رسیدیم به روز معلم و من هنوز درباره بی‌بدن، اولین خرید خونه و تجربه معلمی ننوشتم.

ته ته دلم اضطراب دارم، با نفس‌های عمیق هم از بین نمی‌رود. از ریتم درست و نظمی که یک هفته قبل توانسته بودم بسازم، دور شدم. یک سفر مهم، همه چیز را بهم زده. حالا تعداد زیاد هنرجو و تمرین‌های نقد نشده، خانه بمب خورده، نمونه سوال امتحان مدرسه، ویرایش یک داستان و بازویرایش یک روایت باقی‌مانده. باید بدوم ولی اضطراب آن سفر نمی‌گذارد. فکر می‌کنم چه خوب بود که این چند روز مانده تا سفر، می‌توانستم فقط آرام بنشینم و به سفرم فکرکنم، به خودم و به دنیا و این اضطراب قبل سفر چقدر شیرین و تلخ و عجیب است! نیست؟ #شرح‌پریشانی

اون دیالوگ معروف سریال پیکی بلایندرز بود، موقع آواز خوندن دختره، که می‌گفت این آواز قلبت رو می‌شکنه؛ (نقل به مضمون) همون!

سلام. بی‌مقدمه بگم؛ به لطف امام رضا، عازم کربلام. حلال کنید؛ دعاگوی همه هستم.

از امروز این زاویه بی‌نظیر رو داشته باشید، تا بعد بیشتر بنویسم... #مسجدسهله

نماز بین الحرمین، زیارت حرم حضرت ابوالفضل، دیدن شش گوشه، همه اینها هدیه تولد امسال من بود. تولد امسالم واقعاً مبارک شد!

امروز هوا ابری و بارونیه. شیفته ی روزای اینجوری ام روزهایی که یه ذره تاریکن، رعد و برق میزنه، هوا خنکه، زید خوشگلم تو خونه منتظره و نهار خوشمزه س «از کانال درباره ما https://t.me/manodokhtaramm

منی که سرماخورده و مریض نشستم یه گوشه و وقتی بارون تند میشه می‌بینم خونه رو داره آب بر می‌داره و عین پنکه سقفی باید بچرخم دور خودم تا نشتی آب رو پوشش بدم این پیام رو می‌بینم:

واقعاً تفاوت دیدگاه زن و مرد دیوونه‌ام می‌کنه🚶🏻‍♀️

بازگشت به زندگی روتین و غیرکربلایی خودم رو تسلیت عرض می‌کنم.

من تقاضای ویدیو چک دارم؛ ظاهراً خط رو خط شده. قرار بود کاخ سفید رو حسینیه کنیم ولی الان مشهد داره ونیز میشه.