت کافیه پاک باشه یه سوال می پرسم که بحث جمع بشه بعد ادامه داد من قبلش معذرت میخوام ولی به نظرتون میشه من بگم که دخترا دلتون پاک باشه حالا این نسکافه رو در هر ظرفی خوردین اشکال نداره مهم اینه دلتون پاک باشه... ما که منظور خانم حسینی رو درست متوجه شدیم با سر تایید کردیم که نه نمیشه! خانم حسینی گفت: پس ظاهر نه تنها بی اهمیت نیست بلکه خیلی هم مهمه درسته! من ذهنم درگیر شده بود نمی دونستم سوالم را بپرسم یا نه! می ترسیدم لیلا از سوالم سو استفاده کنه ولی واقعا این سوال برام مهم شده بود دلم رو زدم به دریا و گفتم: ببخشید پس چرا توی قرآن که کتاب قانونه ماست میگه لا اکراه فی دین... قبل از اینکه خانم حسینی فنجون قهوه اش رو سر بکشه و من منتظر جواب بودم حدسم درست از آب در اومد و لیلا گل از گلش شکفت!!! نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2740🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*حاجی کاش ماهم مثل شما وسطِ* *گرفتاری‌ هامون به‌ جایِ نا امیدی* ، *یه لبخنـد می‌ زدیم و بـا اطمینـان* *می‌گفتیم: یَقینا کُله خِیر :* *از اون بالا، دعا کن برامون🕊️💔* لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2741🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| -سینه‌زن‌های‌تودلتنگ‌محرم‌هستند؛ -روزی‌گریه‌مادست‌توآقاست‌حسین...💚 📆 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2742🔜
. . شب جمعه است... شب زیارتی ارباب...🌱 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ✨ . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖💖 حضورت در قلبــــم مثل نفس ڪشیدن است آرامـ و بۍ صدا اما همیشگۍ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بحث داشت به جاهای جالبش می رسید که ایندفعه گوشی لیلا زنگ خورد عذر خواهی کرد و گوشی رو از داخل کیفش برداشت نمی دونم کی بود که با دیدن شماره هول کرد! و از سر میز بلند شد این کارهای پیش بینی نشده لیلا همیشه روال عادی همه چیز رو بهم می زد! بعد چند لحظه خیلی با عجله اومد و کیفش رو برداشت و گفت: ببخشید من یه کار خیلی مهم برام پیش اومده شرمنده باید برم... چشمهام گرد شد و گفتم: لیلا جان کجا؟! بعد هم با اشاره ی ابرو بهش فهموندم خانم حسینی بخاطر ما وقت گذاشتن ... نگاهی بهم کرد و گفت: نارنین جون شرمنده! کارواجبه! بعد رو کرد به خانم حسینی و گفت: شما بقیه مباحث رو به نازنین توضیح بدید من از نازی می پرسم و بعد با سرعت نور از ما دور شد... رفتار لیلا یه جوری شده بود! هیچ وقت پیش نیومده بود رفیق نیمه راه بشه! بهر حال دیگه هیچ کاری نمی شد کرد! از خانم حسینی عذر خواهی کردم و گفتم: ببخشید دیگه ظاهرا خیلی کارش مهم بوده وگرنه اینجوری نمی ذاشت بره... خانم حسینی لبخندی زد و گفت: اشکالی نداره عزیزم اصلا میخوای بحث رو بذاریم برای یه وقت دیگه که لیلا هم باشه! گفتم: اتفاقا فکر خوبیه با هم باشیم بحث جذابتر هست از خانم حسینی خدا حافظی کردم و با سرعت رفتم که به لیلا برسم هنوز به انتهای بوستان نرسیده بودم که لیلا رو دیدم ایستاده ومنتظر ماشین بود اومدم داد بزنم لیلا وایستا با هم بریم اما با صحنه ایی که دیدم خشکم زد!!! یعنی درست می دیدم لیلا سوار ماشین شد!؟ چطور ممکنه!؟ نه امکان نداره! لیلاهمچین کاری نمی کنه! نه... نه... ولی چشمهام درست دیده بود امید بود... چنان در بهت قرار گرفته بودم که نمی تونستم تکون بخورم... با دستی که یکدفعه به شونه ام خورد پریدم! خانم حسینی بود گفت: به دوستت نرسیدی بیا من می رسونمت... چنان شوکه بودم که اصلا چیزی نگفتم خانم حسینی دستم رو گرفت و به سمت ماشین راه افتادیم... انگار متوجه تغییر حالت من شده بود! گفت: چیزی شده نازنین جان! کمکی از دست من بر میاد؟ با اشاره ی سر گفتم: نه ... ذهنم آشوب شده بود یعنی کسی که به لیلا زنگ زد امید بوده... یعنی اینها با هم هماهنگ کرده بودند... چرا لیلا هول شد ... چرا امید با ماشینش اومده بود دنبال لیلا... و هزار چرای دیگه... سوار ماشین خانم حسینی شدیم در سکوت کامل... خانم حسینی که کاملا فهمیده بود چیزی شده سکوت کرد.. بعد از لحظاتی پرسید مسیرت کجاست نارنین جان؟ با بغض گفتم: نمیدونم... از اول هم نمی دونستم تو چه مسیری دارم میرم... خسته ام ازمسیرهای پرتکرار غلط... خسته ام از آدم های چند بعدی.... و بعد هم زدم زیر گریه... حالم دست خودم نبود... چطور می تونستم از دوست خودم هم رو دست بخورم! نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2743🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥 مستند 👈 روایتی از چگونگی ساخت سرود سال جهان... 📆 جمعه ۳۱ تیرماه، حوالی ساعت ۲۱:۱۰ 📺 پخش از شبکه دو سیما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🌱🦋• تودردانہ‌خدایۍ ڪہ‌خداتاجی‌از رابرسرٺ‌نہاد تاڪمترخودت‌رانمایان‌ڪنۍ وزیبایۍهایت‌را دراختیارچشم‌هرڪس‌نگذاری :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖سلام امام زمانم💖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نسبت‌ماباغیبتِ‌امام‌زمان‌(عج) مثل‌همون‌بچه‌ای‌ می‌مونه‌که‌دست‌تویِ‌ دستِ‌باباگذاشته‌بوده‌ولی‌الان‌که‌گم‌شده، میگه‌پدرم‌گم‌شده؛ درحالی‌که‌پدرش‌گم‌نشده! این‌بچه‌است‌که‌توغیبت‌وسرگردونیه‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... خانم حسینی ماشین رو گوشه ایی پارک کردو گفت: پیاده شو! کمی قدم بزنیم با هم صحبت کنیم حالت بهتر میشه... جالب اینجا بود که خانم حسینی بدون اینکه اصرار کنه چی شده بیشتر ساکت بود و من تمام آشوب و غوغای دلم رو میون اشک چشمام و بغض گلوم رها کردم... توی مسیری که پیاده قدم می زدیم با خانم حسینی کلی صحبت کردم ولی ایندفعه نه برای تحقیق! برای آروم کردن دلم.... احساس عجیبی بود .... هیچ وقت نزدیکی به فردی رو اینقدر احساس نکرده بودم... روز بعد هر چی به لیلا زنگ زدم جواب نداد باید سوال هام رو ازش می پرسیدم باید حقیقت رو می فهمیدم....ولی لیلا جواب نداد ... چند روز گذشت و خبری از لیلا نشد! نه دانشگاه می اومد! نه تلفنش رو جواب میداد... دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم باخودم گفتم به جای کلنجار رفتن بی خود با روح و روانم بهتر یه سری به خانم حسینی بزنم ... زنگ زدم بوق دوم گوشی رو برداشت بعد از احوالپرسی گفتم: می خوام ببینمتون مثل همیشه استقبال کرد... فوری آماده شدم و رسیدم جلوی ساختمان محل کار خانم حسینی... اما متفاوت با دفعه قبل! خیلی مطمئن و محکم به سرباز جلوی ورودی گفتم: با خانم حسینی کار دارم، راهنمایی ام کرد لحظاتی بعد جلوی در اتاق خانم حسینی بودم در زدم خودش در را باز کرد بعد ازحال و احوال پرسی گفتم: اومدم بقیه تحقیق رو کامل کنم! مِن مِن کنان ادامه دادم: راستش من هنوز به نتیجه کامل نرسیدم! تا یک جایی برام حل شده ولی خوب هنوز فکرم درگیره! گفت:خوب دفعه قبل رسیدیم به لا اکراه فی الدین... درسته! سری تکون دادم و منتظر موندم که خانم حسینی گفت: دخترم بیا کنار من روبه روی لپ تاپ بشین چند تا مطلب جالب می خوام برات بخونم... جابه جا شدم و صندلی کنار خانم حسینی نشستم شروع کرد سرچ کردن قوانین پوشش در دانشگاههای معتبر دنیا.... کلی مطلب اومد چند تا را شروع کرد به خوندن... 1.دانشگاه آکسفورد (انگلیس)/ در مقررات مربوط به پوشش دانشگاهی به معاونت رئیس دانشگاه اختیار داده شده تا تمام قوانین ذیل را اجرا نماید. - فارغ التحصیلان دانشگاه باید لباس بلند، گشاد و روپوش های رنگی مصوب دانشگاه را بپوشند. - مردان باید از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید ساده کراوات و جوراب استفاده کنند. - زنان باید دامن تیره یا شلوار، بلوز سفید، کراوات سیاه، کفش سیاه و در صورت نیاز یک کت تیره بپوشند. - مردان از پوشیدن لباس باز و بدن نما باید پرهیز کنند. اندازه شلوارک ها باید تا زانو باشد. - مو باید رنگ طبیعی داشته باشد، همچنین خالکوبی مجاز نیست. - لباس زنان نباید پشت باز یا بدون آستین، تنگ و بالای زانو باشد. 2.دانشگاه ایالتی فلوریدا (آمریکا)/ - تمام شلوارها و دامن هایی که پوشیده می شوند نباید بیش از حد کوتاه باشند. - کفش های شکیل و ساده یا بدون مدل قابل قبول می باشند. تردد با پای برهنه، پوشیدن دمپایی و کفش های راحتی، کفش های پاشنه میخی یا پاشنه بلند (بلندتر از 2 اینچ)، یا کفش چرخدار و گیره دار مجاز نمی باشند. - هر نوع پوششی که در بردارنده عبارات زشت یا توهین آمیز به مقدسات، وسوسه انگیز و ناشایست ممنوع است اما چیزی که در این دانشگاه قابل تأمل نشون میداد، نوع برخورد با دانشجوی خاطی بود: - بار اول تخلف ثبت خواهد شد. - بار دوم، یک روز شنبه دانشجو بازداشت خواهد شد. - بار سوم، دو روز بازداشت خواهد شد. - از چهارمین مرتبه به بعد و تمام دفعات بعدی یک روز اخراج از دانشکده یا حالت تعلیق و یا روش تأدیب دیگری که از سوی مسئول تعیین سطح معین نماید. متعجب و متحیر صفحه ی لپ تاپ رو نگاه می کردم! و قشنگ چشمهای از حدقه بیرون زدم مشهود بود! آخه مگه میشه این همه میگن غرب مهد تمدن! فلان... چنین قوانینی! اون هم برای نسل جوونش! نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2744🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور سروده شد؟🌸 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2745🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های زیبای خواهر شهید پلارک با دو دختر جوان درباره‌ی لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2746🔜