eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
2هزار دنبال‌کننده
387 عکس
81 ویدیو
3 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• تسلیت • 1 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️چون روح رهبر معظم انقلاب : «اگر نظام جمهورى اسلامى و اين انقلاب بزرگ و جهانى را، و رستاخيز عظيمى كه در دنيا به وجود آمده، و رستاخيز عظيم‏ترى كه در درون انسانها پديد آمده، و اين تحولى كه مسها را طلا كرده است، كلمه‏ى طيبه و شجره‏ى طيبه بدانيم ـ كه هست ـ ريشه‏ى اين شجره‏ى طيبه، همين شخصيت عظيمى است كه همه چيز از او روييد. او بود كه اين درخت مبارك را روياند. او همه چيز بود، و اگر نبود، ما هيچ‏چيز نداشتيم. در گذشته، همين ايران و ملت و موقعيت جغرافيايى و همين فقه و قرآن و نهج البلاغه بود؛ اما در واقع چيزى نداشتيم و روز به روز عقبتر مى‏رفتيم و بيشتر بر سرمان مى‏خورد و شخصيت ما هضم مى‏شد. بعد كه او پديد آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودى كه ماهيات را هستى و تحقق مى‏بخشد، و مثل خورشيدى كه مى‏تابد و اشيا را آشكار مى‏كند، و مانند روحى كه به كالبدى دميده مى‏شود و اجزاى آن را زنده مى‏سازد، ما را زنده و نمايان كرد و به حركت درآورد؛ آن‏وقت ارزش جغرافيايى و تاريخى و فرهنگ گذشته و قرآن و نهج البلاغه و ملت ما احيا شد و به كارمان آمد. او كليد بود. او ريشه‏ى اين درخت محسوب مى‏شد. اين ريشه بايد محفوظ بماند»(28/ 04/ 1368) ┄┅••؛••┅┄ کشور ایران تمدن ساز است. و کشور ایران سالهاست که اسلام را انتخاب کرده است. کشور ایران سالهاست که می‌خواهد به نام خدا تمدن باشکوهی برپا کند، اما نمی‌شد. بارها عزم کرده بود اما دسیسه‌ها و ناآمادگی‌ها و نابلدی‌ها نمی‌گذاشت. صحنه قفل شده بود و قیامها با شکست مواجه می‌شد. امام کلید بود، آن که قفلهای پیش روی ملّتی که عزم برساختن یک تمدن باشکوه و الهی را داشت، می‌گشود. امام را این گونه توصیف کنیم. امام را با تمدن باشکوهی که این ملت برخواهد ساخت معرفی نماییم. سال روز یک دوری سخت، سال روز رحلت امام بر همۀ حق خواهان تسلیت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• تحلیل • 1 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️یک نارسایی، یک کسالت هر دارایی یا نارسایی نقطۀ ویژه ای برای بروز و جلوه کردنش هست. سالها است اندیشمندان متعددی متوجه شده اند که وضعیت «گفتمان ملی ایران انقلابی» خوب نیست. ایام انتخابات زمان خوبی برای فهمیدن این نارسایی و کسالت است. علائم و شواهد آن را بررسی خواهیم کرد و از رهگذر این بررسی به الزاماتی خواهیم رسید. اما می توان قبل از تبیین تفصیلی این نارسایی به برخی عوامل دخیل در آن اشاره نمود. عوامل متعددی در پدید آمدن آن دخالت داشته اند. در دوران حضرت امام، بعد از آن که جریانهای انحرافی چون «ملی گراها» و «مجاهدین خلق» و «پان ترکیسم» و «پان کردیسم» و ... از خط کار فکری و سیاسی خارج شدند و دست به کارهای امنیتی زدند و حتی با این که جنگ عراق با ایران هم به کمکشان آمد، ولی یکی یکی نزد مردم رسوا و با برخوردهای قاطع مردم و حاکمیّت بی رمق شدند، کار ادارۀ کشور دست شاگردان حضرت امام افتاد. اینجا بود که جامعه منتظر یک حرکت ناب اسلامی بود. اما اسلام ناب تربیت شدگان کافی نداشت و حتی به اندازۀ کافی تبیین شده نبود. به همین جهت خط رهبری به خوبی دنبال نمی شد و منطق ایشان مورد بی مهری قرار می گرفت و حاشیه های متعددی بر آن می خورد. البته واقع این است که حتی آنچنان که شهید دیالمه نیز تذکر می داد، فکر امام به خوبی فهمیده نیز نمی شد. شهید بهشتی در 22/12/59 نامه ای به حضرت امام می نویسد و در آن متذکر می شود که اکنون دو دیدگاه اسلامی میان مدیران هست که دو بینش دارند و با هم تنافر دارند و اگر به این دو رسیدگی نشود کشور هیچ کار بزرگی نخواهد کرد : «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‌شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده و پویا بودن باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد؛ بینش دیگر در پی اندیشه‌ها و برداشت‌های بینابین، که نه به کلی از وحی بریده است و نه آن چنان که باید و شاید در برابر آن متعبد و پایبند، و گفته‌ها و نوشته‌ها و کرده‌ها بر این موضع بینابین گواه است. بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و نظامی آنها سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان امت اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‌ها یا دلسوزی بیگانگان معتقد و ملتزم؛ بینش دیگر هر چند دلش همین را می‌خواهد و زبانش همین را می‌گوید و قلمش همین را می‌نویسد اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان. ... اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد.» ┄┅••؛••┅┄ هرچند مراکزی تلاش کردند مدیران انقلابی برای نظام تربیت کنند و حضور و فعالیتشان بی تأثیر هم نبود، ولی به دلایل متعدد این داستان جبران نشد. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang
• تحلیل • 2 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تاریخچه ای کوتاه دولت میرحسین موسوی هرچند انقلابی می نمود ولی در راهبردهای مهمی با خط امام زاویه می گرفت و شاید چاره ای هم نزد خود نمی دید؛ زیرا خط امام به خوبی روشن نشده بود(و در واقع طلایه داران این جریان به تحلیل حضرت آقا «تغذیه های عمیقی نکرده بودند»). این جریان باعث دیده نشدن گفتمان امام خمینی و ایجاد تحریفی در آن می شد و اتفاقات کلیدی ای را در زندگی امام و ایران رقم زد از جمله دولتی کردن اقتصاد ایران و دیگری به رکود کشاندن جنگ. در عین حال دولت سازندگی اولین زاویه گرفتن جدی و قاطع و محسوس از خط امام بود. این دولت کاملاً به سمت بینش لیبرالی در عرصه های متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی خزیده بود و بدون آن که آشکارا به تبیین آن بپردازد، عملاً این بینش را دنبال می نمود. ظهور این دولت غربگرا به آشفتگی گفتمانی جبهه انقلاب و پریشانی گفتمان ملی دامن زد و به تدریج عناصر زیادی را در آن جابجا نمود. چیزی که رهبری تلاش بسیاری در خنثی نمودن آن داشت و بعدها گزارش مختصری از این دوران سخت داد : «یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعۀ مصمّمی بر این شد که آرمان‌های انقلاب را به‌کلّ بشویند بگذارند کنار. بعضی‌شان اشتباه کردند و همان اوّل، همین را اعلان هم کردند. در روزنامه مقاله نوشتند، حرف زدند. این‌جا یک خطای راهبردی کردند یا خطای تاکتیکی کردند و مشت خودشان را باز کردند که می‌خواهند آرمان‌ها را به‌کل، کنار بگذارند. ... بی‌وقفه هم کار کردند. فقط هم در داخل کار نکردند؛ • هم در داخل کار کردند، هم در خارج کار کردند، • هم از عنصر فکری استفاده کردند، • هم از عنصر علمی استفاده کردند، • هم از عنصر هنری استفاده کردند، • هم از عنصر سیاسی استفاده کردند، برای این‌که آرمان‌ها را در کشور از بین ببرند، یعنی نسل جدید آرمان‌ها را به‌کلّ فراموش کند.»(20/4/94) دولت اصلاحات بسیار صریحتر از کارگزاران ـ که برخی از ایشان خود را گاهی ولایی هم می پنداشتند ـ از اندیشۀ انقلاب فاصله گرفته بود و صریحاً آن را اعلام می کرد و در حالیکه با آقای هاشمی درگیر بود، ولی همراهترین جریان گفتمانی مقتدر در کشور را با خود، حزب کارگزاران می دید و می دانست. این جریان هشت ساله نیز آشفتگی ذهنی فراوانی برای جامعۀ ایران و حتی جبهۀ انقلاب پدید آورد. بسیاری از نیروهای انقلاب منطق تحلیلی خود را گم کردند و به جریان اصلاحات پیوستند. دولت نهم و دهم هرچند با شعارهای امام شروع کرد و اتفاقات شناختی و شخصیتی مهمی را رقم زد، ولی عملاً با زاویه گرفتن از طرح رهبری و به تدریج مطرح کردن مکتب بهار و مکتب ایرانیان و در باطن عبور از «مکتب امام» و ارائۀ تقریرهایی جدید از همۀ عناصر مهم حیات نوین شیعی، دوباره به آشفتگی گفتمانی کشور دامن زد. وقتی مردم عمق گفتمانی چندانی پیدا نکنند، بلکه عوامل متعدد یک آشفتگی فکری نیز پیش بیاورد، «شخصیت ملّی» ضعیف می شود و با ضعف شخصیت ملی «قدرت ملی» نیز رو به ضعف می رود و در آن صورت مردم این کشور باورهای نیرومندی از خویش نخواهند داشت و مستعد تصمیمهای خطرناکی خواهند شد. دولت یازدهم در چنین شرایطی شکل گرفت. هیچ امر شریف و نیرومندی بالای سر مردم نبود که با تکیه به آن بتوان شخصیّت ملی را تحریک کرد و به تصمیمهای بزرگ فراخواند. انتخاب کلید «کرنش در برابر غرب» که یک بی شخصیتی و رفتار مبتذل انقلابی بود و با سرپوشهای کریمانۀ «نرمش قهرمانانه» نیز قابل توجیه نبود، به این خاطر صورت گرفت. هرچند در دوران سازندگی نیز این رویه در پیش گرفته شده بود ولی تفاوت آن دوران با این مقطع این بود که در آن دوران مردم ایران به زعم خود به یک شاگرد حضرت امام رأی داده بودند و آن شاگرد پس کسب قدرت به تحریف عملی و تدریجی مکتب امام پرداخت و مردم خیلی دیر متوجه ماجرا شدند : «آنچه آن پیر فروهشت جوانان خوردند/گله را گرگ ندزدید شبانان خوردند» حتی جریان دوم خرداد نیز ابتدا «بروز گفتمانی» چندانی نداشت و مردم فریب «تفاوت» را خوردند و پس از حاکم شدن آن طائفه گرفتار حوادثی شدند که به یک نفرت گسترده در انتهای دو دورۀ اصلاحات منتهی شد. (این بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang
• تحلیل • 3 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️وظیفۀ امروز چیزی که تمام این سالها مهجور و مظلوم بوده کار درست و خوش ساخت فکری و گفتمانی بوده است. امروز هم هیچ یک از فعالان صحنه انتخابات ـ که غالباً نیروهایی عملیاتی یا نهایتاً راهبردی هستند ـ «به صورت واقعی» حواسشان به این نیست که انتخاباتها فرصتهای ترمیم آشفتگی «گفتمان ملی ایران عزیز» و تلاش جهت ارتقای آن است. اگر هم چنین عبارتی را بر سر زبان داشته باشند به اندازۀ یک «خبر داغ» برای آن وزن راهبردی قائل نیستند و خیلی راحت از کنار آن و فرصتهای رسیدگی به آن می گذرند؛ یعنی بزرگ مظلوم حیات انقلابی امروز ما «گفتمان راقی انقلابی» ما است. با اقدام انقلابی «شورای محترم نگهبان» و اعمال ضوابط واقعی دربارۀ کاندیداها امید می رفت فضای سفیهانه و اغواگرانۀ انتخاباتی به سمت یک سوق داده شود و آنقدر فضای بحثهای گفتمانی و بررسیهای عاقلانۀ مسائل کشور داغ شود که مردم با فهمی جدید و امیدی نو و واقعی به سمت صندوقهای رأی کشیده شوند و رشدی بزرگ را رقم بزنند. متأسفانه «فعالان میدانی انتخابات» هم گویا نرم افزار حضور سفیهانۀ کاندیداها در صحنۀ کارزار انتخاباتی را ذلیلانه پذیرفته اند و دلشان برای هیچ «حقیقتی» تنگ نمی شود. ┄┅••؛••┅┄ در مناظرۀ اول هیچ یک از کاندیداها راهنمایی نشده بودند که یک خط گفتمانی را هم در این دقایق حساس و پراثر بالا بیاورند و مردم را متوجه مسائلی عمیقتر از دو سه جملۀ حماسی یا عاقلانه نمایند. گمان طراحان صحنه این است که بحثهای گفتمانی فضای مباحثات را شعاری می کند. این فهم ناشی از عمق نداشتن این بزرگواران است. هنوز هم فرصت باقی است تا با طرح مباحث «گفتمانی» علاوه بر طرح پرشمار و پراطمینان تدابیر «عقلانی» رشد خوبی را برای مردم به ارمغان بیاوریم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ نیاز ما دربارۀ ریاست جمهوری سخن می گوییم. ریاست جمهوری الآن به معنای رأی آوری است و فردا به معنای کارآمدی. اگر نگاه خود را به هر دو مرحله بدوزیم چنین چیزی می بینیم : ـ جبهه انقلاب نیازمند عزیزی است که بیشترین امکان بسیج نیروها را داشته باشد. ـ مردم نیز نیازمند عزیزی هستند که با یاد او امیدوار شوند و زمینه های شور گرفتن با نام و حضور او را داشته باشند. ـ جامعۀ تخصصی نیازمند عزیزی است که به واسطۀ دیدگاهها و کارنامه ای که از او می بیند، مطمئن باشد به آنها نگاه مثبتی دارد و از آنها کار خواهد خواست و به آرای تخصصی آنها اعتماد خواهد نمود. ـ و همگی نیازمند حضور انسان کم حاشیه ای هستند که روی ضرورتها متمرکز است و به امور جانبی نمی پردازد و بیشترین احتمال «احساس وظیفۀ واقعی» دربارۀ او می رود. ▫️ضرورت از ماهها پیش مهمترین نگرانی ما تنازع جبهۀ انقلاب و حماقت مستقری بود که در میان هوادارن نیمه حرفه ای و ثابت یا فصلی کاندیداهای نامدار دیده می شد. از قضا هر چه آن کاندیدا سابقۀ حضورش در انتخابات بیشتر بود و اعضای ستادی نسبتاً ثابتی داشت این رسوب مسموم نیز در اطراف او بیشتر به چشم می آمد. این نگرانی تا آن پایه جدی بود که برخی تحلیلگران «تنها» به این می اندیشیدند که «باختمان که قطعی است تنها کاری کنیم که دلخوریهای پس از انتخابات جبهه را فلج نکند». امید داشتیم با حضور آیت الله رئیسی این امر قهری ـ زدن همدیگر در جبهۀ انقلاب ـ تعطیل بشود. اتفاقاً با حضور ایشان به لطف الهی فضا به سرعت تغییر کرد؛ برخی نیامدند و ستادهای همیشه کینه توز و همیشه پابه کار تنازع و تفرقه مدتی از این کار دست کشیدند. مع الاسف به بهانه هایی بساط این بحثها دوباره گسترده شد. اما کسانی که سفرۀ این بحثها را دوباره گستردند از قضا این بار نیتهای خالصی داشتند و از نخبگیهایی برخوردار بودند. امیدواریم بدانند که پشیمانی جبران شکست را نمی کند و از دِین ما چیزی نمی کاهد. اکنون مهمترین منازعه میان هواداران آقایان رئیسی و جلیلی است. چیزی که مطلوب بود و هست تبلیغ دکتر جلیلی و به اعلی صوتٍ بیان راهکارهای ایشان برای حل مسائل و مشکلات کشور است. هر نوع بحث دیگر مضر بود که مع الاسف در آن افتاده اند ـ یا کسانی این بحث را در میانشان انداخته اند ـ . اگر شعلۀ این بحثها بالا بکشد این اصلی ترین تبری است که بر پیکر خستۀ جبهۀ انقلاب خواهد خورد و رمق او را خواهد رفت. این زمزمه ها از جنس نجواهایی است که ما را از چشم خدا و مردم می اندازد. اگر اکنون بشود از این زاویه در جبهۀ نیمه منسجم حزب الله رخنه کرد خسارتهای فراوانی به دنبال خواهد آمد. این مباحثه اکنون پژمردگی جبهه و دلسردی جامعه و شورگرفتن جبهه بی تقوای مقابل را به دنبال دارد. عاقلان و عناصر باتقوا باید جلوی این بحثها را بگیرند و تماشاچی نباشند. اگر جناب آقای رئیسی تا آخر بماند، باید از میان چهار نفر کاندیدای حزب اللهی کسی که بیشترین رأی را دارد به بهترین و گویاترین شیوه و پس از آن که مردم را نسبت به وجود راه حل برای مشکلات کشور و وجود وفاق و همدلی پرشور بین نیروهای انقلاب مطمئن نمود، انصراف بدهد. و الا در معرض خطر خواهیم بود. ┄┅••؛••┅┄ قدری از هیجانات بکاهیم و خوب بنگریم؛ نکند که هر فرصتی در اختیارمان قرار گرفت نافرهیختگی و عدم لیاقت خود را به اثبات برسانیم و آنقدر تکرار کنیم تا خداوند متعال نیز سرنوشتمان را تغییر بدهد. این ایام نیازمند دعا نیز هستیم ... نکند خداوند توفیق حراست از ثمرات خون این همه شهید را از ما بگیرد و با چشمان باز در دل باتلاق تباهی فرو برویم! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد و درود، هدیه به روح بلند و پرغصۀ امام حسن مجتبی علیه السلام ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ به دنبال نیاز سرورانی به صورت حضوری یا کتبی نسبت به یادداشت پیشین ملاحظاتی را ابراز فرمودند. ضمن آرزوی انواع و اصناف مراحم الهی و پیشرفتهای دنیایی و اخروی برای این عزیزان برخی از نکاتی که مطالبه داشته اند را در این یادداشت دنبال می کنم. در مطالعۀ آن یادداشت به چند نکته دقت نشده است : 1ـ مطلب اصلی ای که از آن ابراز نگرانی شده بود آغاز درگیریهای درون جبهه است، ولو به بهانه های موجه. اگر به پستهایی که دارد در فضای مجازی گذاشته می شود و مباحثاتی که در مجموعه ها و محافل خودمان هست دقت شود معلوم می شود که به کدام سو داریم می رویم. عزیزی نوشته بود چرا نسبت هیجان داده ای؟! ، در حالی که مخاطبان این یادداشت همه فرهیخته بوده اند به نظر میرسد که همین متن با هیجان خوانده شده است. الآن را نگاه نکنیم باید این را دید که به تدریج «مشغلۀ اصلی» امت حزب الله طی روزهای آتی تا نزدیک انتخابات چه خواهد شد. شما اگر جای روبه صفتان جبهه مقابل بودید روی چه چیز سرمایه گذاری می کردید؟ اگر چیزی جز بارگذاری درگیری درون جبهه ای حزب اللهی ها که سال 92 را به تباهی حسن روحانی کشاند انتخاب می کردید نمرۀ حیله گری خوبی به شما نمی شد داد. سالهاست از تشتت، این آمادۀ درگیری بودن جبهه انقلاب و گاهی حقدها و کینه ها ناله داریم و این مایه های سوء دارد دمار از روزگار جبهه و مردم در می آورد. کسانی که این نزاعهای جهنمی را که متولیان سفت و سختی دارد و مثل آتش زیر خاکستر است نمی بینند راحتند. تابستان سال 73 با جمعی از طلاب در شهر قزوین بودیم. مردم مطالبه ای تاریخی داشتند که قزوین استان شود و از وابستگی به زنجان نجات پیدا کند. بعد از کشمکشهای زیاد لایحۀ آن در مجلس رد شد. مردم خشمگین شدند و اینجا بود که عده ای مردم را به خیابانها دعوت کردند. ما در مدرسۀ امام صادق ع مستقر بودیم. طلبه های آنجا به خیال خود حسابی با عرق مردم می جوشیدند و می گفتند باید اعتراض کنیم و خود هم مردم را تشویق می کردند به خیابانها بریزند. با هر کدامشان صحبت می شد که عزیز دل معلوم است که نگاه ساده ای به اجتماع مردم خشمگین دارید. این وضع و حالی که مردم دارند اگر جرقۀ انحرافی در میانشان بیافتد ـ ولو توسط یک جمع ده پانزده نفرۀ مزدور ـ دیگر نمی توانید کنترل کنید. باز هم پرشور جوابهای آزاردهنده ای می دادند. طولی نکشید که چند خیابان اصلی شهر به آتش کشیده شد. اعتراض را داشتند به شهرهای دیگر می کشیدند ، مغازه های مردم بیچاره غارت شد، بسیجیها و حتی خود طلاب را کتک زدند و ریختند شیشه های مدرسه امام صادق ع را هم شکستند و می خواستند به داخل مدرسه هجوم بیاورند بسیاری محلات ناامن شده بود. به ناچار سپاهیان و بسیجیان چند شهر از جمله تهران درگیر شد تا موضوع را جمع کند. حال این بزرگواران دیدنی بود آنگاه که از خوف شماتت از جلوی ما می گریختند. خوب ببینیم چه چیزی داریم کشت می کنیم. گمان می کنیم از یک کاندیدای صاحب صلاحیت برتر داریم حمایت می کنیم، ولی توجه نداریم که «نباید» این «نزاع» بالا بیاید. چطورش را فکر کنیم. 2ـ نکتۀ دومی که توجه نشده این است که در نوشته آمده «اگر آقای رئیسی ماند باید فلان بشود»؛ این موضوع به انتخاب عموم فعالان نیست و ذهنها نباید به سمت فشار توده ای برای انصراف هر یک از کاندیدها برود که باز همان منازعه را صورت می دهد. اگر مشورتی داده می شود مسأله ای نیست، ولی باید فضا به گونه ای باشد که خود این دو بزرگوار تأمل و جمع بندی کنند و عموم جبهه به سمت آن کشمکش نروند. 3ـ نکتۀ دیگری که در این یادداشت کوتاه دقت نشده این است که تبلیغ دکتر جلیلی عزیز و بزرگوار تأیید شده بود و در واقع بدون ذره ای مجامله و تردید یک وظیفۀ انقلابی و قابل تشویق و تحسین است. بدون تردید زندگی ایشان تا همین امروز و حتی پیش از پایان عمر با برکتشان شایستۀ تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی آموزنده است. از بس نکات درس آموز در زندگی ایشان زیاد است. کلا این سلیقۀ خوبی نیست که ما ستاره هایمان را دیر و ناقص و بعضا نادرست می شناسیم. این معرفی نکردن شاگرد اولهایمان، «شعور انقلابی جامعه» را تضعیف می کند. لذا تلاش عزیزانی که دکتر جلیلی را تبلیغ می فرمودند تماشایی بود و اصل این کار دربارۀ ایشان و سعید محمد و رئیسی و ... پسندیده می نمود(البته از ماهها پیش رویکرد قابل دفاعی نیز اینجا وجود داشت که جبهه انقلاب باید «کارآمدی تفکر انقلابی» را تبلیغ کند و روی شخص خاصی تمرکز نکند تا بوی تفرقه ندهد. اگر آن کار شده بود امروزه تبلیغ هر یک از این عزیزان بسیار سهل و سودمند می شد). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد و درود، هدیه به روح بلند و پرغصۀ امام حسن مجتبی علیه السلام ☘️@faslefarhang
• تبریک • ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ دام سخت است، مگر یار شود لطف خدا، ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم. ▫️ هشیار باش ای ایران! فراموش نمی کنیم که نگران بودیم، نادیده نمی گیریم که خوشحالیم. آیا نمی دانیم ... «أَ لَمْ تَعْلَمْ، أَنَّ اَللّٰهَ لَهُ مُلْكُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاٰ نَصِيرٍ» ﴿البقرة، 107﴾ که خدا یاری کرد؟ پس ... «إِذٰا جٰاءَ نَصْرُ اَللّٰهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اِسْتَغْفِرْهُ! إِنَّهُ كٰانَ تَوّٰاباً» ﴿النصر، 3﴾ می گوییم خدایا توبودی و جز تو نبود. خدایا هر چه بد کردیم درگذر! چه زود الفت با تو شکل می گیرد! تو زود رو به ما می کنی ... خدایا راه راه تو است و ما بندگان تو هستیم. ما را به حال خود رها نکن! یاری ات را بی وقفه به مددمان گسیل دار! ┄┅••؛••┅┄ شاهد بودیم که چطور متن جامعۀ دینی ملتهب بود، و چه تلاشی می کرد تا اتفاق بدی نیافتد! به ویژه و به ویژه آنها که معمولاً به چشم نمی آیند، ولی برای این دین و این کشور دلی پرسوز دارند. این پیروزی را متواضعانه و صمیمانه به همۀ مردم انقلابی ایران تبریک می گویم! ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند پیامبر صاحب شریعت حضرت نوح علیه التحیة و الثناء که راه ساخت و راه نمود و بر آن بردباری افسانه ای کرد ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ کاروانی که بود بدرقه اش لطف خدا، به تجمل بنشیند به جلالت برود. اگر حرکت کرده باشی می بینی که نیروها در حرکت، جلوه های مختلفی می کنند و در تیپهای شخصیتی مختلفی ظاهر می شوند. رهبر معظم انقلاب که سالها در یک حرکت بزرگ بوده است حتماً با تنوع بالایی از نیروها مواجه بوده است، به برخی از تیپهای کاری اشاره می کنیم تا بر اساس آن تحلیل کوتاهی ارائه کنیم؛ برای رئیس جمهور عزیزمان. ▫️ تیپهای مختلف کاری ◈ نسیم لطیفند، با محبتند، سپاس می گزارند، همیشه منت دارند و از کار تعریف می کنند و زحمات را ارج می نهند و دل می دهند و قلوه می گیرند و ... می گذرند و می گذرند. ◈ خدوم در فهم مأموریّت خیلی جلو نمی آیند، عالم خود را دارند، ولی کمک می کنند، شواهدی دارند که باید به تو کمک کنند، شاید هیچگاه از آن برنمی گردند، دیر انتقاد می کنند، به راحتی می گذرند، گوشه ای از کار را بلند می کنند، تحسین برمی انگیزند، باعث تنفیس اند و گاهی واقعاً خستگیهای تو را برطرف می کنند. ◈ عمگرا یار می شوند، کار می کنند، می پسندند، اعجاب نشان می دهند، زحمت می کشند و چیزهایی را از آب در می آورند، ادامه می دهند و ادامه می دهند و کنار تو هستند تا وقتی که در کار، تازه ای داشته باشی و به گمان ایشان اثری بگذاری. تا در این موضوع نقصی ببینند یا احساس کنند نیاز به تو کم شده خیلی راحت و «طبیعی» از تو عبور می کنند و یک شب در یک مسافرخانۀ بین راهی تو را در خواب رها می کنند و به حرکت ادامه می دهند و تنها گاهی کلاهی از دور برای تو بلند می کنند. ◈ یک تپه توقع برخی را باید مرتب خرجشان کنی، دائماً در حال ارزیابی تو هستند، پیش خود گمان می کنند که پشت سر هم به تو فرصتی می دهند تا دلشان را به دست بیاوری و شما بسیاری اوقات نمرۀ خوبی نمی آوری، مشغولند با همین خودبینیها، حتی اگر آنها را بغل کنی و از دل آتش بیرون بپری تشکر گذرایی می کنند و به تو یا دیگری می گویند که مثلاً پایم را محکم به دیوار کوبید. هر آن ممکن است شاهدی بر بی لیاقتی خود تولید کنی و کارت زرد از آنها بگیری. سخت پسند نیستند، نپسندند. هیچ موقع یار نمی شوند، توفیقش را نمی یابند و واقع این است که عرضه ای هم ندارند و کاری را از آب در نمی آورند اما ستاره های درخشان توجیه و تنقیصند. ◈ نه من شیرده زود می فهمند، سریع جلو می آیند، با همۀ کنجهای کار آشنا می شوند، واقعاً با کار یکی می شوند، از اصل هم اصلتر می شوند، حسابی فداکاری می کنند، معیار می شوند، به صورت حیرت آوری کار را هل می دهند و برایش فداکاری می کنند، همۀ بخشهای کار را باغبانی می کنند، یادگاریهای فراوانی درست می کنند و محصولات زیادی پدید می آورند. تحسین برمی انگیزند و تأیید پشت تأیید می گیرند. ولی از نکته یا نکاتی می رنجند یا سوءظنی پیدا می کنند یا برایش ایجاد می کنند یا جایی به فکر خود می افتند و می ایستند یا هستند ولی بیگانه می شوند. به تدریج بافته ها را می درند، به گمان خود حسابی صبوری می کنند و بسیار کند به این وادی می خزند ولی «مجبور می شوند» و همه چیز را خراب می کنند و مسیر عوض می کنند. ◈ همسایه همیشه استعداد تأسیس راه مستقل دارند. همراهند، ولی در فکرند که راه مستقلی باید زد، راه چیز دیگری است. اگر فشارشان بدهی نشان می دهند که در فکرند. در یکی از نوسانات، راه مستقلی در پیش می گیرند، آرام یا با سر و صدا. یاریهایشان هیچگاه طراوت ندارد و همیشه مثل غذایی که یکی دو تار مو درونش بیابی کمکهایشان نکته دارد. ◈ عاقل سریع نمی پذیرند ولی واقعاً بررسی می کنند، به تدریج همراه می شوند، خدمات مختصری می رسانند، این خدمات را توسعه می دهند، «نوسانات» را درک می کنند، «اقتضائات» را متوجه می شوند، «محدودیتها» را می پذیرند، انتقاد می کنند ولی تحلیلهایشان تو را آزار نمی دهد حتی اگر به نظر تو درست هم نباشد، سر و صدای زیادی ندارند و نیازی هم به این سر و صداها نمی بینند. ثبات دارند، قابل اعتمادند، گاهی واقعاً سنگ صبور می شوند. کبریت احمرند. دُرّ درخشانند. نایاب یا کمیابند. تنوع نیروها قدری بیشتر از این است و در این نوشته نیز فقط مصادیق مثبت - مواردی که مرض ندارند - بیان شد. ┄┅••؛••┅┄ را نیروی عاقلی شناخته ایم که تحلیل دارد، اندیشیده است و با نگاهی ژرف همراه شده است، حرکتش بر اساس معیار است و همواره مراقب خویش است. خود را معیار نمی کند و بیهوده نیز به دیگران دل نمی دهد. اینها شاید چند صباحی به حسب ارزشها و معیارهای معیوب زمانه شماتت شوند، ولی پس از چندی سخنشان شنیده می شود و تواضع برمی انگیزند و «راه» می سازند و تکیه گاه می شوند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند حضرت نوح علیه التحیة و الثناء که راه ساخت و راه نمود و بر آن بردباری افسانه ای کرد. ☘️@faslefarhang