eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
1.5هزار دنبال‌کننده
310 عکس
22 ویدیو
2 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• تحلیل • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 1 ▫️ تنها یک ضرورت جامعۀ حزب اللهی می‌داند که موظّف است به خاطر مردم و به پاس خون و تلاش مصلحان و مجاهدان و شهیدان، این جریان سازشکار، بی‌رحم، بی‌تقوا و بی‌اعتقاد به مردم و انقلاب اسلامی را از مقدرات کشور کنار بزند، ولی با مشکل همراهی مردم مواجه است. اگر مردم برایشان حل باشد که به جریان انقلابی احتیاج دارند دیگر دشواری چندانی پای صندوقهای رأی نخواهد بود. ولی همین مسأله حل نیست. مردم دنبال کسانی هستند که برای رفع مشکلات به آنها اعتماد کنند. واقعاً هنوز هم شعار عقلانیّت، بسیاری از تحصیل‌کرده‌ها و خیل عظیمی از مردم خاکستری را از روی‌آوری به جریان انقلابی بازمی‌دارد. چشمان خود را باز کنیم و این را ببینیم. جریان انقلابی یعنی چه کسی؟ چه باورهایی؟ چه حال و هوایی؟ چه اقتدارات و توانی؟ چه تصوری از جریان انقلابی برای مردم ساخته‌ایم؟ صحبت انتخابات نیست، صحبت یک پدیدۀ جاری در تمام ماههای حیات این کشور است. مردم سخن ما و الگوی حل مسألۀ ما را چه می‌دانند؟ خود ما چه می‌دانیم؟ اینجا مشکلی هست. خواهیم پرسید که «چرا به فکر حل کردن این مشکل نیستیم؟». الآن مسأله این است که ذهن عمومی جامعه برای گشایش امور زندگی هیچ ایدۀ امیدبخشی در پیش رو ندارد (البته واقعیّت این است که هنوز مردم ایران به برکت انقلاب در تراز یک امید بزرگ قرار دارند، ولی سخن از یک طرح راهبردی برای حل مسائل جاری است). سخن از حادثه‌ای در سطح ملی است. تنها نقطۀ منطقی امیدبخش و قابل فهم این است که دل گرگ را رام کنیم تا قدری از فشار را کم کند تا بتوانیم نفسی تازه کنیم و حداقل به دارائیهای بلوکه شدۀ خودمان برسیم، ولو برای این موضوع هزینه هم بدهیم. صحبت چندهزار دلار نیست، صحبت سرمایۀ عظیمی است. صحبت یکی دو اقدام ساده نیست که می‌تواند بین خودمان باشد و نیازی نیست دیگران را و دشمن را ببینیم، صحبت تعاملات بزرگ اقتصادی و سیاسی و صحبت یک زندگی به هم‌پیوستۀ بین‌المللی است. هزینه‌ای هم که باید بدهیم معمولاً از اموری است که ارزشهایش خیلی معلوم نیست. اما در مقابل چه گزینه‌ای هست؟ یعنی چه که به توان داخلی تکیه کنیم؟ تودۀ گستردۀ مردم در راستای سامان‌بخشی به امور معیشت چه توانی تا به حال از داخل دیده است؟ مردم تصویر روشنی از این موضوع دارند؟ آیا واقعاً مصادیق توانسته چشم او را پر کند؟ سطح راهبردی بازار این را می‌فهمد؟ طیف قابل توجهی از جامعه را کارشناسان متنوعی تشکیل می‌دهد که دست اندر کارند و در جریان زندگی به شدت وابسته به نظام سلطه هستند. اینها چه چیزی را می‌توانند باور کنند، ولو مسلمان و انقلابی باشند، کارشناسند و ظاهراً ادبیات کار دستشان است؟ در گوشۀ این بحث به این نکته هم توجه کنیم که یک جریان سیاسی با سابقه و با دست و بالی گسترده در همۀ اکناف جامعه، قسم مؤکّد خورده است تا دیگر اجازۀ بالاآمدن یک نیروی انقلابی را ندهد و دیدیم که از تمسک به هیچ چیز ابایی ندارند، حتی اتهام پرستو و اجرای حکم آن؛ یعنی منازعه واقعاً جدی است. پس فراموش نکنیم و طرح پخته‌ای بریزیم. طرح پخته آن است که سعی کند جوانب متعددی را لحاظ کند و علاوه بر ضرورتهای منتهی به انتخاب درست، نیم نگاهی نیز به ضرورتهای پس از انتخاب درست داشته باشد. این سؤال هم در گوشه ای بماند که آیا نگاه درستی به ضرورتهای نهضت کرده ایم؟ و این سؤال که، آیا این بحثها به معنای این است که ما داریم به «دولت جوان انقلابی» می اندیشیم؟ (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 2 ▫️ ریل انتخاباتی کار انتخاباتی برای ریاست جمهوری یعنی چه؟ یعنی «رقابت»، یعنی کنار زدن کسانی(همه غیر خود)، یعنی مشارکت در مسابقۀ جلب آرای مردم و تلاش جهت رسیدن به رأی برتر. و البته شاید کمی هم، یعنی دور شدن از حال و هوای ناب مذهبی، با چشمان باز و در صحت کامل مشاعر و حواس. کجایش مردم‌سالاری است؟ این که بالاخره واقعنِ واقعاً مردم رأی می‌دهند. این دیگر در کشور ما دروغ نیست. چقدر مردم‌سالاری است؟ همین قدر که رأی می‌دهند. در این الگو رأی مردم یک وسیله است تا فرد یا گروهی به قدرت برسند(فعلاً با نیّت کاری نداریم، اصلاً بگوییم سائق مسابقه دهندگان حزب‌اللهی شیفتۀ خدمت بودن است). حقیقت ماجرا این است که به لحاظ راهبردی ـ کاملاً واقع‌بینانه و ناظر به حادثۀ تفاوت‌ساز انتخابات ـ چیزی که مهم است دل مردم نیست، چیزی که مهم است ارادۀ مردم نیست، چیزی که مهم است آن است که چه چیزی را در برگۀ رأی بنویسند و در صندوق بیاندازند، «انتخاب درست(؟)» مهم است؛ یعنی آن یک روز مهم است. بعدش دیگر واقعاً نقش مردم کم رنگ می‌شود و کاریش نمی‌شود کرد و قبلش هم تنها یک ذهنیّت مثبت کافی است. باید در آن ذهنیّت بر رقبا پیشی بگیریم. جلب نظر مردم بازۀ زمانی طولانی‌ای ندارد، واقعاً مثل شب امتحان یا کنکور باید موقع رأی دادن نظر او را به دست آورده باشی. اتفاقات مثبت قبل انتخابات همه مؤثرند، ولی تجربه نشان داده که در سبک انتخابات و تبلیغات انتخاباتی رایج آن یک هفته یا دو روز آخر مهم و تعیین کننده است. این مهم است که رأی‌های خاکستری را پای صندوق بیاورید و به خود متمایل کنید. بازۀ زیادی هم بخواهیم برایش قائل شویم می‌شود یکی دو ماه منتهی به انتخابات. جلب نظر مردم هم شگردهایی دارد که شناخته شده است و این شگردها با خلاقیت‌های فراوان به گونه‌های مختلفی اجرا می‌شود. فرض کردیم که اینها هیچ کدام به معنای ریاست‌طلبی و دنیاگرایی مذموم من و شما نیست، بحث تکلیف است و این که سرنوشت قریب به یک دهۀ انقلاب در گرو چنین انتخاباتی است و همه نیز مسؤولیم. طبعاً ابتدا باید کسی را انتخاب کنیم که زمینۀ مردمی پذیرش داشته باشد و نقطه‌های امیدآفرینی بتوان در کارنامه، اخلاق و ظواهر او یافت و رویش کار کرد. البته از امور تعیین کننده این است که فرد منتخب رقیب اصلی خود را شناسایی کند و چهرۀ او را مخدوش نماید، باید خود را منجی مردم نشان بدهد، باید چیزهایی بگوید یا کارهایی بکند که مردم بپسندند و به او توجه کنند، اگر در این رقابت هم‌فکری داشت با او ائتلاف کند تا در موعد مناسب کاری به نفع فرد منتخب بکند مثلاً یکی از آن دو نفر کنار بروند، بالاخره باید خود او یا اطرافیانش تنقیصی کاملاً تصریحی یا تلویحی حتی از برادران همسو با خود بنماید تا خودش رأی بیاورد. البته پیچیده‌ترش این است که اگر کانون تصمیم‌گیری در جبهۀ انقلاب شکل گرفت، گزینه‌ها ابتدا چند نفر باشند و تلاش کنیم فرد اصلی را پنهان کنیم و به یکباره او را بالا بکشیم و به سلامت از دالان انتخاب عبورش بدهیم. باید دوگانه‌ای مؤثر درست کنیم و مردم را از یک طرف بترسانیم و تمام چهرۀ رقیب را با لجن متعفن آن طرف مخوف بیالاییم و خود ما با شواهد قطعی در طرف مقابل بایستیم و به این صورت حسابی جو را ملتهب و «انتخاباتی» کنیم. طبعاً برای پیاده کردن این الگو باید توجه خوبی به حساسیتهای امروزی مردم هم داشته باشیم. می‌توانیم از امثال این شگردها استفاده نکنیم، ولی بدانیم که رقیب بی‌صلاحیت از این روشها استفاده می‌کند و رأی مردم بیچاره را جمع می‌کند و پس از آن باید بنشینیم و غصه بخوریم که حالا چه بلایی سر این مردم و انقلاب می‌آید. خلاصه، تفکر اصلاحی و اهتمامات و امکان خدمات اساسی به کشور و ... روی یک روز سرنوشت‌ساز متمرکز است، بعدش تا این پایه مهم نیست؛ تفاوت فوق العاده بالا است. قبلش هم در یک بازۀ زمانی طولانی پراهمیّت نیست. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (1) مسلماً انتخابات رشد است و «اساساً» از تفکر دیکتاتوری خیلی جلوتر است، ولی سخن ابتدائاً در باب «الگوی انتخاباتی موجود» به عنوان یک فکر و فرهنگ و رویه‌های عمل است، خوب است دقیقتر ببینیم که به چه چیزی تن داده‌ایم و این رویه دارد چه چیزی به بار می‌آورد. اگر سعادت خود را در انطباق بر مکتب راقی امام خمینی می‌دانیم، باید آنچه می‌کنیم را بر آن فکر تابنده عرضه کنیم و ارزیابی و راهنمایی آن را بشنویم. اگر فصل جدید را فصل فرهیختگی و صراحتهای انقلابی بخوانیم، دست از تسلیم حوادث شدن برمی‌داریم. لذا شاید اگر اینگونه بنگریم همۀ آنچه اینک واقعیّتی به نام «الگوی انتخاباتی موجود» است را یک تحجّر، یک عقب‌ماندگی و یک نرم‌افزار کاهنده ببینیم و آن را در شأن خود نشناسیم؛ یعنی بگوییم تن دادن به این فرهنگ ریشه در نوعی بی‌ریشه‌گی دارد و فرصت‌های ما را می‌سوزاند. الگوی انتخاباتی امروز یعنی رقابت و کنار زدن «رقیب»، یعنی فقط «رأی گرفتن» از مردم، یعنی قطع کردن روال عادی زندگی و یکباره با برپایی جوها و جنجالهای تصنّعی و سرطانی یک تصمیم واقعاً اثرگذار و شاید تعیین کننده گرفتن، یعنی نمایش و جلوه‌گری آنها که ایشان را ستون‌های جامعه می‌خواهیم، یعنی مچ‌گیری، تنقیص هم، افتادن در شور اتهام، یعنی گرفتن حال مردم و گامهایی به عقب کشیدن اخلاق عمومی، یعنی خلق کدورتهایی میان هم‌سنگران خویش، یعنی عوامی‌گری، یعنی معطل کردن کارهای دولتی، یعنی ... . با صد احترام و تواضع عرض می‌کنیم، همه می‌دانند که سیاسیون در این بازۀ زمانی ـ کم یا زیاد ـ به شومن‌های تبلیغاتی تبدیل می‌شوند و کلاً بر اساس منطق جلب توجه و ربودنِ ذهنیّت‌های مردم «جلوه‌گری» می‌کنند. البته تنها آنها نیستند که در این گردونۀ فسادزا وارد می‌شوند، خیل عظیمی از فعالان سیاسی و سرمایه‌های ارزشمند اجتماعی نیز در کنار ایشان، بلکه کل شعور اجتماعی به یک مسلخ فرزانگی می‌رود. ولی مسأله فراتر از این است. شاید بگوییم بالاخره الگوی موجود، قانون رسمی جمهوری اسلامی است. این که انتخاب قانون شده مشکل نیست. مسألۀ اصلی این است که مردم‌سالاری که واقعاً نجات کشور در گرو آن است در این انتخاب‌ها، انتخاب‌ها در این قالب و این قالب در فرهنگ غالبی محصور شده که ما را از روح جمهوری اسلامی دور کرده است. ما به نام عزیز اسلام واقعاً دنبال جمهوری اسلامی بودیم. مشکل جریان اعتدال و اصلاح‌طلب این بود که اساساً باور نداشت ما سخن نوی داریم و می‌توانیم همه‌جا متفاوت باشیم ـ که این یعنی یک فاجعه، یک عقب‌ماندگی و ارتجاع شوم تاریخی و این یعنی عدم صلاحیّت ـ و با این فهم نافهم با ما کردند آنچه که کردند و انصافاً مسیر استحالۀ کامل «جمهوری اسلامی» را در پیش گرفتند. ما که منتقد جریان انحرافی «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» بودیم، «هم/نیز» عملاً اعتقادی شبیه به ایشان پیدا کرده‌ایم و خبری از فرهیختگی انقلابی در ما نیست، امتیاز خود را صادقانه پذیرفتن نظریّۀ ولایت فقیه می‌دانیم ولی این اصلاً کافی نیست. ما حرف نویی داشتیم (به تعبیر حضرت آقا «حرف نويى كه مى‏ توانست در دنياى افكار عمومى، بخصوص در دنياى اسلام، براى خود جا باز كند. قسمت اعظم اين حرفِ نو توحيد بود؛ با معناى عميق و دقيق و همه‏ جانبۀ آن») این حرف نو اساساً در حوزۀ زیست اجتماعی بود و البته پس از آن به حوزۀ حکمرانی نیز می‌کشید. حتی ولایت فقیه یک نظریّۀ اجتماعی است نه صرفاً یک نظریۀ حکمرانی. البته حضرت امام در حوزه حکمرانی نیز یک نظریّۀ حاکمیّتی نوین ارائه کرد که همچون یک روح در جسدهای متنوعی قابل جریان بود. نهایتاً چیزی از آن جوهره، در قالب قانون انتخابات فعلی درآمده است. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (2) ◈ یک پای سخن این است که این الگوی انتخابات اشکالات فراوانی دارد و همان طور که نیروی انقلابی با این تفکر که «اینجا جمهوری اسلامی است»(مقام معظم رهبری) از پیوستن به نرم‌افزارها و اسناد بین المللی پرهیز می‌کند، اکنون پس از تجربۀ طولانی این الگو باید ببیند وقتی به این الگو تن در می‌دهد چه می‌شود. ما به واسطۀ یک نگاه نارسا سیمرغ «انتخاب» را نیز به زیر کشیده‌ایم، بعد هم ایستاده‌ایم و می‌گوییم چرا اینقدر فضا برای تنفس انقلاب تنگ شده است. می‌خواهیم بگوییم «الگوی بد انتخابات» حتی اگر به انتخاب به ظاهر بدی منتهی نشود، «انتخابی خوب»، به معنای یک حادثۀ اجتماعی انقلابی نیست. از همین الآن می‌توانید ببینید که در چنگ دگراندیشانی که بیگانه با فکر و فرهنگ انقلابند ـ و نه صرفاً در فرهنگ شوم آنها ـ گرفتار شده‌ایم. آنها ادارۀ کشور و هر چیز مهمی را رها کرده‌اند و برای ادامۀ حکمرانی خویش از طریق عبور موفق از درگاه انتخابات برنامه‌های مفصلی ریخته‌اند. فراموش نکنیم این نقطه برای جریان مفتضح لیبرال «بسیار ناموسی» است. این که توانسته‌اند با پروندۀ افتضاحی مثل این هفت سال خود را به چنین روزی بکشند و این همه فاجعه در کشور رقم بزنند ولی باز هم لبخند بزنند، نشان از یک حضور جدی و حرفه‌ای و کارشده در عرصۀ سیاسی کشور دارد. ساده‌اندیشانه نگوییم «نه»! نمی‌گویم که کید بداندیشان ضعیف نیست، ابدا، ولی این که رفتار ما هم ساده و قابل محاسبه است و حتی مکرر پیش آمده که به بازی گرفته شده‌ایم، نیز روشن است. ◈ یک پای دیگر سخن این است که ما هم‌اکنون کارهای واقعا مهم و فاخری داریم که نمی‌گذارد انتخابات را با این الگوی عقب‌مانده جدی بگیریم. خسارت اصلی منصرف شدن از ضرورت‌های خویش است و ما این خسارت را به دلایل مختلف پذیرفته‌ایم و انتخابات تنها بهانه‌ای است تا این وضع نافرهیخته پنهان بماند. غرض این مکث کوتاه پرداختن به بخش اول بود. ولی همین جا اشاره کنیم : فصل جدید فصل بازخوانی اندیشۀ امام است. امام در دل ارائۀ یک نظریۀ اجتماعی، نظریۀ نوین حاکمیتی دارد. باید با این نظریۀ نوین به طور کامل و با تمام نشاط و نیرویی که دارد آشنا شد. در آن صورت می‌توان دید که بیشتر آن روح توفنده بیرون از الگوهای رسمی مانده است. بخشی از آن توسط جوهره‌های انقلابی مردمی در قالبهای نوینی پی گرفته شد و جالب آن که بعضا به مسلخ نادانی مسؤولین انقلابی نیز رفت. انقلاب اسلامی می‌خواست مردم در سرنوشت کشور و ریز و درشت امورات آن نقش‌آفرین باشند و انتخاب‌های اساسی با ایشان باشد. دغدغۀ نخبگان قانون‌گذار نظام اسلامی را می‌توان از گوشه‌گوشۀ قانون اساسی جمهوری اسلامی مشاهده کرد، مثلاً در اصل 43 قانون اساسی، بند 3 می‌گوید : «تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‌، فرصت وتوان کافی برای خودسازی معنوی‌، سیاسی و اجتماعی و شرکت‌فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد»؛ یعنی دغدغۀ پایۀ ایشان، شرکت فعال مردم در «رهبری کشور» بوده است. به همین جهت می‌توان گفت، هرچند که انتخابات در این کشور حقیقی است، ولی نقش‌آفرینی مردم نسبت به آنچه در نظر معماران حیات نوین ما بوده حداقلی است. این را نباید نارسائی قابل اغماضی دانست. انقلاب چیزی جز رشد مردم، انتخاب مردم، نقش‌آفرینی دائمی و حداکثری مردم، احساس عزت و احترام آنها، احساس اثرگذاری، احساس مسؤولیّت و قبول مسؤولیت انسان بودن و زندگی الهی را رقم زدن ایشان نبود. انتخابات چقدر چنین چیزی است؟ (پس از مکث کوتاه باز هم بحث را مبتنی بر الگوی موجود انتخابات به پیش می‌بریم ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 4 ▫️ صریح قال رجلٌ : جبهۀ انقلاب برای دو چیز اندیشه و طرحی ندارد؛ یعنی گمان ساده ای دربارۀ آنها دارد، لذا آماده مواجهۀ پخته با آن دو واقعیّت نیست : 1ـ انتخاباتی چون 1388 در سال 1400، بلکه بدتر از آن و آشوب و کشتاری بدتر از توطئۀ بنزینی؛ لذا چه خوب و تمیز مشغول گزینه‌بازی و تدابیر هوشمندانه برای جلب آرای مردم است! 2ـ عدم امکان کار کردن پس از انتخاب یک عنصر حزب اللهی (که بعید است) در دل توطئه های سنگین رسانه ای و سیاسی و اقتصادی و ...؛ بخشی از این امتناع با توطئه های مربوط به انتخابات و آشفتگی اجتماعی و درگیریهای کشدار اجتماعی که شکل خواهد گرفت، رقم خواهد خورد. اگر فکر می‌کنید که این طائفه احترامی برای قانون و آرامش ملت و سعادت کشور و ... قائل هستند کاملاً در خیال خام به سر می‌برید. غربزده و لیبرال‌مسلک در سیاست مثل شما نیست، وقتی دین را در این عرصه میدان‌دار نمی‌داند، یعنی واقعاً تابع ادبیات قدرت(ماکیاولیسم) است و چیزی جز دست‌یابی به قدرت برایش اهمیت ندارد و شما هنوز به خاطر نمازخواندنشان به مراعاتهای دینی آنها دل‌خوش کرده‌اید. بعضی از آنها خودشان هم نمی‌دانند به چه مسلکی در آمده‌اند. شما فکر می‌کنی به اندازۀ درصدی حتی در ذهنشان اجازه می‌دهند جریان انقلابی در این کشور حاکم شود؟ آنها کشور را ملک طلق خود می‌دانند و جلوی دوربین قسم خورده‌اند اجازه نخواهند داد چنین چیزی اتفاق بیافتد. پروژۀ اساسی جریان لیبرال ویرایش قانون اساسی و یکی کردن رهبری و ریاست جمهوری است. البته اگر شد بیشتر و اگر نه حداقل این، به بهانۀ دموکراتیک کردن کشور و رفع حاکمیّت دوگانه و نجات دادن کشور از سرگردانی و دو مکتبی اداره شدن(و نشدن). تمام تلاششان نیز این بود که نشان بدهند کشور اداره نمی شود. در انتخابات جنجالهای اساسی خواهد شد تا دولت انقلابی سر کار نیاید و اگر آمد حداقل همین جنجال رمق کارکردن او را می‌گیرد، حتی مثل فتنۀ 88 بین جبهۀ انقلاب اختلافات اساسی ایجاد می‌کند. روی ضعف‌های جبهۀ انقلاب در زمان انتخابات و پس از آن، خیلی حساب باز کرده است. هر میزان جبهۀ انقلاب در شناختن و برطرف کردن آنها پیشرفتی نکرده، آنها روی این ضعفها حسابی مطالعه کرده و برایش تدابیری نموده‌اند و می‌بینیم که خیلی سریع هم نتیجه می‌گیرند. از گزینۀ نظامی هم در واقع استقبال میکند تا فضای خشنی را ترسیم کند و در این شیپور بدمد تا اگر توانست به نقطۀ سوگ سرایی دموکراسی نزدیک شود (سر گزینۀ نظامی دعوا کردن به خاطر تثبیت چهرۀ نظامی گزینه در اذهان است). با شعبده‌ای بزرگ یک نیروی امنیتی را حقوقدان جازدند و هنوز جبهۀ نیرومند حزب‌الله نتوانسته خدشه‌ای به این تصویر وارد نماید! اکنون از این که یک گزینۀ اهل سازندگی را نظامی معرفی کنند و القای خشونت کنند هیچ بعید نیست. قلتُ له : متوجه نمی‌شوی که خیلی بدبینانه و سیاه داری نگاه می‌کنی؟! کی وضعیّت ایران این طور بوده که تو الآن داری تصویر می‌کنی؟ لبخند جالبی زد، فقال لی : تو خوش‌بین بودن و متین و امیدوار رفتار کردن را با خوش‌خیالی اشتباه گرفته‌ای. برادر وظیفۀ من و تو است که عیب‌ها را بپوشیم و جامعه را بی‌آرام نکنیم، نه این که عیب‌ها را نبینیم و بی‌گدار به آب بزنیم. مگر این سالها در این کشور زندگی نمی‌کردی؟ فتنۀ 88 چه سخنی با تو داشت، فتنۀ بنزینی که یک توطئۀ بسیار سنجیده و محاسبه شده‌ای بود و همه بنا گذاشتیم چیزی از آن نگوییم چه؟ 8 سال بازی برجام چه؟ گرانیهای بی‌رحمانه و بازی با زندگی و شرافت و آسایش و حتی جان مردم چه؟ من که هنوز تلخ حرف نزده‌ام! اینها واضحات دم‌دستی بود که در ذهن همه هست. اگر خواستی تحلیلهای تلخ بشنوی باید زهرۀ شنیدنش را داشته باشی. اگر به واقعیّات توجه کنی می‌بینی که مصائب زیادی پیش روی ایران اسلامی است و آن موقع به ظرفیّتهای اصلی اندیشۀ نجات‌بخش حضرت امام ره مراجعه خواهی کرد که در واقع تنها راه نجات است. فقلت له : خدا به خیر کند! با این نگاه‌های تلخ فقط می‌توانیم به گل بنشینیم نه این که بار انقلاب را به پیش ببریم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • 1 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️یک نارسایی، یک کسالت هر دارایی یا نارسایی نقطۀ ویژه ای برای بروز و جلوه کردنش هست. سالها است اندیشمندان متعددی متوجه شده اند که وضعیت «گفتمان ملی ایران انقلابی» خوب نیست. ایام انتخابات زمان خوبی برای فهمیدن این نارسایی و کسالت است. علائم و شواهد آن را بررسی خواهیم کرد و از رهگذر این بررسی به الزاماتی خواهیم رسید. اما می توان قبل از تبیین تفصیلی این نارسایی به برخی عوامل دخیل در آن اشاره نمود. عوامل متعددی در پدید آمدن آن دخالت داشته اند. در دوران حضرت امام، بعد از آن که جریانهای انحرافی چون «ملی گراها» و «مجاهدین خلق» و «پان ترکیسم» و «پان کردیسم» و ... از خط کار فکری و سیاسی خارج شدند و دست به کارهای امنیتی زدند و حتی با این که جنگ عراق با ایران هم به کمکشان آمد، ولی یکی یکی نزد مردم رسوا و با برخوردهای قاطع مردم و حاکمیّت بی رمق شدند، کار ادارۀ کشور دست شاگردان حضرت امام افتاد. اینجا بود که جامعه منتظر یک حرکت ناب اسلامی بود. اما اسلام ناب تربیت شدگان کافی نداشت و حتی به اندازۀ کافی تبیین شده نبود. به همین جهت خط رهبری به خوبی دنبال نمی شد و منطق ایشان مورد بی مهری قرار می گرفت و حاشیه های متعددی بر آن می خورد. البته واقع این است که حتی آنچنان که شهید دیالمه نیز تذکر می داد، فکر امام به خوبی فهمیده نیز نمی شد. شهید بهشتی در 22/12/59 نامه ای به حضرت امام می نویسد و در آن متذکر می شود که اکنون دو دیدگاه اسلامی میان مدیران هست که دو بینش دارند و با هم تنافر دارند و اگر به این دو رسیدگی نشود کشور هیچ کار بزرگی نخواهد کرد : «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‌شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده و پویا بودن باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد؛ بینش دیگر در پی اندیشه‌ها و برداشت‌های بینابین، که نه به کلی از وحی بریده است و نه آن چنان که باید و شاید در برابر آن متعبد و پایبند، و گفته‌ها و نوشته‌ها و کرده‌ها بر این موضع بینابین گواه است. بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و نظامی آنها سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان امت اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‌ها یا دلسوزی بیگانگان معتقد و ملتزم؛ بینش دیگر هر چند دلش همین را می‌خواهد و زبانش همین را می‌گوید و قلمش همین را می‌نویسد اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان. ... اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد.» ┄┅••؛••┅┄ هرچند مراکزی تلاش کردند مدیران انقلابی برای نظام تربیت کنند و حضور و فعالیتشان بی تأثیر هم نبود، ولی به دلایل متعدد این داستان جبران نشد. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang
• تحلیل • 2 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تاریخچه ای کوتاه دولت میرحسین موسوی هرچند انقلابی می نمود ولی در راهبردهای مهمی با خط امام زاویه می گرفت و شاید چاره ای هم نزد خود نمی دید؛ زیرا خط امام به خوبی روشن نشده بود(و در واقع طلایه داران این جریان به تحلیل حضرت آقا «تغذیه های عمیقی نکرده بودند»). این جریان باعث دیده نشدن گفتمان امام خمینی و ایجاد تحریفی در آن می شد و اتفاقات کلیدی ای را در زندگی امام و ایران رقم زد از جمله دولتی کردن اقتصاد ایران و دیگری به رکود کشاندن جنگ. در عین حال دولت سازندگی اولین زاویه گرفتن جدی و قاطع و محسوس از خط امام بود. این دولت کاملاً به سمت بینش لیبرالی در عرصه های متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی خزیده بود و بدون آن که آشکارا به تبیین آن بپردازد، عملاً این بینش را دنبال می نمود. ظهور این دولت غربگرا به آشفتگی گفتمانی جبهه انقلاب و پریشانی گفتمان ملی دامن زد و به تدریج عناصر زیادی را در آن جابجا نمود. چیزی که رهبری تلاش بسیاری در خنثی نمودن آن داشت و بعدها گزارش مختصری از این دوران سخت داد : «یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعۀ مصمّمی بر این شد که آرمان‌های انقلاب را به‌کلّ بشویند بگذارند کنار. بعضی‌شان اشتباه کردند و همان اوّل، همین را اعلان هم کردند. در روزنامه مقاله نوشتند، حرف زدند. این‌جا یک خطای راهبردی کردند یا خطای تاکتیکی کردند و مشت خودشان را باز کردند که می‌خواهند آرمان‌ها را به‌کل، کنار بگذارند. ... بی‌وقفه هم کار کردند. فقط هم در داخل کار نکردند؛ • هم در داخل کار کردند، هم در خارج کار کردند، • هم از عنصر فکری استفاده کردند، • هم از عنصر علمی استفاده کردند، • هم از عنصر هنری استفاده کردند، • هم از عنصر سیاسی استفاده کردند، برای این‌که آرمان‌ها را در کشور از بین ببرند، یعنی نسل جدید آرمان‌ها را به‌کلّ فراموش کند.»(20/4/94) دولت اصلاحات بسیار صریحتر از کارگزاران ـ که برخی از ایشان خود را گاهی ولایی هم می پنداشتند ـ از اندیشۀ انقلاب فاصله گرفته بود و صریحاً آن را اعلام می کرد و در حالیکه با آقای هاشمی درگیر بود، ولی همراهترین جریان گفتمانی مقتدر در کشور را با خود، حزب کارگزاران می دید و می دانست. این جریان هشت ساله نیز آشفتگی ذهنی فراوانی برای جامعۀ ایران و حتی جبهۀ انقلاب پدید آورد. بسیاری از نیروهای انقلاب منطق تحلیلی خود را گم کردند و به جریان اصلاحات پیوستند. دولت نهم و دهم هرچند با شعارهای امام شروع کرد و اتفاقات شناختی و شخصیتی مهمی را رقم زد، ولی عملاً با زاویه گرفتن از طرح رهبری و به تدریج مطرح کردن مکتب بهار و مکتب ایرانیان و در باطن عبور از «مکتب امام» و ارائۀ تقریرهایی جدید از همۀ عناصر مهم حیات نوین شیعی، دوباره به آشفتگی گفتمانی کشور دامن زد. وقتی مردم عمق گفتمانی چندانی پیدا نکنند، بلکه عوامل متعدد یک آشفتگی فکری نیز پیش بیاورد، «شخصیت ملّی» ضعیف می شود و با ضعف شخصیت ملی «قدرت ملی» نیز رو به ضعف می رود و در آن صورت مردم این کشور باورهای نیرومندی از خویش نخواهند داشت و مستعد تصمیمهای خطرناکی خواهند شد. دولت یازدهم در چنین شرایطی شکل گرفت. هیچ امر شریف و نیرومندی بالای سر مردم نبود که با تکیه به آن بتوان شخصیّت ملی را تحریک کرد و به تصمیمهای بزرگ فراخواند. انتخاب کلید «کرنش در برابر غرب» که یک بی شخصیتی و رفتار مبتذل انقلابی بود و با سرپوشهای کریمانۀ «نرمش قهرمانانه» نیز قابل توجیه نبود، به این خاطر صورت گرفت. هرچند در دوران سازندگی نیز این رویه در پیش گرفته شده بود ولی تفاوت آن دوران با این مقطع این بود که در آن دوران مردم ایران به زعم خود به یک شاگرد حضرت امام رأی داده بودند و آن شاگرد پس کسب قدرت به تحریف عملی و تدریجی مکتب امام پرداخت و مردم خیلی دیر متوجه ماجرا شدند : «آنچه آن پیر فروهشت جوانان خوردند/گله را گرگ ندزدید شبانان خوردند» حتی جریان دوم خرداد نیز ابتدا «بروز گفتمانی» چندانی نداشت و مردم فریب «تفاوت» را خوردند و پس از حاکم شدن آن طائفه گرفتار حوادثی شدند که به یک نفرت گسترده در انتهای دو دورۀ اصلاحات منتهی شد. (این بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang
• تحلیل • 3 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️وظیفۀ امروز چیزی که تمام این سالها مهجور و مظلوم بوده کار درست و خوش ساخت فکری و گفتمانی بوده است. امروز هم هیچ یک از فعالان صحنه انتخابات ـ که غالباً نیروهایی عملیاتی یا نهایتاً راهبردی هستند ـ «به صورت واقعی» حواسشان به این نیست که انتخاباتها فرصتهای ترمیم آشفتگی «گفتمان ملی ایران عزیز» و تلاش جهت ارتقای آن است. اگر هم چنین عبارتی را بر سر زبان داشته باشند به اندازۀ یک «خبر داغ» برای آن وزن راهبردی قائل نیستند و خیلی راحت از کنار آن و فرصتهای رسیدگی به آن می گذرند؛ یعنی بزرگ مظلوم حیات انقلابی امروز ما «گفتمان راقی انقلابی» ما است. با اقدام انقلابی «شورای محترم نگهبان» و اعمال ضوابط واقعی دربارۀ کاندیداها امید می رفت فضای سفیهانه و اغواگرانۀ انتخاباتی به سمت یک سوق داده شود و آنقدر فضای بحثهای گفتمانی و بررسیهای عاقلانۀ مسائل کشور داغ شود که مردم با فهمی جدید و امیدی نو و واقعی به سمت صندوقهای رأی کشیده شوند و رشدی بزرگ را رقم بزنند. متأسفانه «فعالان میدانی انتخابات» هم گویا نرم افزار حضور سفیهانۀ کاندیداها در صحنۀ کارزار انتخاباتی را ذلیلانه پذیرفته اند و دلشان برای هیچ «حقیقتی» تنگ نمی شود. ┄┅••؛••┅┄ در مناظرۀ اول هیچ یک از کاندیداها راهنمایی نشده بودند که یک خط گفتمانی را هم در این دقایق حساس و پراثر بالا بیاورند و مردم را متوجه مسائلی عمیقتر از دو سه جملۀ حماسی یا عاقلانه نمایند. گمان طراحان صحنه این است که بحثهای گفتمانی فضای مباحثات را شعاری می کند. این فهم ناشی از عمق نداشتن این بزرگواران است. هنوز هم فرصت باقی است تا با طرح مباحث «گفتمانی» علاوه بر طرح پرشمار و پراطمینان تدابیر «عقلانی» رشد خوبی را برای مردم به ارمغان بیاوریم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف ☘️@faslefarhang