eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
876 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم🍃
🍂پاییــــز ❄️باهمه زیبایی هایش 🍁و برگ ریزانش ❄️داره تمام میشه 🍂زمستان باسرما ❄️و سپیدی برفش در راه است 🍂امیدوارم ❄️بارش هردانه برف زمستانی 🍁آمینی باشد ❄️برای آرزوهای زیباتون 🍂 ✌️ ❄️پیشاپیش زمستان مبارک❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سلام بر ابراهیم 🌹 مدتي بعد، شنيدم جمعي از اسراي عراقي به نام گروه توابين به جبهه آمده‌اند. آن‌ها به همراه رزمندگان تيپ بدر با عراقی‌ها می‌جنگيدند. عصر بــود. يكي از بچه‌هاي قديمي گروه به ديدن من آمد. با خوشــحالي گفــت: خبر جالبي برايت دارم. ابوجعفر همان اســير عراقي در مقر تيپ بدر مشغول فعاليت است! عمليات نزديك بود. بعد از عمليات به همراه رفقا به محل تيپ بدر رفتيم. گفتيم: هر طور شــده ابوجعفر را پيدا ميكنيم و به جمع بچه‌هاي گروه ملحق ميكنيم. قبل از ورود به ســاختمان تيپ، با صحنه‌اي برخورد كرديم كه باوركردني نبود. تصاوير شــهداي تيپ بر روي ديوار نصب گرديده بود. تصوير ابوجعفر در ميان شهداي آخرين عمليات تيپ بدر مشاهده می‌شد! سرم داغ شد. حالت عجيبي داشتم. مات و مبهوت به چهره‌اش نگاه كردم. ديگر وارد ساختمان نشديم. از مقر تيپ خارج شــديم. تمام خاطرات آن شــب در ذهنم مرور ميشد. حمله به دشــمن، فداكاري ابراهيم، بيســيم چي عراقي، اردوگاه اسراء و تيپ بدر و... بعد هم شهادت، خوشا به حالش! لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4904🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خداقوت ایام شهادت حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) تسلیت باد.🏴🖤 سلااام خداقوت به شما ممنونم بابت عکس‌نوشته‌های زیبا بنده هم ایام فاطمیه را خدمت شما و همه‌ی اعضای کانال تسلیت عرض می کنم🖤 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿
━🖤━ ما‌ عشق را ؛ پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود حیدر داشت می‌سوخت ..! 💔 ❤️ .
ای همه‌ی دار و ندار علی ...!
• یادم نمی رود آن روز که رسول خدا در مسجد و در میان اصحاب،از ما سوال کرد: برترین چیز برای زن چیست؟ و ما همه ماندیم! حتی من که متصل به منزل وحی بودم ماندم، آمدم از تو سوال کردم و پاسخ تو را پیش پیامبر بردم. . بهترین چیز برای زن آن است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را. پیامبر به فراست دریافت که این کشف، کشف فاطمی است. گفت:این پاسخ از آن کیست؟ گفتم:دخترتان فاطمه. با تبسمی ملیح فرمود: حقا که است! فاطمه جان! آنچه از دست من رفته است، پاره ی تن رسول الله است. اما... اکنون من این همه تنهایی را به کجا ببرم؟ •| سیدمهدی شجاعی؛ کشتی‌ پهلوگرفته |•
1_1366205074.mp3
7.23M
『 غم نامه‌ی ِ عشق...🌱•』 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4905🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1337304550.mp3
13.39M
۶۹ 💎 قیمتی‌ترین مخلوقِ خدا، همان چیزی است که عمری فکر می‌کردیم پست‌ترین مخلوق خداست ؛ یعنی دنیا ! ※ تفاوت این دو نظریه در چیست؟ چگونه این پست‌ترین نعمت، می‌تواند قیمتی‌ترین نعمت نیز باشد؟ لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4906🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 لذت کافی میخوای ببری توی زندگیت راهش چیه؟ کنترل ذهن... ✅ هم در رابطه تو با پروردگار و هم در رابطت با بقیه موثره. خصوصا اینکه برای خدا خییییلی مهمه این موضوع! انقدر مهمه که طبق روایت همین که آدم فکر گناه به ذهنش خطور کنه یه نعمتی از دستش میره... یه شخصی میگه رفته بودم حج، بعد از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام، امام رضا علیه السلام رو تو حج دیدم. یه دفعه‌ای به ذهنم رسید، نکنه واقعاً این شایعه‌ای که راه افتاده راست باشه، یعنی امام رضا امام هشتم نیست و هفت تا امام بیشتر دیگه نداریم؟😣🤔 آخه اون زمان راه افتاد این شایعه دیگه! - نکنه ایشونیه بشریه...؟🤔 می‌گفت مثل برق و باد از ذهنم خطور کرد، امام رضا برگشت به من نگاه کرد، فرمود: من اون بشری هستم که تو باید از من اطاعت بکنی، نه اون بشری که مثل بشرهای دیگه‌ست! گفتم: آقا ببخشید.😰😥 برق و باد!... بلافاصله! 🔵 پیش اولیای الهی اثر حتی فکر بد انقدر شدید و واضح هست. ببین روزانه چقدر گناه کردیم ما...😓 ذهنمون کجاها میره...؟ 🚨 یکی از بدترین گناهان هم سوء ظن به خداست.... بذارید در مورد سوء ظن به خدا در جلسه بعد بیشتر صحبت کنیم... خیلی مهمه.. و اگه آدم بتونه سوء ظنش رو برطرف کنه خدا میدونه که چقدر زندگیش شیرین میشه... لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4907🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم🍃
❣ 💕💕 روزے تُو خواهۍآمد از غربتِ زمانہ مۍآورے نشان از آن قبرِ بۍنشانہ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤲 سلام رفقا✋ 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سلام بر ابراهیم 🌹 این قسمت دوست راوی: مصطفي هرندي خيلي بی‌تاب بود. ناراحتي در چهره‌اش موج ميزد. پرسيدم: چيزي شده!؟ ابراهيــم با ناراحتي گفت: ديشــب با بچه‌هــا رفته بوديم شناســائي، تو راه رفت روي مين و برگشــت، درست در كنار مواضع دشمن، ماشاءالله عزيزي شهيد شد. عراقی‌ها تيراندازي كردند. ما هم مجبور شديم برگرديم. تازه علت ناراحتي‌اش را فهميدم. هوا كه تاريك شد ابراهيم حركت كرد، نيمه‌هاي شب هم برگشت، خوشحال و سرحال! مرتب فرياد ميزد؛ امدادگر... امدادگر... سريع بيا، ماشاءالله زنده است! بچه‌ها خوشــحال بودند، ماشــاءالله را ســوار آمبولانس كرديم. اما ابراهيم گوشه‌اي نشسته بود به فكر! كنارش نشستم. با تعجب پرسيدم: تو چه فكري!؟ مكثي كرد و گفت: ماشاءالله وسط ميدان مين افتاد، نزديك سنگر عراقی‌ها. اما وقتي به سراغش رفتم آن‌جا نبود. كمي عقب‌تر پيدايش كردم، دور از ديد دشمن. در مكاني امن! نشسته بود منتظر من. ٭٭٭ خون زيادي از پاي من رفته بود. بی‌حس شــده بــودم. عراقی‌ها اما مطمئن بودند كه زنده نيستم. حالت عجيبي داشتم. زير لب فقط ميگفتم: يا صاحب الزمان(عج) ادركني. هوا تاريك شده بود. جواني خوش سيما و نوراني بالاي سرم آمد. چشمانم را به سختي باز كردم. مرا به آرامي بلند كرد. از ميدان مين خارج شــد. در گوشه‌اي امن مرا روي زمين گذاشت. آهسته و آرام. من دردي حس نميكردم! آن آقا کلی با من صحبت کرد. بعد فرمودند: كسي می‌آيد و شما را نجات ميدهد. او دوست ماست! لحظاتي بعد ابراهيم آمد. با همان صلابت هميشگي. مرا به دوش گرفت و حركت كرد. آن جمال نوراني ابراهيم را دوست خود معرفي كرد. خوشا به حالش اين‌ها را ماشاءالله نوشته بود. در دفتر خاطراتش از جبهه گيلان‌غرب. ٭٭٭ ماشــاءالله سال‌ها در منطقه حضور داشت. او از معلمين با اخلاص وباتقواي گيــلان غرب بود كــه از روز آغاز جنگ تا روز پاياني جنگ شــجاعانه در جبهه‌ها و همه عمليات‌هاحضور داشت. او پس از اتمام جنگ، در سانحه رانندگي به ياران شهيدش پيوست. لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4908🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضھ‌ی سیلی‌ دستی که به نیلوفر خورد...🥀" لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4909🔜
💔🏴✨ 💔 میگفت : گریه ی همه بچه ها آروم میشد جز حسن(ع)😭 🌻 💔 ✨✨✨✨✨ 🖤🍃