رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_دوم وقت گذشته بود و من باید می رفتم خونه... گفتم: لی
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_سی_وسوم
من همون طور متعجب خانم حسینی را داشتم نگاه میکردم و توی دلم ازش کمی دلخور شدم و گفتم: عجبا! نه به رفتار اون روزش با من! نه به رفتار حالاش با لیلا...
ولی اون موقع هیچی نگفتم لیلا را که با بچه ها آشنا کردم و مشغول جمع صمیمی بچه ها شد، رفتم پیش خانم حسینی لبخندی زد و گفت: چه خبر نازنین خانم! دیگه دوستت هم اومده ما رو نمی بینی! زیر کفشتم یه نگاهی بنداز خانم!
گردنم رو کج کردم و یه خورده نگاش کردم و گفتم خبری نیس! این چه حرفیه شما تاج سری فقط...
گفت: فقط چی...
دلم طاقت نیاورد گفتم: فقط اینکه من از دستتون کمی ناراحتم!
یکدفعه جدی گفت: چرا چیزی شده!
گفتم: آخه خانم حسینی جان اگر بدون علم کافی چادر پوشیدن بده!
چه فرقی می کنه من باشم یا لیلا!
نفس عمیقی کشید و گفت: خوب پس مشکل اینه یه لحظه نگران شدم بشین تا برات بگم ...
نازنین خانم اولا هر کار خوبی حتی بدون علم کافی هم باز خوبی خودش را داره فقط ممکنه موندگاریش کمتر باشه دوما من اون روز نگفتم چادر نپوش! فقط با توجه به اینکه شمایی فلسفه می خونی گفتم: دلیلت برای پوشیدن چادر باید قوی باشه! همیشه یادت باشه نوع برخورد ما باید با هر فردی متناسب با اون فرد باشه! خودت هم حتما می دونی لیلا دختر احساساتیه این از رفتارش کاملا مشخصه! وقتی چنین کار خوبی کرد حتی اگر ناقص انجامش داده اگر من بهش بگم اینطوری درست نیست ممکنه کلا زده بشه! این خیلی مهمه ما قدرت جاذبه داشته باشیم نه دافعه و متناسب با هرفردی درست برخورد کنیم برای امثال لیلا کمی صبوری با انعطاف باید به خرج داد...
تا بتونه قاطعانه تصمیم بگیره و منطقی بپذیره خدا به همه قدرت تفکر و عقل را داده همینطور احساس و عاطفه را ولی آدم ها متفاوت از این داده ها استفاده می کنند بعضی ها احساسی ترند بعضی ها منطقی تر! تو که توقع نداری ما با هر دو نوع مدل یه جور بر خورد کنیم درسته! و خیلی مهمه ما درست تشخیص بدیم کجا و به کی چی بگیم!
اینکه انتخاب از روی آگاهی و علم باشه قطعا پایدار و موثره ولی اگر کسی بدون علم کاری انجام داد درسته که ما باید این آگاهی رو بهش بدیم منتها همراش باید انعطاف باشه متناسب با ویژگی های خودش نازنین جان...
وسط صحبت کردنمون یکدفعه لیلا اومد لبخندی زد و دستش را انداخت گردن من و گفت: خانم حسینی خوب دل دوست ما رو بردین!
خانم حسینی لبخندی زد و گفت: اتفاقا الان حرف شما بود و دل بردن! دوستت یه کوچولو از من دلخور بود!
هر چی با اشاره ی ابرو به خانم حسینی فهموندم چیزی نگه اصلا انگار نه انگار !
لیلا متعجب نگاهم کرد و گفت: حرف من بوده اونوقت از دست شما دلخوره ! حالا چرااااا!
من گفتم: لیلا! حالا خانم حسینی خودش گفت بذار منم بگم حقیقتا وقتی من اولین بار چادر پوشیدم خانم حسینی با خاک یکسانم کرد بعد هم با بلدوزر از روم رد شد! ولی امروز تو که برای اولین بار چادر پوشیدی چنان ذوق کرد! تازه بماند با این تیپ خفنت زیر چادر!
لیلا گفت: وایستاااا! ترمز بگیر! درست بعد از چند سال بهم رسیدیم ولی من لیلا ام ها! دلیل نمیشه که هر چی خواستی بگی نااازی خانم مگه چه شه! خیلیم شیکه! هم زیر چادر اونیه که دوست دارم و باهاش راحتم! هم چادر سرم هست! بعد نگاهش رو به خانم حسینی متمرکز کرد و گفت: عشقم هم به خاطر همین ذوق کردن غیر از اینه خانم حسینی جون!
درست مثل دوران دانشجویی هنوز کل شق بود!
گفتم: عه! عشقتون! بعد میگی دل ما رو فقط بردن...
وسط کل کلمون خانم حسینی گفت: الو... الو.... آنتن هست! یکدفعه من و لیلا برگشتیم سمت خانم حسینی که بدون اینکه گوشی دستش باشه داشت الو... الو... می گفت وقتی خیالش راحت شد حواسمون بهش جمع شده با لبخند گفت: خوب خدا رو شکر وصل شدین! یه لحظه مجال به منم بدین....
بعد نگاهی به من کرد و گفت: نازنین خانم حالا با این شدتم که گفتی من باهات اون روز بر خورد نکردماااا...
اون رفتارم دلیل داشت رفتار امروزمم دلیل داشت که بهت دلایلش رو گفتم!
اما لیلی خانمِ ما، یه نکته ای گفت که باید خیلی بهش دقت کنید خصوصا وقت رانندگی!
لیلا با چشمای از حدقه بیرون زده گفت: وقت رانندگی!!!
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2785🔜
مطیعی ماهزیبایمن - yasfatemii .mp3
5.83M
" عباس، سقای من . . !
#حاجمیثممطیعی
#تاسوعا
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2786🔜
rasuli-moharram99-sh9-2.mp3
29.8M
┏━━
#به_وقت_روضه
━━┛
کنار خیمه ها میزد قدم💔🖤
#حضرت_ابوالفضل💔
#مهدی_رسولی
#تاسوعا
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2787🔜
هدایت شده از مشاوران ستاره مبین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یا اباعبدالله! امشب ما را بپذیر ...
"استاد پناهیان"
#محرم
❋ستاره مبین، کانال تخصصی مشاوره
◣@Setare_mobin ◢
࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
#سلام_امام_زمانم🖤
سلام مولای غریبم
وقتی قلبم در حرارت روضهها گُر میگیرد
وسیلاب اشک بی امان
پهنای صورتم را میپوشاند
با ذره ذرهی وجودم زیر لب زمزمه میکنم:
این الطالب بدم المقتول بکربلا ...
❲السلامعلیڪیاصاحبالزمان،ای منتقم خون حسین❳
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" نماهنگ؛ نقش ِ فلک . . !
#کربلاییمحمداسداللهی
#عاشورا
نقش فلک - yasfatemii .mp3
6.71M
" نماهنگ؛ نقش ِ فلک . . !
#کربلاییمحمداسداللهی
#عاشورا
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2788🔜
.
شب، راه میروی و جا به جای مسیر، از زمینهای شورزار که امید حاصل ندارند خارها را برمیداری. تاریخ، اینجای شب «روضهٔ فرار» خوانده. ولی تو راه را برای فرار هموار نکردی، هنوز چشم به راه رسیدن پرچمدارانی از آن طرف تاریخ بودی.بگو راه را برای آمدنِ کدام لشکر از کدام طرف صحرا هموار میکنی؟
هر خار که از زمین برداشتی، حسرتِ ریشهدارِ دیر رسیدن را در سینهٔ جوانمردهای بعد از تو کاشته. آن راه که تو هموار کردی، برای آمدن بود برای رسیدن بود، نه برای دیر شدن و فرار کردن زنانِ کودکدرآغوشگرفته، دخترانشعلهبهپیرهنگرفته.
بعد از تو فوجفوج مردهای تنومد، مسیرهای بیخار صحرا را آمدند و روضهٔ دیر رسیدن خواندند. بعد دیدند تو تا آخرین ثانیههای شب، آمادهٔ آمدنشان بودی. با اینکه خوب میدانستی نمیرسند، زمین را فراهمِ بودنشان کردی.
گرداگرد تو شورزارهایی بودند که هیچوقت حاصلخیز نمیشدند، تو به کدام امید بوتهخارها را میچیدی؟
تاریخ تا آخر، روضهٔ خارها را نگفته. تو در امشب خارهای صحرا را میچیدی که فردا در اوج بیآبی، هفتاد و دو بذر بکاری. بعد از تو صحرا حاصلخیز شد. یاران تو که در خاک رفتند، حالا درختهایی شدهاند که همه را زیر سایه گرفتهاند. بعدها که رسیدیم فهمیدیم تو آن خارهای هرز را برای امروز از زمین در آورده بودی.
#روضه_فرار
#عاشورا
#محرم